سلام دوستان
امروز در خدمت حجه الاسلام والمسلمین حاج اقای استاد اخلاقی هستیم استاد اخلاقی ، یکی از شخصیت های علمی وفرهنگی وسیاسی کشور است . ایشان عمر گرانبهای خوش را در راستای خدمت واموزش صرف وکرده یکی از شخصیت های کم نظیر کشور است .
ایشان در دوران تحصیل محصل ودر دوران جهاد مجاهد بوده است او در هر دو سنگر کارنامه درخشان دارد بدین جهت ، او را برای همیشه ماندارگار ساخته است .
استاد العالم بزمانه است وقتی می بیند جای ثبت وقایع خالی است خود را به این جبه رسانده ودر این راستا برحسب تشخیص خودش کتاب های ماندگاری را به رشته تحریر درآورده است .
ازجمله نوشه های استاد نوشته گرانبهای ایشان درباره شخصیت های جاغوری است . در واقع این مصاحبه بعنوان مقدمه برای نشر نوشته ی استاد در سایت جاغوری یک می باشد. این کارباید قبلا توسط دوستان که ادعایی دارند نوشته می شد جاپ و یا نشر می گردید به هردلیل کسی تا به حال توفیق جنین کاری را پیدا نکرده است و این کار مهم تا هنوز انجام نشده است .
استاد بخشی از عمر گرانبهای شان را صرف زندگینامه انسانهای نموده که در زمان خودش هر کدام آنها شاید باعث افتخار این مرز بوم بوده ولی امروز در زیر خروار ها خاک آرمیده و هیج نام نشان از آنها نیست . اگر استاد این کار ارزشمند را انجام نمی داد نسل بعدی هیج گونه اطلاع ونشان از بزرگان شان نمی توانستد داشته باشند بزرگانی که شاید دین زیاد برگردن ما داشته باشد و شاید غم زیاد برای آینده این قطعه ی از خاک به نام جاغوری خورده باشد .
از دیر باز بزرگان این سرزمین و زندگی نامه آنها ، ذهن ما را به خود مشغول کرده بود که چکنیم و چطوری مختصر اطلاعات از بزرگان خود بدست آورده و برای نشر در اختیار نسل های آینده قرار بدیهیم . زندگی نامه ی بزرگان که روز گاری شاید اسارت ها کشیده بسیار خون جگرها خورده برای این مردم و منطقه شان محرومیت های زیاد کشیده باشد . سزاوار این است هر کس به اندازه توانای شان آنچه که از دستش بر می اید در باره آنها بنویسد و یاد خواطره ای آنها را باید گرامی بداریم .
این تبلیغ از فرد نیست این تبلیغ از یک رویه نیک و تبلیغ از یک فرهنک نیک است . ما باید عادت کنیم که از بزرگان خود تجلیل نمایم بزرگان که اگر امروز احساس اعتماد به نفس را برای ما به وجود آورده و ما فکر می کنیم برازنده هر نوع خدمت هستیم چون گذشته سرفراز داریم . و اگر به خود می بالیم دقیقا از همان اعتماد به نفس بزرگان مان ناشی می شود .
گر چند مع الاسف تا اطلاع ثانوی خاگستر جای آتش شدیم ولی خوشبختانه پتناسیل قوی در این مردم با توجه به پیشینه تاریخی وبا در نظر داشت اشخاص تحصیل کرده که وجود دارد می تواند یگ بار دیگر جایگاه حقیقی خود را در نظام سیاسی و اقتصادی کشور پیدا کند. امید وارم در جامعه ما این فرهنک تقدیر از بزرگان وخدمت گزاران رواج پیدا کند و نهادینه شود . فراموش نکنیم که اگر هرچه افتخارات داریم از کذشته های مان است . پس نباید آنها را به این سادگی فراموش کرد .
به همین منظور گذینه ای در سایت جاغوری یک تحت عنوان شخصیت های جاغوری از اول عمر این سایت به عنوان یکی از عنوان مهم این سایت می درخشید . گرچند دراین سایت قرار بر این است که هر کس بزرگان منطقه خودش را تحت عنوان هر جه بوده به اندازه تاثر گذاری اش ذکر کند و بیاورد که متاسفانه تا هنوز مثل بسیاری نیاز مندی هایی دیگر منطقه صورت نگرفته است . ولی وقتی که در جریان نوشته های استاد در این باره قرار گرفتیم بی نهایت خوش حال شدیم . با توجه با صحبت که با استاد داشتیم استاد موافقت خود را بانشر شخصیت های جاغوری در سایت جاغوری یک اعلام کرد. و در همین جا از استاد فرزانه از طرف خود وکلیه همکارانم صمیمانه تشکر کنم و آرزو می کنم که استاد سالهای سال عمر با برکت داشته باشد و ما خوانندگان محترم نیز از این سرمایه علمی کشور استفاده بهینه بنمایم .
من ترجیح می دهیم که شما عزیزان را بیشتر ازاین منتظر نگذارم وبه پای صحبت های استاد اخلاقی می نشینیم .
جاغوری یک : استاد ابتدا تشکر می کنم از شما که وقت گرانبهای تان را در اخیار سایت جاغوری یک قرار داده اید . به عنوان اولین سوال خود را برای خوانندگان جاغوری یک معرفی نماید تا ما بقیه سوالها را خدمت تان مطرح نمایم .
