بنام خدا
در تاریخ 7/12/90 نشست علمی تحت عنوان«احیای عزت دینی و ملی» از سوی مجمع علمای جاغوری در قم برگذار شد.در این نشست آقایان دکتر بینش، جناب حجت الاسلام، دکتر اکرم عارفی، جناب حجت الاسلام آقای رحمانی از سخنرانان نشست بودند.
بعد تلاوت آیات کلام الله مجید آقای رحمانی توسط دبیر علمی نشست آقای یزدای ابتدا جناب آقای رحمانی پژوهشگر و محقق در حوزه مطالعات اجتماعی را به جایگاه دعوت نمود و ایشان در باره مفهوم و اهمیت عزت مباحث خوبی را بیان نمودند و در فرازی از سخنان خویش فرمودند:
عزت مسئله مهمی است چه در بعد شخصی، دینی و انسانی. عزت از زیرساخت و پی بنیاد یک ملت خوش نام و خود شکوفا است در ادامه چند سؤالی مطرح ساخت و گفت: اعتماد به نفس و عزت چیست؟ عزتمندی در ادبیات دینی چیست؟ عزتمندی در ادبیات انسانی چیست؟
در فرهنگ قرآن عزت : عزت حالتی است که مانع مغلوب شدن انسان میگردد . در باره انسان عزت یک خصلت است. یک تفکر است که سبب میگردد انسان در برابر انسان دیگر و طبیعت و کشور دیگر مغلوب نگردد و عزیز کیست؟ عزیز کسی است که غالباً غالب و قاهر است و مغلوب نمیگردد و ذلیل یعنی حالت و تفکری است که در برابر انسان و طبیعت و ملل دیگر اگر مغلوب باشیم کسی که این حالت را داشته باشد چنین فردی ذلیل است و ملتی هم که چنین حالت و تفکری داشته باشد نیز ملتی ذلیل است از نظر قرآن و اندیشه دینی ذلیل کسی و جامعه ای است که از خداوند بریده باشد چون او سر چشمه عزت است اما تفاوت عزت با تکبر چیست؟ و تفاوت تواضع با ذلت چیست؟
ایشان در بخشی از سخنان خویش فرمود : میتوانیم بعضی از مصادیق عزت را در مجامع انسانی و اسلامی بشماریم. به طور مثال ملتی که از لغزشهای غیر معاند گذشت داشته باشد و رفتار بزرگوارانه و پایداری در برابر مشکلات و مبارزه با ظالم و کمک به مظلوم و دادخواهی از ستم دیدگان داشته باشد چنین ملتی عزیز است همچنین قناعت و قطع طمع از بارزترین مصادیق عزت است. سؤالی دیگر که میتواند مطرح باشد این است که قانون گرایی با تقوا چه تفاوتی دارد؟ متأسفانه در فرهنگ ما قانون مداری و قانون ستیزی عزت محسوب میشود. قوانین مداری و رعایت آن ذلت محسوب میشود. با توجه به مطالب فوق سؤال این است که آیا ما در برابر سختی و مشکلات و طبیعت خشن و کم آب و… غالبیم یا مغلوب ؟ آیا در موارد روابط بینالملل عزتمند عمل کردهایم و در صدد روابط عزت من دانه هستیم یا خیر تا بگوییم ملت و مردم عزیزیم؟
آیا در روابط اجتماعی و بین خود کریمانه و با گذشت رفتار میکنیم یا با فرهنگ انتقام زندگی میکنیم گذشت را ذلت و حقارت میپنداریم (آسیب زاترین اسلحه کینه است) بحران و ادامه آن در کشور را از همین کینه داشتن و عدم فرهنگ عفو و گذشت و مدارا است.
آیا در روابط بینالمللی نخبگان جامعه و مدعیان تفکر رابطهاش عزت مندانه است یا ذلیلانه ؟ در کشور ما نخبگان و کسانی که کار دینی و یا ضد دینی انجام میدهند دستش به سوی کشورهای دیگر دراز است.
