آیا پارلمانیان عاشق رنگ سرخ اند؟
انتخابات ریاست جمهوری به دور دوم رفت، قرار بود همه چیز با بسم ا لله سر از نو از صفر آغاز شود، ولی داکتر عبدا لله نامزد رقیب ریاست جمهوری در دقایق آخر خودش را از صحنه کنار زد با این عمل اش مزه تلخ شکست را چشید و طرفدارانش را افسرده و غافل گیرکرد و خود غیر مستقیم خلاف باور اش آقای کرزی رابطرف ارگ ریاست جمهوری بدرقه کرد. آقای کرزی رسما قسم وفاداری خورد و با لقب جلالتماب رئیس جمهوری اسلامی افغانستان، برای بار دوم وارد ارگ گردید و بر تخت شاهانه جلوس نمودند و مقام بانوی اول کشور را برای خانم کرزی هدیه نمودند. البته با پایان مراحل تشریفات مقام ریاست جمهوری، کار تمام نشده بلکه فعالیتهای جدی و جدید دور دوم آغاز گردید.
پارلمان: انتقام، تعصب، سلیقه، قدرت نمایی و یا عدم شناخت؟
در پنج سال گذشته دو رکن اصلی دولت قوه مجریه (حکومت) و قوه مقننه (پارلمان) رابطه خوب بر اساس همکاری دو جانبه با برنامه های دقیق و استراتیژی روشن و اهداف مشخص برای رفع کشور از مشکلات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و صلح و امنیت نداشتند. نه پارلمان بعنوان نیروی اپوزیسیون توانیست از صلاحییت و اختیارات بدست داشته اش خوب استفاده نماید و نه حکومت از فرصت طلایی با هر نوع امکانات که توسط جامعه جهانی فراهم آمده بود استفاده کند. مجریه و مقننه نه با روحیه مثبت و احساس همکاری حلال مشکل دولت و کشور بوده اند، بلکه اکثرا با تضاد منفی در پی مشکل تراشی و ایجاد تنش در میان هم بوده اند، چنانچه پار لمان باعث بروز مشکلات در حکومت و کابینه میشد و بر عکس دهن کجی مستقیم حکومت هیبت، صلابت و صلاحییت پارلمان را در انظار مردم خدشه دار کرده و از اهمیت آن تا حد کاسته بود. برای مثال برکناری وزیر خارجه وقت اقای داد فر رنگین سپنتا توسط پارلمان از طرف حکومت کرزی غیر اصولی خوانده شد و هیچ ارزش به رای نمانیدگان ملت قائل نشده و نه تنها کنار رفت بلکه آقای سپنتا تا آخر بعنوان وزیر خارجه اجرای وظیفه کرد. از دید گاه سیاسی و حقوقی این قضیه برای پارلمان ضربه جدی و لاعلاج بود که تا کنون اثر پر درد آن در پیکر پارلمان محسوس میباشد. پارلمانیان با اینکه داد و فریاد بلند کردند اما گوش شنوایی نبود تا فریاد رس آنان گردد و بلاخره با استخوان در گلو درد و سکوت تلخ را بر خود تحمیل و تحمل کردند و منتظر فرست نشستند! حالا هم شاید وقت آن فرست رسیده باشد!؟
بازار چانه زنی وزیر شدن و و زیر انتصاب کردن گرم بود، دولتمردان و بزرگان قوم و سران احزاب در پشت در های بسته برای معرفی وزیر پیشنهادی شان با آقای کرزی سرگرم رفت و امد و بگو و بشنو و بیا و بخور بودند. در ارگ موافقت حاصل گردید و تصمیم گرفته شد، بلاخره آقای خلیلی معاون ریاست جمهوری افغانستان با خیل دراز از وزراء وارد پارلمان شدند، رسم تشریفات انجام شد و اقای خلیلی کابینه آینده را معرفی کردند. مراسم معرفی تکمیل گردید و پارلمان به حال خودش باز گشت و جنجال و سر صدا و بیشین و برخیز فضای پارلمان را تسخیر و بی نظم ساخته بود.
البته این زیبای و فضای باز دموکراسی هست که امروز افغانستان دارای پارلمان هست و آن هم مملو از نمایندگان ملت که هر کی صدای خودش را بلند و بطور خودش” لی” میگوید، در دموکراسی مهم این نیست که صدای کی، کی شنیده شود! مهم ان هست که آواز بلند شود تا در گلو خفه نگردد.
