بنام خدا

زادگاهم لالاخیل

اگه از بازار غجور بطرف شمال و به سمت علیاتو و ششپر و ناهور به راه بیفتی بعد از نیم ساعت میر سی به منطقه که آن را لالاخیل نامیده اند. علت نام گزاری آن معلوم نیست.

لالاخیل یکی از منطقه سرصادق است سرصادق دارای سه منطقه است حصار وبیک ولالاخیل.این منطقه در میان کوهای نسبتا بلندی واقع شده است از شرق کوه موسوم به کوه غار و از غرب، کوه بلند سیاه کوه و از شمال دره «رویگردو» آن را در بغل گرفته است.( که اگر این قول را ادامه دهی سر از کوتل علیاتو در می آوری ) من دوران خاکبازی و کودکی ام را در دامان همین کوها سپری نموده ام لذا از سنگ سنگ این منطقه خاطرات شرین دوران کودکی ام را با خود دارم. سرزمین آشنا و دوست داشتنی ام همیشه در خاطراتم مرور می شود.

آری وقتی چشم به جهان گشودم خودم را در این سرزمین یافتم. مدتی از عمرم را در این منطقه آبایی ام سپری نمودم نوجوان شدم زمان جنگ بود بزرکترها می­گفتند شوری متجاوز در کشور ما تجاوز نموده و خاک ما را اشغال نموده است لذا مردم دست به اسلحه برده علیه تجاوز گران به جهاد و مبارزه زده اند. یادم می آید وقتی قوای دولتی و شوروی در منطقه آمده بود، مردم با چه خلوص و ایثار فراوان برای مجاهدین هرآنچه در خانه داشتند می آوردند و شاید بعضی ها از غذای بچه اش کم می­گذاشت، برای آنها می­آوردند. سر انجام آنها با خفت و خواری از منطقه جاغوری رفتند. کشور در حال جنگ نا برابر بود از مدرسه دولتی خبری نبود در شهرها کسی نمی توانستند بروند ما بودیم روستای محروم، سرانجام برای تحصیل راهی ایران شدم و در این سرزمین تحصیل نمودم. آری سخن از لالاخیل بود ناخواسته از خودم گفتم و نوشتم مرا عفود کنید ناخواسته از موضوع خارج شدم. از دیربازدر لالاخیل زندگی جریان داشته است. وجود چشمه گوارا که از دل شن ها جریان می­یابد و تمامی منطقه را مشروب و سیراب می­سازد بهانه برای زندگی بوده است. درختان بلند شاه بید و اررهای سربلند، خرمی و شادابی و سرسبزی دلنواز وقشنگی را بوجود آورده است.از کنار این چشمه گورا و شرین اگر بگذری و ننوشی ضرر نموده ای گویی آب آن از وسط بهشت می گذرد! در این منطقه بیش از 300 نفر زندگی می­نمایند زیرا بیش از 80 خانواده در آن جاساکن اند.

دانش طلبی مردم: مردم این خطه همانند دیگر مردمان جاغوری گرایش زیادی به علم و دانش دارند علی رغم تهی دستی، فرزندان خویش را به مکتب می­فرستند تا با کسب علم و دانش در فردای کشور افرادی مفیدی باشند.خانواده­ی یافت نمی­شود که بچه و دخترش را از رفتن به مکتب جلو گیری نماید.همین امر سبب شده است عده ای وارد دانشگاه کشور شوند و عده ی هم با فراغت از مراکز علمی و دانشگاهی جذب موسسات شوند تا با کار و تلاش به آبادانی کشور کمک نمایند.

خدا باوری مردم مردم خون گرم و خدا جو و مومن با تعاون و همکاری بدون کشمکش های قومی درکنار هم برادر وار زندگی می­نمایند این منطقه از نظر ایمان و تقوی و خدا باوری از مردمان مثل زدنی است. تا کنون کسی دیده نشده است که نسبت به مسایل دینی و انجام تکالیف الهی کاهلی و سستی نماید. ما در این منطقه فردی که مشهور به بی نمازی و یا روزه خوری باشد سراغ نداریم. همگی مردمان این خطه از خدا باوران و مومنانی با ایمان قوی و باور راسخ بوده و از ارادتمندان خاندان اهل بیت عصمت و طهارت می­باشند.

دو تا مسجد و یک حسینه زیبا و قشنگ در منطقه وجود دارد که بدست همین مردم خداجو ساخته شده است وقتی در حسنیه وارد می شوی احساس آرامش می­نمایی فضای معنوی و زیبایی ظاهری و نقاشی دست به دست هم داده احساس خوش آیندی به تو دست می­دهد.

شغل اصلی مردم کشاورزی است اما بدلیل کمبودی زمین تعدادی برای کار در کشورهای دیگر هجرت نموده اند و عده ی مشغول تجارت در بازار است.می دانم هرکسی خارج از آن هستند دلشان برای آن جا پر می زند به امید روزی که این زمینه فراهم شود تا همه در کنار هم باشیم. والسلام محسنی(غفوری)

+;نوشته شده در ;جمعه دوازدهم آذر 1389ساعت;8:57 توسط;مدیریت بخش خدای داد -غفوری; |;