استاد اخلاقی : بسم الله الرحمان الرحیم ابتدا ما از شما جناب آقای رحیمی تشکر وقدردانی می کنیم که شما به این فکر افتاده اید و به این کار بسیار خوب وشایسته که کار فرهنگی است نسبت به جامعه محروم ومظلوم ما که در قرون متمادی دجار محرومیت قرار گرفته می خواهید کار های فرهنگی نسبت به فرهنگ مردم محروم بچاره وملت مظلوم ما انجام بدهید .
tl>تحصیلات ابتدای ما در چارچوب مکتب خانگی
بنده محمد اسحاق اخلاقی فرزند ملا محمد جمعه متولد سال 1311 و در تمقول علیاتو جاغوری بدنیا آمده ام . در همان قریه علیاتو بزرگ شدم . آن زمان مدرسه دولتی وجود نداشت تنها راه با سواد شدن مکتب های خانگی بود مکتب های خانکی نیز به این صورت بود که یک نفر درس خوانده یا تحصیل کرده در همان جار جوب دینی مذهبی بنام اخوند یا ملا را می اورند یک مقدار اجرت هم برای انها قایل می شدند انها وظیفه داشته اند به فرزندان انها درس وتعلیم یاد می دادند. بنا براین پدر مرحوم ما در سن هفت سالگی بنا با یک تشریفات خاص من را اورد شامل مکتب کرد. تحصیلات ابتدای را از همان قریه آغاز کرده ام . در آن زمان آخوند وملای ما شخص بود بنام ملا قمبرعلی . مردی بسیار دارای زهد تقوی وعبادت بود خدایش رحمت کند و بیامرزد .
ما از ابتدای الف با تا کتاب صرف میر را در خدمت ایشان خواندیم بعدا مردم ملای دیگری را انتخاب کردند اوردند بنام اقای سید احمد عادل . از کتاب صرف تا جامی را خدمت ایشان خواندیم این بود تحصیلات ابتدای ما در جارجوب مکتب خانگی .
تحصیلات ما در افغانستان
بعد از آن درسال 1326 خدمت استاد حجه الاسلام والمسلمین حاج شیخ نوروز علی عارفی مشرف شده مشغول درس تحصیل شدیم . در سال 1328 علیا تو را ترک گفته در مدسه حوتقول خدمت آیت الله حاج اقای استاد وحیدی مشرف شده مشغول تحصیل گردیدیم . در سال 1330 خدمت ایت الله شیخ عزیزالله کابلی رفتیم وتا سال 1332 خدمت ایشان بودیم در ان وقت نیز درس ما به پایه بالاتر رسیده بود رسایل وشرح منظومه را در خدمت ایشان خواندیم . این بود تحصیلات ما در افغانستان .
تحصیلات ما در خارج
در سال 1333 افغانستان را به قصد تحصیل ترک گفته راهی ایران شدیم . در ایران شامل حوزه علمیه مشهد مقدس شدیم . در ان جا خدمت اساتید جون ایت الله شیخ هاشم قزوینی وایت الله شیخ جواد تهرانی مشغول درس وبحث شدیم .
در سال 1335 به قصد تحصیل عازیم قم شدیم ولی در قم شرایط پذیرش و وقت پذیرش نبود وما برگشتیم به تهران به تهران ساکن شدیم . خدمت استادان جون آیت الله شیخ محمد تقی آملی وایت الله سید ابوالحسن قزوینی وایت الله شهید مطهری کسب فیض وکسب علم می نمودیم . در خدمت این اساتید بزرگوار درس فقه واصول و فلسفه را می خواندیم .
در سال 1338 پدرم از وطن برایم پیام فرستاد که دیگه من پیر شدم انتظار آمدن تو ودیدن شما را دارم باید یک مرتبه بیایی به وطن تا همدیگر را بیبینیم . بنا به درخواست وتقاضایی پدر که امری بود بسیار لازم ما دوباره به افغانستان برگشتیم .
جاغوری یک : استاد جند سال شما وطن ماندید در این مدت مشغول جه فعالیت های بودید ؟
استاد اخلاقی : زمانیکه ما از ایران به افغانستان برگشتیم شرایطه منطقه مخصوصا جاغوری شرایط بسیار بدی بود . در آن زمان والی در غزنی شخص بود بنام سید عباس . سید عباس مردی متعصب نسبت به جامعه تشیع مخصوصا نسبت به روحانیون وعلمای تشیع بالاخص با آنهای که تحصیلات شان کمی بیش در خارج بوده بد بین بود . مثلا ایت الله وحیدی را به یک بهانه ای زندانی کرده بود همجنین آقای واعظ را زندانی کرده بود با اینکه ایشان در کابل سکونت داشت . وهمجنین سید عبدالوهاب نجفی را نیز زندانی کرده بود. در ان جا یک همجی فضای حاکم بود فضای بد بود . بعد از مدت دوماهی را که در جاغوری ماندیم احساس کردیم که ماندن ما دراین جا به عنوان یک عالم تحصیل کرده که تازه از خارج امده ، صلاح نباشد وما احساس خطر کردیم لذا بنا بر این شد که ما بیایم به هرات . وبعد از دوماه نیم تقریبا سکونت در جاغوری ، عازیم هرات شدیم .
درشهر هرات ساکن شدیم در ان شهر مشغول درس دادن به تعدای از طلبه شدیم که از گوشه کنار شهر هرات می امدند تا اواخر سال 1339 در هرات بودیم. اواخر سال 1339 برادرم محمد نبی جان که خدا رحمتش کند آمد دنبال ما ، وما از هرات رفتیم به کابل . مدتی یک ماهی نیز در کابل بودیم وبعد از آن آمدیم به جاغوری .
جاغوری یک : دراین سفر به جاغوری جه مدت در جاغوری ماندید ودر این مدت مصروف جه فعالیت های بودید ؟
استاد اخلاقی : سال 1339 به قصد ماندن در جاغوری آمدیم جون یک عده از طلاب تقضای درس بحث کرده بودند ما نیز پذیرفتیم قسمتی سال 1339 را تا 1340 با طلاب در مدسه علیاتو که قبلا توسط حجه الاسلام والمسلمین عارفی ساخته شده بود درس بحث داشتیم . طلاب نزدیک به 30 ویا 40 نفری در آن زمان وجود داشت . ودرهمان سال جلب عسکری ما آمد . گرجند طبق قانون ، علما با درخواست از عسکری معاف می شوند. یک همجی قانون وجود دارد . ولی همانطوریکه قبلا عرض کردم والی آن وقت سید عباس بود که نظر مساعد نسبت به علما نداشت . در عین حال من درخواست خود را برای معافیت دادم ولی سید عباس با همان نظر بد بینانه قبول نکرد وما از همانجا برای عسکری روانه هرات شدیم . مدت دوسال تا سال 1342 نیز در هرات بودیم . در هرات مشغول وظیفه عسکری بودیم ولی در پهلوی عسکری شرایط به وجود آمد که با مردم می توانیستم ارتباط بگیریم . در محافل ومجالس از ما دعوت می کردند وخصوصا در محاف
ل روضه خوانی وامثال اینها ما نیز به مجلس آنها شرکت می کردیم . به مدت دو سال به عنوان سربازی وعسکری در هرات بودیم وتقریبا برج نسبله ویا میزان بود که از هرات به جاغوری برگشتیم .