در دور اول هفده کاندید وزیر با رای عدم اعتماد سرخ و از جمع کابین نیشین های آقای کرزی بیرون رانده شدند، در دور دوم ده وزیر پیشنهادی به سرنوشت ۱۷ اولی گرفتار آمدند که بعضی ها آنرا با زره بین قومی مو شگافی کرده اند و به تصمیم پارلمان با دلهرگی و نگاه های مشکوک می نگرند. به یقین که اهداف علتها و سوالهای زیادی دیگری نیز میتواند تاءثیر گذار در رای نمایندگان باشند، پس بهتر است از پی دلیل و علل رفت.
کدامین علت؟
علل و سوالها را شماره وار با شعر ذیل تحت بر رسی میگیریم:
هرکسی از ظن خود شد یار شان = از درونشان نه جست اسرار شان
۱: قدرت نمای پارلمان و تلاش جدی برای بدست آوردن اهمیت، مشروعییت و صلاحییت از دست رفته اش، اگر این امر باعث شده باشد.
۲: انتقام بی دلیل از کرزی و حکومت قبلی اش بخاطر اختلافها و در انزوا قرار دادند پارلمان در پنج سال که گذشت، در نتیجه بهایش را باید کاندید وزرای جدید بپردازند.
۳: احتمال سیاست پشت پرده اقای کرزی با نماینده گان با نفوز در پار لمان که توانستند با یک تیر چند نشانه زنند، از یکطرف توسط رای عدم اعتماد وزرای پیشنهادی بزرگان اقوام و س
ران ا
چهارشنبه 30 دی1388 ساعت: 13:7
سلام
دوست عزیز این دیگر چندین علت و عوامل ندارد و کاری هم به اعتماد یا عدم اعتماد ندارد. پشتونها نمیخواهند اقوام دیگر کوچکترین قدرت در پارلمان یا دولت داشته باشند هم چنان کی همیشه در تاریخ افغانستان این کار را کرده اند این سران و رهبران احمق دیگر اقوام هست کی باید این را درک کنند، کی نمیکنند. امروز با وجود نیروهای خارجی در افغانستان بهترن فرصت برای اقوامی محروم هست کی صدای شان را بگوش دنیا برسانند، ولی بدبختانه مردم و سرنویشت مردم همیشه فروخته و معامله میشود تا چند نفری به اهداف شخصی خودشان کی همان پول و چوکی هست برسند و آقا زادههایشان مفت بخورند و بیگردند و تا چندین پشت نگرانی مالی نداشته باشند.
من از بیگانگان هرگز ننالم . کی با من هر چی کرد آن آشنا کار
چهارشنبه 30 دی1388 ساعت: 13:22
سلام . دفعه اول انتخابات ریاست جمهوری خلیلی با کرزی رفت و محقق باسیاف .اخر چه نصیب ازره بیچاره شد ؟هیچ .
دوره دوم هم این هر دو از دوره قبلی پند واندرز نگرفت واین بار هم که میبینیم . ننگی ابدی به این هردو . پشتونها دیده کار میکند و چرا نکند در حالیکه سران ما سست و بی اراده است . گرچه پشتونها هم در طول تاریخ غیر از رو سیاغو دیگه چیزی نکرده است . انتحاری, طالب , مکتب سوزی , قوم گرایی , ظلم , و… همه از این تبار مردار پشتون است . و اگر شما بگید پشتون صفت دارد هم دروغ حرف است.
پنجشنبه 1 بهمن1388 ساعت: 0:26
برار گل خرم صائب خوب نوشتی و زیبا تخلیل کردی ! هیچ وقت خوشبین نباشید ! دشمن همواره دشمن است گرچه بجای پتکی شولبند تمدن بر گردن آویزد مشکل از خود ماست نه گلایه از دشمن !! ما که در انتخابات مجلس حتی نتوانستیم یک نفر نماینده به مجلس بفرستیم و ادعای ولایت شدن هم داریم نتیجه اش جز این نمیتواند باشد !! البته حال دیگر مناطق هزارستان هم بهتر از جاغوری نبوده در واقع غده سرطانی نفاق به این زودی ها از جسم نیمه جان ما بیرون نخواهد رفت مگر با اراده و تصمیم لازم که متاسفانه نه سیاستمداران ما دارند و نه نخبه گان ما !
هر چه هست از قامت ناساز بی اندام ماست !!
پنجشنبه 1 بهمن1388 ساعت: 15:2
جناب خرمی سلام . از سی سال قبل, از زبان خیلی از فر هنگیان هزاره شنیدم و تا هنوز هم میشنوم , که میگوید : مردم ! هو شیار و بیدار باشید که تا ریخ تکرار نشود .وما طی این دوره شاهد بودیم که تاریخ تکرار شد !!