شاعر این وضعیت حاکم بر ما و جامعه ما را چه زیبا ترسیم نموده است:
ماییـم که از پاد شهان باج گرفتیـم
زان پس که از ایشان کمر و تاج گرفتیم
دیهیم و سریر از گُهَر و عاج گرفتیم
اموال و ذخـایرشـان تـاراج گرفتیم
وز پیکرشـان دیبَـه و دیباج گرفتیم
ماییـم کـه از دریـا امـواج گرفتیم
و اندیشه نکردیم ز طوفان و ز تَیـار
در چین و خُتَن وِلوِله از هیبتِ ما بود
در مصر و عَدَن غلغله از شوکت ما بود
در اندلس و روم عیان قدرت ما بود
غَرناطـه و اِشبیـلیـه در طاعت ما بود
صقلیه نـهان در کنف رایتِ ما بود
فرمـانِ همـایونِ قضـا آیـتِ ما بود
جاری به زمین و فلک و ثابت و سیار
خاک عـرب از مشرقِ اقصی گذراندیم
وز ناحیـه ی غـرب بـه اِفریقیه راندیم
دریای شـمالی را بر شـرق نشاندیم
وز بحر جنـوبی به فلک گرد فشاندیم
هند از کف هندو، ختن از ترک ستاندیم
ماییـم که از خـاک بر افلاک رساندیم
نام هنر و رسـم ِ کَـرَم را به سزاوار
این گذشته ما بوده است اما صد افسوس که امروز جامعه ما دچار مشکل و مصیبت گردیده است و شعر ذیل حدیث غمبار ماست:
امروز گرفتار غـم و محنـت و رنجیم
دردا و فَـرَه باختـه انـدر شش و پنجیم
با ناله و افسـوس در این دیر سپنجیم
چون زلف عروسان همه در چین و شکنجیم
هم سوخته کاشانه و هم باخته گنجیم
ماییـم که در سوگ و طرب قافیه سنجیم
جغـدیم به ویرانه، هزاریم به گلـزار
ماهت به محاق اندر و شاهت به غری شد
وز باغ تو ریحان و سپر غم سپری شد
انـده ز سفـر آمد و شادی سفری شد
دیوانه به دیوان تو گستاخ و جری شد
وان اهرمـن شـوم به خر گاه پـری شد
پیـراهن نسرین، تن گلبرگ تری شد
آلوده به خون دل و چاک از ستم خـار
مرغان بسا تین را منقـار بریدند
اوراق ریاحیـن را طومـار دریدند< /P>
گاوان شکم خو اره به گلزار چریدند
گرگان ز پی یوسف بسیـار دویدند
تا عاقبت او را سـوی بازار کشیدند
یاران بفروختندش و اغیـار خریدند
آوخ ز فروشنـده، دریغـا ز خـریدار
افسوس که این مزرعـه را آب گرفته
دهقـان مصیبت زده را خـواب گرفته
خـون دل ما رنگ مِـیِ ناب گرفته
وز سـوزشِ تب، پیکرمان تاب گرفته
رخسـار هنر گونه ی مهتـاب گرفته
چشـمان خِرَد پـرده ز خوناب گرفته
آقای یزدانی که دبیر این نشست بود در بخشی از سخنان خویش با اشاره به اندیشه اقبال لاهوری فرمود:
در جهان اسلام علامه اقبال لاهوری از کسانی است که در باره عزت ملی و عزت و خود باوری زیاد سخن گفته است، شعر سروده است و محور اشعار ایشان همین موضوع است اقبال در این خصوص می گوید :
ای زخود پوشیده خود را بازیاب
در مسلمانی حرامست این حجاب
رمز دین مصطفی دانی که چیست
فاش دیدن خویش را شاهنشی است
چیست دین؟ دریافتن اسرار خویش
زندگی مرگ است بی دیدار خویش
آن مسلمانی که بیند خویش را
از جهانی برگزیند خویش را
از ضمیر کائنات آگاه اوست
تیغ لا موجود «الا الله» اوست
در مکان و لامکان غوغای او
نه سپهر آواره در پهنای او
تا دلش سری ز اسرار خداست
حیف اگر از خویشتن ناآشناست
بندهٔ حق وارث پیغمبران
او نگنجد در جهان دیگران
تا جهانی دیگری پیدا کند
این جهان کهنه را برهم زند
زنده مرد از غیر حق دارد فراغ
از خودی اندر وجود او چراغ
پای او محکم به رزم خیر و شر
ذکر او شمشیر و فکر او سپر
صبحش از بانگی که برخیزد ز جان
نی ز نور آفتاب خاوران
فطرت او بی جهات اندر جهات
او حریم و در طوافش کائنات