در سال 1342 که از هرات بعد از خدمت سربازی به جاغوری برگشتیم مردم طلاب از ما درخواست کردند که ما دوباره سری وظیفه خود بر گردیم ما نیز مشغول درس بحث شدیم وتا سال 1347 ادامه یافت .
بیشتر کار ما دراین مدت تقریبا 5 سال در جاغوری تدریس تعلیم اموزش بود. علاوه براین ، فعالیت های اجتماعی سیاسی نیز در منطقه داشتیم . شرایط نیز تغیر کرده بود جون سید عباس والی غزنی که یک آدم متعصب نسبت به علما ومردم ما وشما بد بین بود از دنیا رفته بود. والی دیگر مقرر شده بود از مردم وردک بنام روشن دل خان . مردم وردک نوعا با مردم هزاره خوب اند یک علاقه نسبتا دوستی نشان می دهند روشن دل خان که والی شد یکمقدار فضا خوب شده بود وضع منطقه نیز خوب شده بود ما نیز فعالیت اجتماعی وسیاسی در پیش داشتیم . لذا در همان مدت که ما در جاغوری بودیم نشست ها وصحبت های خوبی با والی ها وزیرها صدر اعظم میوند وال که در جاغوری آمده بودند شد .
اعلی حضرت محمد ظاهرشاه در جاغوری آمدند در محفل ها ومجلس ها آنها بودیم از مظلومیت مردم هزاره واز اینکه این ها به خق خود نرسیدند واینکه قوم هزاره استعداد خوبی دارند اگر بکار گرفته شوند صحبت کردیم . ودیگر اینکه منطقه مردم هزاره مورد توجه نبوده وازاین حرف ها در مجالس که با آنها داشتیم یاد آوری می کردیم .
خصوصا در آن سفر که محمد ظاهر شاه در جاغوری آمدند در مراسم ما سخنرانی مفصل داشتیم دران سخنرانی یاد آوری کردیم که به مردم ما توجه نشده ودر ضمن راه های عملی را به ظاهر شاه پیشنهاد کردیم مثلا این مردم از بی ابی وکم زمینی رنج می برد شما می توانید با زدن بند های آبی زمینه کار را برای این مردم مساعد بسازید از این قبیل حرف بسیار زده شد .
عجیب اینکه در همان مجلس ظاهر شاه یک از بردران بنام حاجی سلیمان که خدایش بیامرزد یک حرف جالب را گفت در آن زمان ودر آن عصر حرف بسیار مهم بود . از طرف اعلی حضرت گفته شد که مردم هزاره باید به دولت خودش اعتماد داشته باشد داکتر سلیمان از میان جمعیت برخواسته و در پاسخ به اعلی حضرت گفت : اعتماد متکی بر اعتماد است دولت نیز باید به ما اعتماد داشته باشد تا ما به دولت اعتماد کنیم . با این وضع که دولت حتی یک کاتب از مردم هزاره دروزارت داخله ویک کاتب در وزارت خارجه وجود ندارد مردم ما جطور می تواند به این دولت اعتماد بکند .پس ما جگونه به دولت که به ما اعتماد ندارد اعتماد کنیم . اعتماد زایده اعتماد است . این حرف را در سفر اعلیحضرت محمد ظاهر شاه در جاغوری گفت .
در این مدت که ما در جاغوری بودیم تلاش ما این بود که مکاتب دولتی در منطقه جاغوری توسعه پیدا بکند متاسفانه هرجه ما اصرار می کردیم مورد قبول دولت واقع نمی شد به طور مثال مدیر معارف غزنی آمد با ایشان صحبت زیاد کردیم ایشان یک مکتب دهاتی برای ما داد درهمان علیاتو . ما آن مکتب را تاسیس کردیم بعد معلم نفرستادند . خود ما معلم اجاره ای گرفتم تا به بجه درس بدهند که بعد ها این مکتب رسمی وبه یک لیسه تبدیل گردید که الان احمدالله فارغین صنف دوازده زیاد دارند .
جاغوری یک : استاد در جه سالی وبه دلیلی به هرات برگشتید ؟
در سال 1347 مردم بسیار در یک شرایط سخت قرار گرفتند کمتر از فحطی نبود در آن سال با این وضع امکان این نبود که ما طلبه ها را جمع آوری کرده درس بحث را براه بیندازیم . به هیمن دلیل مسافرت کردیم امدیم به کابل . مدت جند ماهی در کابل در مدرسه آقای واعظ در جمال مینه بودیم . مشغول درس بحث شدیم در ماه میزان 1347 مجددا به هرات آمدیم مردم هرات از ما تقاضا کردند که شما در هرات بیاید در همین جا بمانید . بعد ما دوباره برگشتیم به جاغوری اولاد ها گرفته در سال 1347 به هرات آمدیم دیگه ساکن هرات شدیم . در هرات مدرسه ای بود بنام مدرسه صادقیه که در آن یک عده طلاب مشغول درس بحث بودند . گرجند آقای بصیر نیز در همان مدرسه بود بنده در همان مدرسه رفته مشغول تدریس شدیم . وتا سال 1357 به همین منوال ادامه یافت . تقریبا به مدت ده سال در هرات مشغول تدریس وتعلیم مسایل دینی بودیم .