و,تا هنوز هم به نوع مدرنش , این پروژه ادامه دارد ! محقق طی مسافرت که به دانمارک داشت در یکی از مصا حبه اش در مورد کنار , رفتن به طرف سیاف گفته بود , که من از سیاف انتظار داشتم ولی کنار رفتن , من با سیاف چندان دست آورد نداشت ! واین بار هم با کرزی . که وعده ونویدهای چند وزیر و ارتقای دو , ولسوالی به ولایت را , داده است . داستان وزیران هزاره را که همه میداند اما باش که در باره ارتقای دو , ولسوالی به ولایت باز از طرف نما یندگان پارلمان چه بلوا را براه , می اندازد , و خواهد گفت که , فلان ولسوالی پشتون نشین هم باید ولایت شود و….
آخر چرا نخبگان مردم ما چنیدن مرتبه از سراخ گز یده میشود !!؟
پنجشنبه 1 بهمن1388 ساعت: 21:52
تقدیر و تشکر از نقد و نظر دوستان
جناب آزره نظر شما محترم شاید جلادان تاریخ از عبدالرحمن و نادر تا امین و ملا عمر و…..با پیروان شان با اندیشه فاشیستی هر گونه ظلم و استبداد را روا داشتند، ولی هیچ گاه تصمیم و مفکوره شان مشروعییت، محبوبییت و اهمییت نداشته و شاید در گذشته چندصباحی بر مسند حکومت تکیه زده اند، ولی با شکست تاریخی، اجتماعی و سیاسی برای همیشه منفور و بدنام تاریخ گردیده اند.
مشکل اصلی در همزیستی میلییتها نیست ، بلکه مشکل و خطر جدی تعصب کور قومی با مفکورهء بر تری خواهی، عدالت ستیزی و اندیشه فاشیستی هست که باید در درک و شناخت آن تلاش کرد.
چند میلییونی انسان هزاره با چند میلیون انسان پشتون مشکل طبیعی ندارند اگر امروز مشکل دارند به یقین که از اندیشه فاشیستی سر چشمه گرفته که باید آنرا فاش و خنثی کرد نه اینکه انسانهای غریب و معمولی میلییتها ار به جان هم انداخت.
هر کار با زور و جنگ فزیکی و خشونت نمی شود حل شد، گیریم که راه حل جنگ باشد باز هم ضرر اصلی متوجه اقلییت ها بیشتر خواهد بود.
باید با تحمل و زرنگی از فرصت امروز استفاده کرده دانش بیا موزیم، بخوانیم و بیا موزیم و در شناخت و فاش و خنثی کردن اندیشه فاشیستی تلاش و جدیت به خرج دهیم.
اندیشه ضدبشری را باید کشت و از بین برد! نه انسانهای که خود قربانی اندیشه فاشیستی شده اند.
صحبت از تعریف و تمجید و یا فحش و تهمت چند رهبر نیست و نه آنان قادر به گیره گشایی مشکلات و درد چند قرنه ما، سخن از بیداری زمان هست که در حال آبستنی آگاهی ، شعور و شناخت است واین راه را باید رفت نه خشونت و جنگ و کشتار
پنجشنبه 1 بهمن1388 ساعت: 22:39
اقایان نظر و ناروی
نظرات شما در جایش قابل قدر،
رفتن محقیق با سیاف قصهء تکراری و کهنه گذشته است که تصمیم فردی با منافع شخصی بود و هیچ نفع برای مردم ما نداشت .
صحبت از دو فرد و یا دو رهبر سیاسی نیست، آقایان خلیلی و محقیق امروز هستند و فردا نه، در شرائط امروزی نمی توان بیشتر و بیشتر از اینها توقع کرد چون واقعا توقع ما خیلی ها فرا تر از توان آنهاست.
بنظرم بودنشان بر نبودن شان بهتر است، مثل آزرگی : مشت پور باشه پور زنبور باشه.
ناروی گرامی
بلی دیروز نسل روشن هزاره داد زدند: مردم بیدار باشید و امروز هم میگویند و فردا هم خواهند گفت و کاش همیشه بگویند که مردم بیدار و هوشیار باشید. ما باید این جمله را به فال نیک بگیریم و یک چیز اضافه کنیم که مردم به شمول ما، بیدار باشید هوشیار باشید و بیشتر دانش بیاموزید بخوانید بخوانید و باز هم بخوانید تا با سواد شوید…….
