تأملی در هزارستان شناسی – قسمت ششم هژیرستان

تأملی در هزارستان شناسی – قسمت ششم  هژیرستان
هژیرستان، اجرستان، حجرستان، وجیرستان
این کلمه با املا های گوناگونی گفته و نوشته می­شود. با مراجعه به دستگاه زبانی مردم هزاره، روشن می­شود که «وجیر، اجر، و حجر» معنایی ندارد. ناگزیر باید اذعان کرد که املای درست واژه، همان «هژیرستان» درست است که به معنای «پسندیده، خوب، نیک زيبا، خوب­چهره و خوبروي» آمده است. در دستگاه زبان هزاره­ها، «ها» از مخرج اصلی تلفظ نمی­شود، مانند؛ «هفت، هشت، هفده، هفتاد، هاشم، همان، همه، هیل، هرات و… که به ترتیب؛ اَفت، اَشت، اَبده، اَفتاد، آشم، اَمان، اَمه، ایل، اِرات» تلفظ می­شود. روشن است که هزاره­ها «هژیزستان» را «اَژیرستان» بگویند، اما تحت تأثیر ورود دستگاه آوایی زبان عرب، «ژ» به «ج» بدل شده است که تداول زبانی هزاره­ها بیشتر اَجیرستان گفته می­شود. زبان هزاره­ها به دلیل آن که از زبان اویستایی به یاد گار مانده، بسیاری از واژه­ها را با «ی» و «و» مجهول تلفظ می­کنند، در حالی که در زبان معیار با «و» و «ی» معلوم گفته و نوشته می­شود؛ مانند د«دِگ=دیگ؛ رِِِِِِگ=ریگ؛ دِر=دیر؛ سِر=سیر؛ اِران؛ ایران؛ خاک اِران= خاک ایران؛ و… کلمه «هژیرستان» و «اَجیرستان» نیز در زبان هزاره­ها با «ی» مجهول تلفظ می­شود که هزاره­ها بیشتر واژه­ها را به شکل گویش خود می­نویسند، یعنی «هژرستان» و «اَجرستان»، که در زبان معیار امروز دری، هژیرستان با «ی» معلوم نوشته و خوانده می­شود.
معنای هژیر:
لغت­نامه­ی دهخدا در معنای هژیر می­نویسد: «هژير [هَُ / هََ ] (ص ) نيکو (اسدي )، ستوده، پسنديد، خوب و نيک(برهان): در اشعار دری نیز «هژیر» به همین معنا آمده است؛
به شاه جهان گفت زردشت پير
که در دين ما اين نباشد هژير
دقيقي (ديوان چ دبيرسياقي ص37)
بکشتند هر دو سوار هژير
به گرز و به نيزه، به شمشير و تير
فردوسي .
نوروز فرخ آمد و نغز آمد و هژير
با طالع سعادت و با کوکب منير
منوچهري .
هژیر به معنای زيبا، خوب چهره و خوبروي نیز آمده است:
دست به مي، شاه را و دل به هژيران
ديده به روي نکو و گوش به قوال
منوچهري .
بقایای شهر «قرغان» و بنای قلعه «هژیر بن گودرز وزیر کی­کاووس»- از پادشاهان کیانی زابلستان که مرکز حکومت شان بامیان بوده است- در مرکز هژیرستان تاریخی یعنی «دایه»ی کنونی نیز نشان درستی معنا و املا و سابقه­ی تاریخی این منطقه و پیوست قومی و نژادی هزاره­ها به غور و غرجستان، کیانیان و زابلستان تاریخی است که منهاج السراج جوزجانی هژیرستان(وجیرستان) را از سرزمین­های غور یاد می­کند. هژیرستان آن زمان شامل دایه، قرباغ، جاغوری، مالستان، تگاب و بخش­هایی از ورزگان یا ورازگان امروزی بوده است.