در سال 1357 کوتای در کابل به وجود آمد مارکسیست ها روی کار آمدند این ها کار را بر مردم خصوصا بر شخصیت های دینی مذهبی بسیار سخت گرفتند . عده ای گرفتند بردند زندانی کردند عده ای دیگر را نیز بی سرنوشت ساختند وهیجگونه خبری از آنها نشد در واقع آنها را شهید کردند. در این شرایط ما بودن خود را در آن جا لازم ندیدیم احساس خطر کردیم لذا مجبور به مهاجرت شدیم از هرات به ایران آمدیم .
امدنی ما به ایران در زمان بود که انقلاب اسلامی ایران به پیروزی رسیده بود حضرت امام به عنوان رهبر در جماران ساکن شده بودند آقای بازرگان به عنوان نخست وزیر یک دولت را این جا تشکیل داده بودند . لذا ازان تاریخ به بعد ما درایران پناهده وساکن شدیم .
جاغوری یک : تشکر استاد از توضیحات شما . توضحیات شما نشان داد که شما در این مدت که در افغانستان مشغول تدریس وآموزش علوم اسلامی بودید در کنار آن فعالیت های سیاسی نیز داشته اید سوال که
می خواهیم الان بکنم این است که فعالیت سیاسی شما در قالب جدید وانقلابی اش از جه تاریخ شروع شد . جون شما یکی از شخصیت های انقلابی وجهادی این کشور به حساب می اید ؟
استاد اخلاقی : البته ما ملت محروم بودیم وملت مظلوم بودیم ملتی بودیم که سالیان دراز در افغانستان رنج کشیدیم محروم از حقوق خود مان بودیم . طبیعی است که هر انسان وهر موجود زنده برای بدست آوردن حق خود بحسب وشرایط وامکانات که دارد دست پای می زند تا به حق خود برسد .
ما نیز جه در جاغوری بودیم جه در هرات بودیم برای احقاق حق خود مان به حسب شرایط آن زمان وآن وقت فعالیت های داشتیم وقتی که در هرات بودیم صدر اعظم وقت آقای نوراحمد اعتمادی به هرات آمد وما در حضور ایشان به نمایندگی از مردم هرات سخنرانی مفصل داشتیم راجع به حقوق اهل تشیع هرات واینکه حکومت اولا در ساحه هرات کلا توجه صورت نگرفته وخصوصا در در مورد اهل تشیع توجه نشده است . وکلا در هرات در کنار تدریس به فعالیت سیاسی واجتماعی مشغول بودیم و اساسا در کارهای سیاسی تقریبا تمحض پیدا کرده بودیم .
بعد از ان که در افغانستان کودتا صورت گرفت ما نیز به ایرن مهاجرت کردیم در ایران احزاب تشکیل شد به علت نبودن رهبری واحد احزاب بوجود امد . شورای اتفاق در داخل بوجود آمد نماینده هایش در خارج آمدند حرکت اسلامی سازمان نصر ونهضت اسلامی دعوت اسلامی حزب الله جبهه متحد بودند. جندین حزب وجندین گروه بوجود امدند مشغول فعالیت های سیاسی واجتماعی وبلکه نظامی شدند . از این جمله یکی نهضت اسلامی افغنستان بودند که تعدادی طلاب اکثرا از جاغوری بودند تشکیلات را بنام نهضت اسلامی به وجود آوردند روی مناسبات قومی ومنطقه ای که داشتیم از ما نیز دعوت کردند وشرایط طوری بود که باید به یکی از این بخش واحزاب سهم بگیریم مشغول شویم ما نیز دعوت دوستان مان را پزرفته مشغول خدمت در نهضت اسلامی شدیم .
جاغوری یک : تشکر استاد از توضیحات تان . استاد اخلاقی همان طوریکه قبلا عرض کردم یک از شخصیت های جهادی وسیاسی کشور است . سخن گفتن از سالهای جهاد به وقت وزمان زیاد نیاز دارد استاد با توجه به اینکه سالهای از عمر خود صرف جهاد کرده وتجارب زیادی را در این عرصه دارد مخصوصا یاداشت های گرانبهای را که از این سالهل از خود به یاد گار گذاشتند دقیقا یک فرصت کلان را می خواهند ظاهرا در این گفتگو مجال برای آن نیست خدا کند که ما توفیق این را پیدا کنیم که در خدمت شان باشیم بتوانیم از دوران جهاد وسالهای جهاد وبسیاری از موارد گفتنی نگفتنی هایی دیگر که در این دوران وجود دشته وما پای صحبت های شان بنشینیم وصحبت های گرم شان را بشنویم . متاسفانه ضیق وقت ما جنین فرصت را به ما نمی دهند این بخش را موکول می کنیم به وقت وفرصت دیگر . می روم سراغ سوالهای بعدی .
استاد اخلاقی ضمن اینکه یکی از شخصیت های جهادی وسیاسی کشور است دقیقا یکی از نویسندگان توانا ومورخ شهیر کشور نیز به حساب می اید. خصوصیت که کمتر ما در شخصیت سیاسی وجهادی کشور می بینیم . وهمین مسلئه است که استاد را از سایر رهبران سیاسی وجهادی کشور متمایز ساخته است . استاد اثارجاپ شده ونشده زیادی از خود به یاد کار گذاشته است که ترجیح می دهیم از زبان خود ایشان بشنویم .
استاد اخلاقی : از سال 1358 تا سال 1373 که از ان دوران جهاد ویا انقلاب تعبیر می شود ما کمتر فرصت پیدا می کردیم تا کارهای علمی آموزشی تدریسی ونوشتن داشته باشیم . بیشتر وقت مان را کارهای سیاسی واجتماعی به خود اختصاص می داد . ما نظرم این بود که تعدد گروهی به ضرر مردم ماست به هرنحوی که می شود تعدد گروهی از بین برده شود . لذا در همین رابطه شورای ائتلاف تشکیل شد شورای ائتلاف متشکل از 8 گروه بود که مربوط به برادران اهل تشیع می شدند .