هر زمان و نسل، بیداری و هوشیاری خودش را نظر به تقاضای زمان و مکان نیاز دارد و باید این شعار را نه تنها ادامه داد بلکه بر آن افزود که بخوانید و بیاموزید و هوشیار و بیدار باشید. هوشیار بودن و بیدار بودن امروز و سی سال پیش ندارد، همیشه باید نسل بیدار باشیم
از سی سال پیش تا حال از حق نگزریم دست آورد مردم ما نسبت به 3 قرن گذشته خیلی خوب و با ارزش بوده باید تقدیر و تمجید کرد، حتی تا 20 سال پیش هزاره بودن و هزاره گفتن نه تنها جرم بلکه نوعی از فحش و دشنام بود، اگر کسی اشتباها به جای که مردم ما را برادران اهل تشیع بگوید، هزاره میگفت فورا معذرت خواهی میکرد" که ببخشید که شما را هزاره گفتم قصد توهین و دشنام نداشتم" ولی امروز هزاره و هزارگی هویت افتخاری نسل امروز هست، این باور هوءیتی و باور هزاره بر هزارگی اش و این افتخار شناخت از خودش بزرگترین دست آور هست.
یاد مان باشد که افغانستان در دنیا از چه موقعییت و ….بر خور دار هست؟ و در درون آن اقوام چگونه هستند که ما توقع شهر ارمانی داشته باشیم.
قدم به قدم
من بر این باورم اعتماد دارم که کاروان "آهسته و پیوسته" بر بادها و طوفان های زود گزر و پوچ و پر غرش اندیشه فاشیستی و جهل و استبداد پیروز خواهد شد، اگر نه ما باید سالگرد تولد عبدالرحمن، نادر غدار، امین و ملا عمر ها را باید هر سال جشن میگرفتیم .
پنجشنبه 1 بهمن1388 ساعت: 23:1
برار آقای بی نظر
تشکر از نقد و نظر تان، با قضیه انتخابات و ره نیافتن نمایندگان مردم ما به پارلمان با شما موافقم، ولی باید این کاروان پیریشان حال، دزدی شده و زخم خورده تاریخ را وقت داد.
تازه هویت گمشده شان را باز یافته و صاحب لقمه نان و اندک اختیار شده اند، اینرا وقت در کار هست تا کم کم جامعه ما بسوی یک جامعه مدرن و حد اقل به یک جامعه با درد و با درک تبدیل شود تا تصمیم شان را بر اساس عقلانیت، شناخت و شعور سیاسی و خرد بیگیرند، نه این و آن…..
سخن از خوشبین بودن و بد بین بودن نیست
همه چیز را می دانم ! درد من درد شماست و درد ما درد میلیونها انسان هزاره و ازبک و ….دیگر
چاره نداریم تا راه حل اساسی و درست پیدا نکنیم، باید اند اندک تمرین همزیستی را در کنار اقوام دیگر یاد گرفته شروع کنیم، حتی اگر دشمن باشند باید با دشمن کنار آمد، چون ما به آنها بیشتر نیاز داریم تا آنها به ما، ما مردم هستیم در محاصره 100% جغرافیای دروازه همه در اختیار آنانند، ما مردم زندانی شده طبیعی بیش نیستیم.
ما که هیچ گاه با کسی دشمنی نکردیم تا دشمن باشیم، اگر دیگران میکنند مشکل خود شان و در صورت نیاز از خود و خاک و حق خود دفاع کردیم و خواهیم کرد، حالا این دشمن هر کی باشد!
جمعه 2 بهمن1388 ساعت: 13:44
سلام خرمی گرامی. بلی دوست عزیز اما با و جود این همه حق تلفی ,نسل زدایی , تحقیر , تو هین, ما با خود نمیایم !
اگر مردم ما ازین آزمون سخت انتخاب نماینگان پارلمان سر فراز برون امد , من حرف شمارا کملا تا ید میکنم , اما در مورد دست آورد سی ساله, مثله یازده سپتمبر اگر نبود , باز هم بازار برده فروشی هزاره , کوچ اجباری ونسل کشی نوین را شاهد میبودیم ! اینکه مردم با سواد باشد و شعار اتحاد و همدلی را سر بدهیم خوب و بجا است . اما عمل ارزش شان از همه بیشتر است . امیدوارم که دق نشوید این نظر فردی من است .
جمعه 2 بهمن1388 ساعت: 18:21
آقای خرم مقاله و تحلیل تان عالیست من هم با شما هم نظرم. هزاره امروز هزاره دیروز نیست و نباید دست بسته منتظر خلیلی و محقق نشست. همه ما باید فعال و دنبال کار باشیم.
شنبه 3 بهمن1388 ساعت: 16:41
بنظر بنده تصمیم پارلمان از روی تعصب بوده نه از روی انتقام از کرزی چرا که کرزی هم پشتون هست و پارلمان هم با اکثریت پشتون، پس هدف پشتون رد دیگر اقوام است و بس.