شاهد آن که هژیرستان تاریخی شامل دایه، قرباغ، جاغوری، مالستان، تگاب و بخش­هایی از ورازگان، بوده آن است که نام­های قرباغ، جاغوری، مالستان سابقه چندانی ندارد و مرحوم عبدالحی حبیبی نیز قلعه هژیرستان را که در جنوب هژیرستان بوده، و سلطان علاء الدين جهان سوز، هر دو برادرزاده خود غياث الدين و معز الدين را فرمان داد، تا به قلعه هژيرستان زندانی كرد؛ به نای قلعه تطبیق داده که شواهد محکمی وجود دارد که این قلعه در جاغوری است که این قلعه و منطقه اکنون به دلیل حضور شارزادگان غياث الدين و معز الدين، به نام «کوه شار» و «شار زایده» یاد می­شود. تفصیل این داستان در بخش جاغوری خواهد آمد.
توضیح ضروری آن است که مرکز هژیرستان تاریخی به نام «دایه» یاد می­شود که دلیل آن که این سرزمین رؤیایی و تاریخی هزاره­ها در دوران عبدالرحمان خایین اشغال شد و در اختیار همتباران افغانش قرار داد؛ هزاره­ها از آوردن لفظ دایه پرهیز می­کنند! حال آن که واژه «دایه» لفظ کاملا هزارگی است که با پیشوند نام اقوام هزاره مانند «دای پولاد، میرکشه، دای زنگی و… ارتباط دارد. اقوام ساکن در مرکز هژیرستان یهنی دایه و مالستان، به نام «دایه و پولاد» یاد می­شود. به احتمال بسیار قوی، سردار دلاور امیر پولاد غوری از سرداران سپاه ابومسلم پوشنگی خراسانی، که با لشکر چندین هزار نفری از غرجستان برخاست و در انقراض بنی امیه و پیروی طرفداران اهلبیت و بنی عباس نقش اساسی داشت؛ نیز از همین مردم هژیرستان تاریخی و از قوم پولاد بوده باشد.
ملا فیض محمد کاتب هزاره می­نویسد:
«برگد عبدالستار خان کشیمیری الاصل ملازم دولت علیه افغانستان …مأمور پیمایش اراضی علاقه حجرستان[هژیرستان] و غیره شد…پس از اتمام کار معروض داشت که علاقه بسیار وسیع و هموار است و شهر «قرغان» از ابنیه­ی «حجیر بن گودرز وزیر کی­کاووس» در این جا واقع بوده و حالا سنگری که کرنیل محمدالله خان در دور افراد افواج پادشاهی برافراشته در نفس این شهر است. حجرستان بعینه مثل چهاردهی کابل و در وسعت چند برابر آن بزرگتر می­باشد، اما حال خراب و بی آب گردیده و به مثابه سراب شده؛ زیرا که قبل از دخول سپاه دولت از کثرت درختان سپیدار و چنار که هر یک به اندازه سه ذرع و نیم ستبری و از ده، تا دوازده ذرع ارتفاع داشته و قلاع این علاقه از وفور شاخ و برگ آن ها به نظر در نمی آمده و افزونتر از دو لگ(200000) درخت بزرگ را دار
ا بوده..» (کاتب، فیض محمد، سراج التواریخ، ج3، قسمت دوم،ناشر رمضان علی محقق افشار، قم، 1370، ص32) همان گونه که مشاهده کردید؛ مرحوم کاتب، هژیر را با املای «حجیر» نوشته و در دیگر نوشته­های خود نیز «حجرستان» املا کرده است.
بخش های قبل را در این ادرس می توانید بخوانید http://jameahnew.blogfa.com/
+;نوشته شده در ;دوشنبه ششم مهر 1388ساعت;12:39 توسط;مدیریت بخش المیتو – شوکت محمدی; |;