در زمان که من سخنگوی این ائتلاف بودم یک جرقه از وحدت در داخل به وجود آمد نماینده های از داخل به ایران آمدند وما این را غنیمت دانسته این مسایل را دنبال کردیم فعالیت های بسیار زیاد با این گروه کردیم تا اینکه توانیستیم با کمک دوستان این گروها را با همدیگر متحد ومتفق بسازیم ویک گروه را بوجود بیاوریم بنام حزب وحدت اسلامی افغانستان . حزب وحدت مرکب بود از 8 گروه که مربود به جامعه اهل تشیع می شدند .
بعد از اینکه افغانستان آزاد شد نجیب هم از بین رفت دولت اسلامی به وجود آمد ما نیز رفتیم به افغانستان . ومدتی در کابل بودیم در ان زمان شرایط طوری بود که حکومت مجددی تشکیل شده بود ولی حزب وحدت در این دولت به عنوان نماینده مردم هزاره شرکت نداشتند واحتمال اینکه اگر سهم مناسب داده نشود جنگ داخلی بزرگ براه خواهند افتاد . لذا ما تلاش بسیار کردیم تا از این واقعه جلو گیری نمایم . هیئت های از دو طرف تشکیل شد نشست های با اقای مجددی داشتیم ایشان این مسلئه را قبول کردند وبر اثر تلاش های پیگیر نتیجه داد وما 40 روز در کابل بودیم . بعدا به ما ماموریت داده شد که بیایم به ایران واز آن جا بروم به هرات جون کار بیشتر نیز در هرات بود سابقه کاری نیز در هرات داشتیم به همین دلیل ما به هرات منتقل شدیم .
در هرات برنامه حزب وحدت را پی گیری کردیم مشغول فعالیت بودیم تا سال 1373 . در این فاصله ما نیز مسافرت های در خارج مثل سازمان ملل داشتیم و
مسافرت به کنفرانس اسلامی داشتیم تا حزب وحدت را به جهانیان بیشتر معرفی کنیم وبشناسانیم .
در سال 1373 متاسفانه اختلاف بین حزب وحدت بوجود آمد حزب وحدت دوشاخه شد یک شاخه بنام اقای اکبری وشاخه ای دیگر بنام آقای مزاری . ما هم در ایران بودیم ودیگر جای خود را در این شاخه ها ندیدیم وهیج گونه راضی نبودیم که این حزب که با این همه زحمت بوجود آمده به این سادکی از بین برود. بسیار ناراحت متاثیر شدیم که زحمت های کشیده شده در باد رفت . لذا ازان زمان کاملا کارهای حزبی وتشکیلاتی را ترک کفته ونه طرفی اکبری رفتیم ونه طرفی مزاری آمدیم در خانه مشهد .
از آن زمان در این فکر افتادیم که باید فعالیت های فرهنگی داشته باشیم .جون در جامعه تشیع مراسم تکیه خانی روضه منبر خیلی رواج دارد به همین دلیل الان در مناطق اهل تشیع مسجد کم است ولی منبر بسیار زیاد است . تکیه خانه زیاد است ایام محرم نوحه خوانی سینه زنی خیرات است اما روضه های که خوانده می شد نشیب فراز داشتند درست نادرست داشتند من لازم دانستم که یک کتاب در باره زنگانی امام حسین علیه السلام بنویسم .
1 – لذا اولین کتاب که من نوشتم بنام تحقیق وپژوهش در زندگانی امام حسین (ع) بود امید وارم مورد پذیرش امام حسین (ع) قرار گرفته باشد . این کتاب فکر کنم در 968 صفحه جاپ شد ودر اختیار علاقه مندان قرار گرفته است . در این کتاب زندگی امام حسین (ع) تا شهادت شان وبازگشت اهلبیت از به مدینه برشته تحریر در آمده وضمنا تحولات نسبت به ارامگاه حضرت در طول تاریخ اتفاق افتاده این هم نیز ضمیمه شده ونیز اهمیت عزا داری توسعه عزاداری وتاریجه عزاداری نیز ذکر شده است .
2 – دومین کتاب که نوشتم کتاب است بنام هزاره در جریان تاریخ ، برای اینکه ما که بنام هزاره یاد می شوم هیج گونه جیزی نداشتیم یک جیز قابل توجهی به نام تاریخ هزاره وجود ندارد. لذا ما مشغول نوشتن تاریخجه مردم هزاره شدیم . شما میدانید که مردم هزاره تاریخ مدون ندارد تاریخ این مردم یا سینه به سینه نقل شده ویا لابلای کدام کتب بتوانیم پیدا کنیم . به هرصورت ما تصمیم گرفتیم تاریخ مردم خود را با توجه به امکانات که داشتیم نامی از مردم هزاره گرفته شده ما نمی خواهیم در باره آن اغراق مبالغه کنیم در لابلای کتاب ها کتاب بنام هزاره در جریان تاریخ عرض اندام کرد ما در آن کتاب یاد آوری کردیم که ما راه را باز کردیم بر محقیقن وفضلای ماست که این را دامه بدهند تحقیق بیشتر بنمایند این کتاب نیز در دو جلد جاپ شد ودر دست خوانندگان محترم قرار دارد .
کتابهای که ما نوشتم ولی جاپ نشده عبارت است از :
1 – یک زندگانی امیر المومنین علی ین ابی الطالب است نظر به اخلاص که ما مردم به این حضرت داریم این کتاب را نوشتیم که این هم در حدود 800 صفحه است .
2 – کتاب دوم که نوشته شده ولی جاپ نشده تاریخ مطلق تشیع است از زمان اول الی زماننا هذا
3 – درضمن تاریخ تشیع افغانستان نیز به طور مفصل نوشته ایم که خود کتاب جداگانه می شود .
4 – کتاب دیگری به اسم ارمغان نوشتیم . علت نوشتن این کتاب نامه برادر زاده ما بود که نوشته بود که خدا را شکر می کنیم که از کتاب عموی خود روضه می خوانیم این سبب شد که کتاب به عنوان سخنرانی روضه ومنبر بنام ارمغان بنویسیم این کتاب داری 52 مجلس است که در اویل شان زندگانی جهاره معصوم اورده شده در قسمتی ها ومجلس های بعدی اخلاق وروضه ونیز به تناسب موضوعات مهم کاربردی ذکر شده است .