ذره ئی از گرد راهش آفتاب
شاهد آمد بر عروج او کتاب
فطرت او را گشاد از ملت است
چشم او روشن سواد از ملت است
اندکی گم شو به قرآن و خبر
باز ای نادان بخویش اندر نگر
در جهان آواره ئی بیچاره ئی
وحدتی گم کرده ئی صد پاره ئی
بند غیر الله اندر پای تست
داغم از داغی که در سیمای تست
میر خیل ! از مکر پنهانی بترس
از ضیاع روح افغانی بترس
ز آتش مردان حق می سوزمت
نکته ئی از پیر روم آموزمت
«رزق از حق جو ، مجو از زید و عمر
مستی از حق جو ، مجو از بنگ و خمر
گل مخر گل را مخور گل را مجو
زانکه گل خوار است دائم زرد رو
دل بجو تا جاودان باشی جوان
از تجلی چهره ات چون ارغوان
بنده باش و بر زمین رو چون سمند
چون جنازه نی که بر گردن برند»
شکوه کم کن از سپهر لاجورد
جز به گرد آفتاب خود مگرد
از مقام ذوق و شوق آگاه شو
ذره ئی؟ صیاد مهر و ماه شو
عالم موجود را اندازه کن
در جهان خود را بلند آوازه کن
برگ و ساز کائنات از وحدتست
اندرین عالم ، حیات از وحدت است
در گذر از رنگ و بوهای کهن
پاک شو از آرزوهای کهن
این کهن سامان نیرزد با دو جو
نقشبند آرزوی تازه شو
زندگی بر آرزو دارد اساس
خویش را از آرزوی خود شناس
چشم و گوش و هوش ، تیز از آرزو
مشت خاکی لاله خیز از آرزو
هر که تخم آرزو در دل نکشت
پایمال دیگران چون سنگ و خشت
آرزو سرمایهٔ سلطان و میر
آرزو جام جهان بین فقیر
آب و گل را آرزو آدم کند
آرزو ما را ز خود محرم کند
چون شرر از خاک ما بر می جهد
ذره را پهنای گردون میدهد
پور آزر کعبه را تعمیر کرد
از نگاهی خاک را اکسیر کرد
آقای دکتر بینش که یکی دیگر از سخنرانان بود .وی در فرازی از بیاناتشان فرمود:
بحث فیزیولوژی در رفتار و فرهنگ ما انسانها تأثیر دارد فرهنگ یعنی ساخته دست بشر و در مقابل آنچه که خدا میسازد و یا طبیعت میسازد. دو رکیم در باره اعتماد سازی و عزتمندی سه نهاد را بسیار موثر میداند که عبارتند از:
نهاد خانواده: این نهاد در اعتماد سازی بسیار مهم است و سواد والدین در یادگیری و شخصیت سازی و اعتماد سازی تأثیر زیادی دارد اعتماد به افراد جامعه رقابت و مشارکت از کودکی شروع میشود. از اینرو باید برای نهادینه سازی فرهنگ و باور عزت و عزتمندی در این سنین توجه داشته باشیم.
مدرسه: دومین نهاد تأثیر گذار در عزتمندی، نهاد آموزشی و مدرسه است که در اعتماد سازی و یا از خود بیگانگی مهم است . اکثر مفاهیم و باورهای ما در همین نهاد آموزشی شکل میگیرد .
نهاد دین: یکی از نهادهای بسیار مهم در اعتماد سازی و شخصیت سازی نهاد دین میباشد اگر نخبگان و اندیشمندان جامعه روی این سه نهاد کار نمایند و شخصیت انسان و جامعه را مهندسی نمایند روی این سه نهاد باید کار نمایند. همبستگی اجتماعی وفاق اجتماعی و وحدت ملی را باید در همین سه نهاد جستجو نمود. فرهنگ سیاسی از دل ضربالمثل های عامیانه و نخبگان بیرون میآیند در بحثهای کلان یک کشور باز بحثهای عزت و ترقی و کمال یک کشور مطرح میگردد . غربیها بعد از «رنسانس» نظریاتی مختلفی در توسعه همه جانبه کشور ارایه کردند و توری و نظریه پردازی نمودند و صدها نظریه مطرح شد که در سایه همین نظریهها زمینه ترقی کشورهای غربی فراهم گردید. ایشان در بخشی از سخنانش در باره دیدگاه های در باره ترقی کشورهای غربی و عقبماندگی کشورهای شرقی گفت: دیدگاه ای مختلفی وجود دارد که به طور اجمال عرض میشود.