11 دیدگاه برای “تأملی در هزارستان شناسی – قسمت ششم هژیرستان
  1. دوشنبه 6 مهر1388 ساعت: 14:27
    محمدی مدیر المیتو سلام علیکم
    1: تازه دیروز زندگی نامه مدیر داوود نشر شده و قرار است خواننده ها با ایشان آشنا شوند،
    2: نظر به فرمودهء آقای خرمی بحث از جاغوری شناسی هست و ایشان قرار است در باره یکی از مراکز مهم سیاسیی علمی و تاریخی جاغوری بنام داوود چیزهای بنویسد، و حال شما در هزارستان شناسی رفتید.
    3: برادر چمچه به نوبت، بهتر بود دو سه روز نوشته معرفی ایشان در صدر وبلاگ قرار میداشت، تا دوستان با ایشان آشنا میشدند.

    حال ما به جای جاغوری و داوود شناسی سر از هزارستان در آوردیم.

    از مدیر اصلی خواهشمدیم که قرار برنامه پیش روید و هر کی هر کی داخل سایت شده دست به نشر نزند.

    تشکر

  2. دوشنبه 6 مهر1388 ساعت: 20:31
    علی جان سلام
    تشکر از اظهار نظر شما دوست عزیز

    همانطوریکه می دانید این ویب سایت با مدیران متعدید اداره می شود در نظر دارد از هر منطقه یک مدیر انتخاب شود تا آنچه در دستور العمل سایت ذکر شده به ان پردازند .

    در نحوه انجام وظایف و اینکه از کجا و چطوری آغاز کند موضوعات که در باره سایت بدان ذکر شده مدیران در انتخاب شان و پرداختن به آنها آزاد هستند . فقط موکدا خواسته ایم که در یک پست مستقل خود را معرفی کند. تا خوانندگان بیشتر با آنها آشنا شوند . فکر کنم این حق خواننده های سایت است که نویسندگان شان را بشناسند .

    از طرفی ما حتی الامکان سعی خود کردیم که هماهنگی های لازم را به عمل آوریم تا دوستان بتواند به وظایف شان بهتر عمل کنند . منتها ما در آغاز راه هستیم این سایت کمتر از دوماه است که از فعالیت جدی شان می گذرد در این مدت اکثر مدیران منتخب در مسافرت بودند من جمله برادر عزیزم جناب اقای خرمی که تازه از سفر برگشته است .
    اگر می بینی یگان منطقه ای اسم شان نیست و یا اگراسم شان است چیزی در باره اش تا به حال نوشته نشده به این دلیل است .

  3. دوشنبه 6 مهر1388 ساعت: 20:32
    پس بنا براین با توجه به این وضعیت انتظار داریم در اینده روزی فرا رسد که در یک روز ما چند تا مطلب به روز داشته باشیم .

    در نتیجه مطالب دوست عزیزم جناب اقای خرمی از اقبال خوبی برخوردار بوده که حد اقل 5 روز در پست اول مانده روزانه نزدیک به چهار صد نفر از مطالب ایشان بهرمند شدند

    از طرفی من فکر می کنم تعبیر صفحه اصلی درست نباشد چون به تعداد ده تا مطلب کماکان در صفحه اصلی وجود دارد . از اینکه یک مطلب تازه بالای آن قرار می گیرد از اهمیت آن کم نمی کند .

    توضیح بیشتر اینکه :
    نویسندگان این سایت در یک تقسیم به دو گروه تقسیم می شود
    نویسندگان و مدیران منطقه ای که وظیفه دارند نسبت به منطقه خودش بنویسند ونسبت به منطقه شان بیشتر احساس مسولیت کنند از زوایای مختلف منطقه شان را به تصویر بکشند و به بررسی بگیرند .

    نویسندگان آزاد که کدام مسولیت خاص ندارد برای هر چه که دلش خواست و برای هر منطقه ای وموضوعی که صاحب نظر است به ابراز نظر می پردازند .

  4. دوشنبه 6 مهر1388 ساعت: 20:33
    در نتیجه :

    نوشته جناب اقای خرمی تازه دیروز منتشر نشده بلکه بیشتر از 5 روز است که نشر شده است .

    پس منافات ندارد که کسی مدیر یک منطقه باشد ولی در مسایل مختلف بنویسند و اظهار نظر کند.