5 – پنجمین کتاب را که نوشتم در موضوع شخصیت های علمی وسیاسی جاغوری است این کتاب در دو بخش نوشته شده است .
یک بخش شان شخصیت های سیاسی جاغوری است که در امور سیاسی جاغوری به نحوی دخالت داشته است مثل اینکه در دولت بوده ارتباط با دولت داشته ویا نام نشان خوانینی داشته است.
یک بخش شان علما وشخصیت های علمی فرهنکی جاغوری است مثل آیت الله مدرس وآیت الله فیاض وبقیه شخصیت های علمی جاغوری . در این کتاب از این شخصیت ها به عنوان خواطره یاد شده وجون اکثر آنها که ملاقات کردیم خواطره از آنها داریم به بهانه همبن خواطره توصیح بیشتر در باره شخصیت وزندگی وخدمات آنها داده شده است .این اخرین کتاب بود که ما توفیق نوشتن ان را پیدا کردیم .
این چند کتاب که نوشتیم می خواستیم تصمیم داشتیم جاپ بکنیم ولی متاسفانه …. ناگهانی یکباره جشم ما از کار افتاد. به اندازه ای که ما محروم شدیم از خواندن کتاب ونوشتن آن . لذا این نوشته های وکتاب های ما که جاب نشده مانده است . احیانا نیازبه تصحیح و ویرایش دارد . این بود خلاصه از نوشته جات وزندگی ما که خدمت شما به عرض رسانیدیم و از شما جناب آقای رحیمی تشکر می کنیم که دنباله این کار را گرفتید واگر شما از این یاداشت های ما در سایت جاغوری استفاده کنید عیب ندارد که بماند بلکه کار خیلی خوب هم است . اقلا آنهای که فراموش شده به یاد می اید آینده ها متوجه می شود که جاغوری جه شخصیت های داشته وجه ادم های وافراد داشته است . جون قرنها می گذرد گذشته ها فراموش می شود . از این کار شما ما به سهم خودم تقدیر وتشکر می کنم خداوند شما را موفق داشته باشد .
جاغوری یک : استاد د
ر پایان به نکته اشاره کردید که خودم قادر به طرح آن نبودم و آن مشکل بینایی شما است . مشکل استاد را کسی درک می کند که با بسیاری از نوشته های که حاصل عمرش بحساب می اید دوربرش ریخته باشد وهیج کاری از دستش برنیاید واقعا خیلی سخت است . دیگه جه می توانکرد !!! بگذریم . استاد دقیقا از جه سالی این مشکل برای شما بوجود آمد ؟
استاد اخلاقی : در سال 1383 به هرات رفتیم برادران هرات وتعداد فرهیختگان بزرگان هرات تصمیم گرفتند که یک سفر در کابل داشته باشند از ما نیز دعوت کردند که شما نیز در این سفر با ما همراه باشید . ما هم عازیم کابل شدیم ودیدار با ریس دولت جناب آقای کرزی داشتیم وهم جنین با بعضی از وزراء ملاقات داشتیم . در این سفر یک کسالت در کابل پیدا کردیم ومریض شدیم . مریضی سبب شد که یک اندازه جشم ما ضعیف بشود. ما کی برگشتیم کتاب ارمغان یک مقداری کارش مانده بود ما دوباره مشغول کاری همین کتاب ارمغان شدیم . با ختم کار این کتاب جشم ما نیز کاملا ازبین رفت . این مسئله آواخر سال 1383 واویل 1384 برای ما اتفاق افتاد .
جاغوری یک : استاد در این بخش از شخصیت های جاغوری با توجه به اهمیت شان وبا توجه به این که در این سایت نشرمی شود شما اگر توضیح دارید بفرماید والا ما سوال دیگر خدمت تان مطرح کنم .
استاد اخلاقی : همانطوری که قبل عرض کردم ما در شخصیت های جاغوری در دو بخش تکیه کرده ایم
1 : شخصیت های سیاسی جاغوری : انهای که کارهای دولتی داشته ویا اگر در دولت نبوده ولی در کارهای سیاسی مردم دخیل بود ه است . مدبر امور منطقه بوده است .
2 – بخش دوم شان در باره علما وشخصیت های فرهنگی فضلا ومدرسین جاغوری است البته جون به عنوان خواطره از آنها یاد شده شاید شخصیت های دیگری در جاغوری بوده باشد که از قلم افتاده باشد ویا ما کدام خواطره از آنها نداشته باشم . خواطره فرع بر یک ملاقات ویا نشست ویا همکاری است. به هردلیل به یک اتفاق به هم دیگر رسدیم به بهانه این ملاقات ما مختصر بیوگرافی شان را از آن جه که دیدم ویا شنیدیم در این جا آورده ایم . بازم متاسفانه اطلاعات کافی به علت دور بودن ما از منطقه وآن زمان نتوانستیم اطلاعات جامع وکامل بدست بیاوریم مثلا عکس از آنها ندارم تاریخ تولد آنها را نمی دانم حتی تاریخ وفات آنها را نمی دانم . خلاصه یک یاد از آنها بطور اجمال شده است . قاعده معروف بین آغایون است که می گویند مالا یدرکه کله لایترکه کله . همه را اگر بدست نمی اوریم همان بعض هم غنیمت است اب دریا را اگر نتوان جشید هم به قدر تشنکی باید جشید .
جاغوری یک : استاد تشکر ار توضیحات شما . استا با توجه به مطالب وموضوعات که حضرت عالی نوشته اید جه موضوع و مطالب مانده که شما دوست داشتید بنویسید ولی فرصت نوشتن آن را پیدا نکرده اید و توفیق این کار حاصل نشده است ولی بسار علاقه مند بودید که در این بخش شما جیزی بنویسید واز خود به یاد گار برای نسل های آینده بگذارید .
استاد اخلاقی : البته خوب انسان ارزوی های بسیار زیاد دارد به همه آرزوی های خود نمی رسد . ما اگر احیانا جشم ما یاری می کرد اولا به همین نوشته موجود رسیدگی می کردیم تجدید نظر می کردیم اصلاح می کردیم ترتیب تنظیم می کردیم در نهایت بجاب می رسید مورد استفاده قرار بگیرد .