1- یکی از دیدگاه این است که چون در کشور های اسلامی دیدگاه واحدی وجود دارد و به تعدد دیدگاه توجه ندارند همین امر سبب گردیده است که نتوانند در توسعه کشورهایشان توفیق داشته باشند.عدم تکثر گرایی سبب عقبماندگی است هگل: در پارس فقط یک نفر حکومت میکند و همین امر سبب عدم رشدشان شده است.
2- دومین دیدگاه از مارکس است که میگوید: در جوامع اسلامی که از آن به استبداد شرقی یاد میکند میگوید در کشورهای شرقی چون استبداد وجود دارد لذا زمینه رقابت و مشارکت فراهم نیست از اینرو توسعه نیافتند.
3- بعضی هم حتی مسئله آب را مطرح نموده اند که چون آب در خدمت کشور بود لذا همین امر سبب شده است کشور های شرقی توسعه نیافته باقی بماند ایشان در بخشی از سخنان خویش در باره تحیر و سرگردانی و سرگشتگی مردم و کشور گفت متفکران باید فکر نمایند و بین دشند که اینها از کجا ناشی میشود .ریشه یابی بشود و عواملشان را شناسایی نمایند.
آقای دکتر بینش در بخشی دیگر از سخنان خویش در باره عوامل تاثیر گذار در باره احیای هویت ملی و دینی فرمود:
در قسمت هویت ملی نقش نخبه گان ملی دارای اهمیت و تاثیر زیادی است که با کار فکری نمایند و با اندیشیدن، این عزت ملی را بوجود آورند. دو چیز مهم است؛ یکی نظریه پردازی از داده های پخش شده در میان جامعه دوم؛ اینکه استخراج داده های آنچه که در گذشته تاریخ کشور وجود دارد و از سوی دیگر نخبه گان سیاسی وسهم گیری در دولت سازی و مدیریت کلان باید نقش داشته باشد. نخبه گان در سطح کلان و همگانی زیرا قدرت در همه نهادها و گروها و مجموعه ها پخش است نه اینکه فقط نخبه گانی از گروه خاصی همیشه در هرم قدرت باشد
آقای دکتر عارفی که سخنران خاتم مجلس بود در باره تفکیک عزت دینی و عزت ملی فرمود:
مفهوم عزت یک مفهوم به شدت انتزاعی است و سطح انتزاعی آن زیاد است و این دو مفهوم در مبانی باهم فرق مینمایند و مبانی متفاوتی دارد در اولی روی گزاره های دینی باید توجه نمود محور در آن به عزت دینی و داشتن دولت خود بنیاد دینی برخواسته از متن مردم باید شد در قرآن کریم به این موضوع اشاره شده است که میفرماید: بَشِّرِ الْمُنافِقِينَ بِأَنَّ لَهُمْ عَذاباً أَلِيماً. الَّذِينَ يَتَّخِذُونَ الْكافِرِينَ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ أَ يَبْتَغُونَ عِنْدَهُمُ الْعِزَّةَ فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعاً(نساء/138) که در این آیه شریفه عزت را در نظام خود بنیاد دینی و برخواسته از میان جامعه اسلامی باشد میداند یعنی در متن جامعه این حکومت به وجود آمده باشد عنصر دوم فرهنگ بلند مایه است و منبع عالی بودن فرهنگ سبب فرهنگ دینی وعزت ملی میگردد. فرهنگی که ریشه عالی و بلند مرتبه (الهی) داشته باشد چنین دولتی و چنین ملتی دارای عزت است. فرهنگ بلند مایه رکن دیگر عزت دینی را تشکیل میدهد.
عنصر سوم: عنصر سوم اعضای این حکومت و این جامعه است که اگر اهل ایمان باشد یعنی کسانی که جامعه را تشکیل میدهد اهل ایمان باشد دارای عزت است.اگر خدا پرستان از اعضای آن باشد عزت دینی محقق میگردد.