    به خصوص در باره هزارستان که عقیده دارم بسیاری از مسایل این مرز و بوم قابل بحث است و یکی از بحث های شرین هم می تواند باشد .

    ثالثا اینکه مطلب جدید مانع از استفاده مطالب قبلی نمی شود بلکه مطالب جدید و متنوع و به روز از خصوصیات یک سایت مهم است .

    وارد کردن مطالب از طرف مدیران را نمی شود داخل شدن هر کی هرکی در سایت دانست .

    ضمن تشکر فروان از دوست عزیزم جناب آقای علی آغا . امید وارم که پاسخ ما رضایت شما دوست عزیز را فراهم کرده باشد . از تذکر به جای تان هیچ وقت مرا محروم نسازید .

    البته این ها جواب بود که به ذهن بنده رسیده مدیران محترم سایت به موقع جواب خواهند داد

    در این جا ذکر این نکته را لازم می دانم

    از مناطق که اسم آنها نیست و یا اسم شان است کدام مطلب تا هنوز در باره منطقه شان ثبت نشده ویا اگر ثبت شده احیانا اشتباه است به سهم خودم غذر خواهی می کنم . مطمن باشید که مدیران تلاش خود را کردند وتلاش مضاعف شما دوست عزیز را می طلبند .

    ویک باردیگر از همه دوستان می خواهیم که اگر مایلند نوشته های شان در مورد منطقه شان و یا در سایر موارد در این سایت نشر شوند و به مدیران سایت ارتباط گرفته تا زمینه حضور سبز شان فراهم شوند .

    مدیریت سایت یاحق

  5. دوشنبه 6 مهر1388 ساعت: 21:34
    با سلام خدمت آقای محمدی ومدیر محترم!
    پیشنهاد می کنم که فونت ها را باهم همسان کنند وبه نظرم تفاوت فونت ها سایت را از زیبایی می اندازد.
    گذشته از این شماره فونتی را که آقای محمدی انتخاب کرده خیلی نامناسب برای وبلاگ وسایت است. متشکر

  6. سه شنبه 7 مهر1388 ساعت: 11:12
    سلام دوست گرامی آقای علی آقا از ناوه!
    من با پیشنهاد شما موافقم که پست مطالب میعاد زمانی معینی داشته باشد! اما تا کنون چنین چیزی نبوده و عمدی خدای نا خواسته در کار نبوده تا مطلب مورد علاقه شما از صدر بیافتد! اگر چنین برداشتی شده من معذرت می خواهم و استغفار می کنم! دوست عزیز! هژیرستان روزگاری شامل جاغوری نیز بوده، نشانه آن این است که جاغوری تا مدت های نه چندان دور جزو حکومت کلان ورازگان بوده و اسناد ملکی قدیمی آن را تأیید می کند! پس مربوط به جاغوری هم هست! از این پس مطالب نامربوطم را در همان کلبه خرابه خودم منتشر می کنم تا دوستان راحت باشند!
    امیدوارم از توضیحات مبسوط دوست گرامی ام جناب آقای رحیمی مدیر محترم سایت قانع شده باشید! من هرگز ناراحت نیستم که با فاصله چند ساعت نظر شما در یک پست مستقل منتشر شد!

  7. سه شنبه 7 مهر1388 ساعت: 11:15
    سلام بر دوست گرامی آقای عبدالله عزیز!
    من فونت تاهاما انتخاب کرده ام ظاهرا امکان حضور نیافته و پیش گزیده همین فونت است. در مورد شماره فونت اعمال خواهد شد. تشکر از دقت تان! کاش در مورد محتوای نوشته هم نظر میدادید!

  8. سه شنبه 7 مهر1388 ساعت: 17:35
    محترم آقای محمدی سلام و عرض ادب دارم
    تشکر از توضیح مفصل شما، من منظوری نداشتم خواستم یک نظر دهم چون خیلی جاغوری دوست هستم . دوست دارم با همه نقاط جاغوری اشنا شوم و منتظیر بودم این بار با داوود آشنایی پیدا کنم . کار خیر را که شروع کردید تشکری میکنم و خواننده جاغوری یک هستم پیروز باشید.