در مرحله ای دوم آروزی ما این بود نوشته ای در تاریخ ادیان هم داشته باشیم تاریخجه ادیان الهی را یک ترتیب تنظیم کرده باشیم در نتیجه به جامعیت دین اسلام هم یک نوشته داشته باشیم که متاسفانه به این آرزوی که ما داشتیم نرسیدیم حالا بالفعل همین کتاب های که نوشتیم اگر این ها یک ترتیب تنظیم بشود اگر به آنها سروسامان داده شود یک غنیمت است زحمت که ما کشیده ایم بی نتیجه وهدر نمی رود .
جاغوری یک : تشکر استاد از توضیحات شما مزاهم شما زیاد شدیم خداوند شما را حفظ کند استاد ما در پایان مصاحبه معمولا در باره سایت جاغوری یک سوالات داریم مثلا می پرسم که شما از سایت جاغوری یک دیدن کرده اید بیشتر ازجه بخش های شان استفاده می کنید ؟ جه کم کاستی های را شما مشاهده کرده اید وجه بخش های فکر می کنی لازم است به آن اضافه شود . با توجه به این وضعیت ما از این سوالها صرف نظر می کنم .
در پایان اگر صحبت خاص ویا اگر پیام برای خوانندگان سایت جاغوری یک و دیگر هموطنان ونسل جوان دارید بفرماید .
استاد اخلاقی : راجع به سایت شما متاسفانه با توجه به وضعیت که برایم پیش آمده من دیدار از سایت شما نداشتم که در باره او اظهار نظر بکنیم . ولی به عنوان کلی شما جون کار تان کار خوب است کاری مثبت است ویک خدمت است به این اعتبار کاری شما مورد ستایش قدردانی قرار می دهیم تشکر قدر دانی از شما می کنم توفیق بیشتر شما را ازخداوند تبارک وتعالی می خواهیم .
اما راجع به توصیه وسفارش به خوانندگان سایت ونسل جوان کشور که فکر می کنم یک امر زیادتی است . خوانندگان سایت شما باالحمدالله والمنه همه شان اهل درک است این ها می داند که معلومات وآگاهی دانایی بهترین کمال برای انسان است دانایی وآگاهی در هر موضوع که باشد جز کمال انسانی به حساب می آید آنها نیز قدر کار وزحمات شما را وارزش این نوشته ها را می داند . بای
د ازاین مطالب سایت شما بهره داری درست و صحیح کافی بکند بداند که زحمت زیادی در این راستا کشیده می شود . دیگر اینکه مشغول کار زحمت باشد ومشغول تحصیل علم باشد از اصراف تبذیر خرج های بیجا دوری بجویند تلاش کند وضعیت اقتصادی شان درست بکند تا اقتصاد درست نشود وضع زندگی شان خوب نشود نمی تواند از کمالات دنیایی بهره بگیرد . لذا توصیه ما این است که در زندکی روی تحصیل علم وروی اقتصاد همت بیشتر بخرج دهند بیشتر از این به خود حق نمی دهم که توصیه وسفارش داشته باشم . خداوند برای شما و همه مردم ما توفیق عنایت کند والسلام علیکم ورحمته الله .
جاغوری یک : تشکر استاد ازشما وازا اینکه وقت گرانبهای خود را در اختیار جاغوری یک قرار داده اید .
آری دوستان عزیز این بود مصاحبه ما با استاد گرامی حضرت حجه الاسلاوالمسلمین حاج اقای اخلاقی در مشهد مقددس .
تلاش می کنیم که در اولین فرصت نوشته های استاد را لااقل هفته یک بار یک از نوشته های شان را درباره یکی از شخصیت های جاغوری نشر نمایم .
دوستان اگر اطلاعات نسبتا کامل تری مخصوصا عکس در مورد اشخاص ویا افراد که در مورد آن نشر می شود دارد از طریق نظرات ویا ایمیل ارسال نماید تا مطالب نسبت به آنها تکمیل گردد . خداوند همه گذشته ها را رحمت کند ورحش ار همه ای ما وشما شاد وراضی باشد .
در ضمن از آنجای که این اطلاعات برای اولین بار در سایت منتشر می شود قرار است بعد از تکمیل جاپ ونشر گردد لذا جاب آن به هرنحوی با ذکر منبع ویا بدون ذکر منبع بدون هماهنگی با مدیریت سایت مجاز نیست ولی نقل قول مخصوصا در دنیایی مجازی با ذکر منبع مانع ندارد . در غیر این صورت سرقت ادبی محسوب شده پیگرد قانونی دارد .
والسلام – مدیریت سایت جاغوری یک .
+;نوشته شده در ;یکشنبه چهارم دی 1390ساعت;19:14 توسط;اخلاقی; |;
دوشنبه 5 دی1390 ساعت: 3:58
سلام اقای اخلاقی چنین شخصیت ها جا معه مادارد من اولین بار است که این شخصیت سیاسی علمی را را مشناسیم و در جاغوری هم زندگی میکنم مگر جهان بنی اش دوری جاغوری مچرخت اینه که ناشناخه مانده
دوشنبه 5 دی1390 ساعت: 5:25
تا نباشد چیزکی مردم نگوید چیزها !! سلام و درود به همه دوستان عرض کنم خدمتان اینکه قدر دانی از بزرگان لازیم هست ولی بزرگان که اصلان در جامعه ما تشریف ندارند و جامعه از آنها آشنایی ندارند چی جوری میتوان قدردانی به عمل آورد ….
بنده یکی از باشندگان علیاتو هستم ولی جناب اخلاقی را اصلان نمیشناسم .
دوشنبه 5 دی1390 ساعت: 7:38
نشر نوشته های استاد به ارتباط شخصیت های جاغوری برای شناخت بیشتر نسل جوان، کار بسیار خوب است. امید که از جنبه های حب وب بغض شخصی، خالی باشد و در مورد هر کس، بیطرفانه و خالصانه آنچه بوده و هست، معلومات داده شود. برای استاد طول عمر و برای شما آرزوی موفقیت میکنیم.
