««حکایت های ناتمام!؟؟»»

««حکایت های ناتمام!؟؟»»
 
حکایت یکم: درگذشته های دور خبر آوردند که «کوه» را درد زایمان گرفته، مردم ده با عجله خود را به دامنه کوه رساندند تا شاهد زایمان اش باشند، پس از مدت ها انتظار، از قضا موشی از زیر بوته ای بیرون پرید و با دیدن جماعت مشتاق پا به فرار گذاشت!؟ مردم با دیدن این صحنه همه با هم فریاد زدند:« خاک برسرت با این تن و توش و این زایدن ات؟؟»
13412975_1742565929291542_2892629625227573572_n
حکایت دوم: در گذشته ای نچندان دور خبر آورند که یکی از ولسوالی های «لوی ولایت غزنی» «میدان هوایی» شان را افتتاح و جشن گرفتند؛ عرض این میدان هوایی به انداره عرض یک «خرمجوی» و طول آن کمی بیشتر از «میدان توپ دنده»!؟ مردم در فضایی مجازی و حقیقی بر سر دولت خائین فریاد میزنند:«خاک بر سرت با این تن و توش و این زایدن ات!؟؟»
م، خرّمی
19 / 3 / 95


پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*