    محمدی محترم
    شما خوب مینیویسید اتفاقا خواننده مقالات شما هستم و منظوری نداشتم فقط بعنوان خواننده یک نظر دادم شما با بزرگی تان استغفار نکنید من که خدای نخواسته انقد چیزی بد نگفتم که شما بزرگان در حد استغفار برسید. معذرت میخواهم و از نظر دادن پیشیمانم فکر نمی کردم یک نظر کوچک مه در صفحه کوچک نظرات اینقدر مهم شود تا بعنوان سر مقاله جاغوری یک قرار گیرد. از یک سوءتفاهم کوچک این همه……..
    محمدی گرامی مه یک نظر شخصی برای شما دادم و اتفا قا بیزارم که در پست مستقیل نشر و در صدر بعنوان سر مقاله قرار گرفت. لطفا با نظرات خواننده در حد استغفار بر خورد نکنید که ذهنیت خواننده ها مغشوش خواهند شد
    تشکر

  9. سه شنبه 7 مهر1388 ساعت: 22:33
    سلام دوست فرهیخته جناب آقای علی آقا!
    از این که با فرهیختگی با مسایل برخورد دارید جای خوش حالی است! من هم تمام تلاشم توضیح هویت گم شده همه مان است. من از این که هویت مردم مان وارونه طرح شده و تحریف گردیده اندوهی به تمامت عالم دارم! دوست عزیز! اگر بدانیم که تمدن باستانی آریان ها، کیانیان، زابلستان و غور و بامیان و هرات و بلخ از هزاره هاست و ما را از آن همه افتخار دور نگهداشته اند باید خون گریست! من هم می توانم مانند خیلی ها پروژه تحقیقاتی بگیرم و پولی بنویسم اما برای دل خودم، عشق خودم و مردمم می نویسم، به دال پاتی قناعت دارم! امیدوارم دلگیر نباشید! نگرانی من دلگیر شدن شما و جناب آقای خرمی بود که خوش بختانه شما و دوست گرامی ام آقای خرمی بزرگتر از این تصوراتید!

  10. پنجشنبه 9 مهر1388 ساعت: 3:37
    برادر اندیشمند محمدی گرامی سلام و سالیم باشید!
    از تلاش، تحقیق و تحلیل پر محتوای تان که در راستایی هزارستان شناسی انجام میدهید سپاسگزارم. خوشحالم که فرهنگیان و اندیشمندان دلسوز مصمم و استوار قلم های رنگین را به سوی شفق فردا های بهتر نشانه گرفته اند تا نور آگاهی، شناخت و معرفت کوه ها و دره هایی سر زمین من و تو را فرا گیرد.

    اندیشمندان محترم آقایان:
    محمدی، رحیمی، خرمی، برهانی، دانش، تابش، افتخاری و بقیه اعضای مدیریت محترم سلام دوباره.
    از تلاش صادقانه، ابتکار تازه و آغاز نیک شما ممنون و سپاسگزارم، ما و مردم ما نیاز مبرم به یک حرکت همگانی در راستای درون بینی، باز یابی و خود شناسی داشتیم و داریم.
    چه زیبا که فرهنگیان با احساس و با درد و با درک مثل شما آغاز گر این جریان، ما شناسی "جاغوری شناسی" گردیده و همه را از سراسر جهان به شناخت زادگاه و مادر وطن دعوت میکنید.
    چه عالی و خوب که، هر کار و هر تصمیم و شناخت را انسانها باید از خود، خانواده خود، زادگاهی خود و و طن خود و …….. شروع نمایند تا به انسان شناسی، جهان شناسی و خدا شناسی برسند.
    افتخار به نسل فرهنگی جاغوری که در عصر هرج و مرج و سرگردانی و تروریزم ، خود کشی ها و کشتار و وحشت، خود را در یافته و در مسیر خود شناسی، محیط شناسی و وطن شناسیمصمم و گام زن شده اند.

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*