دوشنبه 5 دی1390 ساعت: 14:21
khaili khob bod daste shoma dard nakonad baradar Rahimi
دوشنبه 5 دی1390 ساعت: 16:45
جناب رحمی فکر میکنم شما دوست دارید که همیشه از جناب عالی بابت گزاریش های تان تشکری کرد … ولی فراموش نکنید که پیشنهاداد و ایتقاداد بخشی از پیشرقت های شما خواهد بود …
……………
سلام جناب آقای افضلی عزیز
تشکر از ابراز نظر تان
چه عرض کنم معمولا آدم ها این طوریند دیگه از شوخی که بگذریم بخش دوم سخنان تان را بدون حرفی قبول دارم
منتها در خصوص فرمایش شما ، نه پیشنهاد شما را متوجه شدم و نه نقدی تان را . به هرحال
ما بدان مقصد عالی نتوانیم رسید
هم مگر پیش نهد لطف شما گامی چند
با سپاس مدیریت
دوشنبه 5 دی1390 ساعت: 19:56
سلام به اقای رحیمی و همه دوستان جاغوری یک!
با تشکری از آقای رحیمی و این تصمیم نیکش در مورد آشناسازی ویا بهتر بگویم معرفی با شخصیت های جاغوری میخواهم خدمت دوستان عرض کنم که :
من شخصاً اقای اخلاقی را از نزدیک دیده ام . در سالهای دهه 40که ایشان هنوز در تمقول اولیادتو تشریف داشتند و مصروف تدریس علوم دینی بودند ، در یک عروسیی که از نزدیکان اقای اخلاقی و همان مرحوم ملاقمبری که اخلاقی ازایشان یاد کرده است بود ، در اولیادتو رفته بودم. ملاقمبر از لومان و مامای پدرم است و روی همین مناسبات ما هم به عروسی دعوت بودیم. آنوقت من در حدود بیشتر از شش- هفت سال نداشتم و اقای اخلاقی خیلی جوان بود. در همین اواخر از تصادف نیک کتاب ( هزاره در مسیر تاریخ) آقای اخلاقی را از پسر کاکایش که با من در یک شهر است به دست اورده و خواندم. با اطمینان کامل میتوانم بگویم که ایکاش تمام علما و دانشمندان دینی ما مانند آقای اخلاقی روشن و منور می بودند و در مورد دین و علم و سیاست نظری مانند آقای اخلاقی میداشتند.
طول عمر و صحت برای جناب شان از خدا خواهانم !
سه شنبه 6 دی1390 ساعت: 3:14
اقای اخلاقی هشت حزب را در ایران به یک ائتلاف رساند وخود رهبری این ائتلاف بوده
بعد انرا به حزب وحدت تبدیل کرد در سال 1371 دولت نجیب سقوط کرد بعد رفت کابل
با اقای مجددی صحبت کرد حق سیاسی ونظامی مردم هزاره گرفته بطرف خارج برگشت این جای سئوال است … ؟ دوم اینکه چرا نام ایشان در رسانه ها نمی امد؟؟
ارزوی صحت سلامتی جناب عالی را دارم
چهارشنبه 7 دی1390 ساعت: 3:31
سلام . من در سال 1371 در سنگیماشه دوکان دار بودم بهاری همان سال دولت داکترنجیب از هم پاشید در جاغوری جلسه بین روحانیون حزب های موجود در جاغوری
که عبارت بود از سپاه پاسداران و نهضت اسلامی و سازمان نصر و جبهیه متحد
و حزب اسلا می بر گذار شد در این جلسه توافق شد تمام گروه ها با حد توان نیظامی
های خود را بطرف غزنی و کابل روانکرده تا باشد برای اعاده حقوق ما مردم بعد از
چندروز دیدم که در بازار نیظامی های سازمان نصر با قوماندانی شهید ابوذر بطرف غزنی حرکت کرد بعد از دو روز حزب اسلامی و نهضت اسلامی با هم اتحاد نظامی
کرده بالای نصری ها حمله نیظامی را شروعکرد اقای عرفانی که از سازمان نصر بود
تعدادی محدودی نیظامی همراهش مانده بود عرفانی بدونی جنک بازاریسنگیماشه
را ترک کرد در وازه پایگاه خود را بست بطرف خانه خود رفت حزب اسلامی که در پاطو
پایگاه داشت همرای نهضت اسلامی پایگاه سازمان نصر را تصرف شد بعد بطرف دولانه که خانه اقای عرفانی است جنگ را شروع کرد بعد از یکهفته اقای عرفانی
خانه خود را ترک کرد در قرباغ پایگاه نیقله اواره شد این دو گروه پرقدرت تمام داروندار
عرفانی را به سرقت برده و خانه اش را اتش زد بعد تمام هواداران سازمان نصر را زندانی
جریمه کرد بعد زمستان همان سال در وسط زمستان عرفانی همین چند نفر مهدود
داخیل منطقه شد با همکاری مردم و هوادارانش جاغوری را بتصرف خود در اورد
این واقعیت دارد عبدالواحید دوکاندار سنگماشه
چهارشنبه 8 آذر1391 ساعت: 10:32
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت شما …
از اینکه شخصیت های مثل حجة السلام و المسلمین استاد محمد اسحاق اخلاقی را در وبلاگ خود معرفی می کنید خیلی خوشحال هستم. البته من ایشان رو می شناسم در واقع یکی از آشناهای ما هستند! ولی خیلی جای تآسف داره از اینکه ایشون را اندکی از مردم مابه خصوص مردم جاغوری می شناسند… و امیدوارم شخصیت های بیشتری از جاغوری را در وبلاگ خود معرفی کنید تا ما شرمنده این اشخاص که واقعا باعث سر بلندی جامعه ما هستند نشویم… و در آخر اینکه برای ایشون سلامتی و طول عمر بیشتر و برای شما هم آرزوی موفقیت می کنم…