بنام خداوند !
گرگ های شکارچی و روباه های پیش قراول !
از قدیم ها بدین گونه بوده است گرگ در پی شکار، و روباه ها یی هم در طمع و آز تکه استخوان ته مانده ای از این شکار ، در تبانی هم دیگر عمل نموده اند . که این همگامی عمل براساس و بنیاد منافع مشترک استوار بوده است .
این که ” کی ” شکار میشود و به چگونه شکار می شود ، نی برای گرگ اهمیتی اساسی داشته و دارد و نی هم برای روباه . هدف شکار کردن بوده است و دریدن آن ها یی که در قانون جنگل ، هنوز ضعیف مانده اند و ضعیف عمل نموده اند .
در پروسه به شکار گرفتن ، گرگ از قدرت و توانایی های خویش بهره جسته ، و روباه نیز از مکر و حیله های خویش . که ، این پروسه ” قانون جنگل ” درست همانند جریان موجود در چگونگی روند معاد لات در افغانستان کنونی میباشد .
بر همگان رو شن است که ، تا هم اکنون مناسبات اجتماعی در سرزمین افغانستان به گونه مستبدانه ترین آن استوار بوده است . حتی ، خشن تر و بی رحمانه تر از قانون جنگل . زیرا در قانون جنگل ، همواره این تنها زور ، خشونت و غریزه عامل و مسبب بوده است . اما در افغانستان ؛ زور و خشونت توام با نیرنگ و حیله همراه بوده است . در قانون جنگل ؛ گونه یی نورم ( نظم) و ضوابط طبیعی ( اعتدال ) میان شکار چی و شکار شونده بر قرار بوده است . اما در افغانستان ، برای قلع و قم نمودن ملیت های تحت ستم هیچگونه نورم و ضوابطی معیار نبوده و نه میباشد ، بلکه نهایت قساوت ، بی رحمی و شدت عمل در این پروسه از جانب قبایل حاکم بر نوشت توده های ساکن در این سرزمین اعمال گردیده و به کار گرفته شده است .
استبداد این چندمین قرن است که بر این سرزمین بیداد مینماید و هر روز قدرت مند تر و هار تر از گذشته ها عمل میکند . در گذشته های نی چندان دور چگونه گی روند مناسبات میان حاکم و محکوم ،(دولت و مردم ) توسط نیرو های داخلی وابسته به استبداد اعمال گردیده سمت و سو داده می شد . . اما حال ، بخش قدرت مند ی از توانایی های اقتصادی – نظامی و فرهنگی کشور های متمدن خارج نیز در تعیین سرنوشت جامعه ما دخیل بوده و میباشند. اما باز هم استبداد از درو دیوار این سرزمین دارد بیداد می کند ! چرا ؟ علت چیست ؟ ! آیا استبداد تا بدین پیمانه قدرت مند است ؛ یا اینکه ستمدیده گان این سرزمین چنین ضعیف اند و زبون ؟؟
استبداد در پروسه حاکمیت چندین صده خویش در افغانستان؛ در چگونه گی اعمال سیاست و قدرت مهارت های لازم و ضروری را کسب نموده اند . لذا با چنین مهارت و چیره گی کامل ، اوضاع سیاسی و نظامی کشور را در کنترول کامل خویش در آورده اند. هم جوامع جهانی را به بازی گرفته اند و هم ملیت های تحت ستم ساکن در این سرزمین را دارد با حربه های ” تزویر ” و ” قلدری ” به حاشیه پرتاب مینمایند .
گرداننده گان اصلی حاکمیت د ر کابل ، هرچند گاه برای حذف و نابودی ملیت های ساکن در این سرزمین بر اساس نیاز و ضرورت از زبان سیاست و مکر استفاده نموده اند . و هر از گاهی در صورت تشخیص ، از عملیه جبر ” قدرت ” سازمان یافته طالبانیزم استفاده نموده اند .
درد آور تر از همه این که قانون جبر و خشونت جنگل گونه ، با وجود حضور قدرت مند نیرو ها ی دموکراتیک جهانی ، تا حال نیز در سیاست های دولت افغانستان به اعمال گرفته میشود . .
حال در این روند قانون بربریت و توحش ( جنگل) در افغانستان ؛ مشخص است که ، کی ها گرگ اند و کی ها هم روباه های جلو دار گرگ ؟؟!
اگر مشخص تر اذعان گردد ، در محدوده حاکمیت ترور ، تریاک و تزویر مستقر در کابل ، این باند مافیایی افغان ملیت ؛ یعنی برادران نیکتایی پوش طالبان بوده اند که ، به گونه یی درنده ترین شکار چی در معاد لات سیاست ( جنگل ) در افغانستان عمل نموده و دست باز داشته اند. آن ها در دو جبهه به ظاهر متخاصم ، ( دموکرات و طالب ) اما در عمق دارای استراتیژی و آرمان های مشترک صف آرایی نموده اند . هم در جبهه نظامی و هم در زبان دیپلوماسی دارند حضور خویش را هرچه بیشتر و بیشتر ، به تثبیت می گیرند . آن ها در مواقع لزوم ملیت های تحت ستم (بخصوص هزاره ها ) را گوش مالی میدهند و هم چنان جوامع جهانی را به بازی گرفته اند . به گونه یی که امروز طالب تبدیل به غول افسانه یی گردیده است . و چه بسا در مواقع لزوم ، جناب رئیس جمهور کرزی نیز با پشتوانه برادران طالب اش ، جوامع جهانی را به تهدید میگیرد .
گردانند ه گان حاکمیت در کابل ،( طالبان نیکتایی پوش و دموکرات گونه ) در جبهه دیپلوماسی و سیاست متمرکز بوده و عمل کرده اند ؛ اما گروهای تا به دندان مسلح طالبانیزم ، به گونه یی موازنه نظامی و نیروی قهریه همچون آله فشار و تهدید ، نقش ایفا نموده اند . مشخص است که هر دو جبهه در تلاقی همدیگر
جمعه 12 آذر1389 ساعت: 0:12
اقای لومانی سلام . زنده باشی برادر . قلمت پر بار تر باد !