اما عزت ملی: مبنایشان عقلی است اگر پاسخ به دو محور داده باشد عزت ملی تحقق مییابد. یک «هویت» اگر ملتی و حکومتی هویت فراگیر سرزمینی برای خود ایجاد کند، این جامعه یک بخش از عزت ملی خود را به وجود آورده است ملتی که دارای هویت و شناسنامه واحد باشد چنین ملتی بخشی از عزت ملی را دارد پاسخ به محور دوم، هم وطن بودن و برداشت هم کیش بودن یعنی هم دین بودن (نه هم مذهب بودن)، را در میان اعزای خود به وجو آورده باشد، میتواند عنصر دیگری از عزت ملی را شکل بدهد زیرا مفاهیم متذکره اخوت ایجاد میکند برادری و همبستگی ملی را تشکیل میدهد و میسازد.ا
رکن دیگر از عزت ملی، قدرت قابل قبول در میان کشورهای جهان است که باید یک کشور دولتی داشته باشد که از نظر دیگران قابل قبول باشد و چنین ملتی عزیز است که دارای چنین دولتی باشد این کشور وملت دارای عزت است ملتی که قدرت نداشته باشد عزت ملی ندارد عزت ملی بسته به ذهنیت ما نیست بلکه باید خواسته ها و میلهای دیگران را مد نظر داشته باشیم.
عنصر دیگر در عزت ملی، وحدت ملی است هویت فراگیر و دولت مقتدر و وفاق اجتماعی از عناصر عزت ملی است اما در باره احیای عزت دینی و ملی باید گفت: باید گفت آنچه خداوند به ما دستور داده است باید به سمت خدا و رسولش حرکت نماییم و در غیر این صورت عزت دینی و ملی تحقق نخواهد یافت.
+;نوشته شده در ;پنجشنبه چهارم اسفند 1390ساعت;19:26 توسط;مدیریت بخش خدای داد -غفوری; |;
یکشنبه 7 اسفند1390 ساعت: 10:27

ارزو دارم که یک روزی این علمابدرد جامعه خود بیخورند.
یکشنبه 7 اسفند1390 ساعت: 10:46
شعر خوانی بوده یا نشست علمی؟
غیر فنی ترین گزارش همین است
یکشنبه 7 اسفند1390 ساعت: 10:53
شما باید میدانستید موضوع تان تربیتی است و باید کارشناس تربیتی و روانشناسی دعوت می کردید که کم هم نیستندف کار غیر فنی بیش از این در نمیاد! علوم سیاسی را چه کار به این حرفاف با احترام به شخصیت های دوست داشتنی و روی نازک داکترهای سیاسی!
یکشنبه 7 اسفند1390 ساعت: 17:23
باسلام از نظر لطف تان
درخصوص اینکه شعر شان بیشتر بوده است شاید تقصیر از من باشد زیرا بنده برای اینکه شعر در خصوص موضوع کامل باشد تا مطلب به طور وافی و کافی انتقال یابد اشعار را کامل کردم .اما در خصوصی برادری که گفته موضوع تربیتی است شاید درست نباشد زیرا مفهوم هویت ملی از مفاهیم سیاسی است البته در نهادینه سازی این مفهوم نهاد آموزش و پرورش نقش دارد البته سخت نگیرید در دولت ما و مجلس ما که نبض اداره کشور و تاسیس قانون است کم نیستند آدمهای که حتی سواد کافی هم ندارند ولی مقدرات کشور بدست شان است وکسی در این باره چیز وچیزکی هم نمی گویند. به علاوه در این سایت کسی ادعای آن را ندارند که در بخش ژورنالیست و گزارش گری متخصص اند. کسی که در این عرصه متخصص باشد مجانی وقت خود ار مصرف نمی کند موفق باشید.
یکشنبه 7 اسفند1390 ساعت: 19:43
سلام آغای غفوری!
عنوان نشست در متن گزارش «احیای عزت دینی و ملی» آمده و شما اشتباها هویت ملی عنوان داده ای! بله هویت ملی بحث فرا رشته می شود کرد اما عزت حتما تربیتی است. تشکر
دوشنبه 8 اسفند1390 ساعت: 10:22
اقای ناصر دست حق ناصر تان
حق باشما ست اشتباه از من است البته نمی شود گفت احیای عزت ملی و دینی فقط و فقط تربیتی است بلکه امروزه برای درونی سازی یک هنجار از علوم میان رشته ای استفاده می نمایند برای مثال برای این که یک رفتار در یک فرد تثبیت شود از متخصص روان شناسی تربیتی جامعه شناسی و… استفاده می نمایند.
موفق باشی
شنبه 13 اسفند1390 ساعت: 22:40
ماشا الله به این همایش و به این عنوان همایش و به این دبیرهمایش و به این گزارشگر همایش واقعاحض کردم