شورای جهانی هزاره؛ کاستیها و فرصتهای پیش رو
من از آغاز در جریان فعالیت شورای جهانی هزاره نبودم. از مدت یک و نیمسال به این طرف که کمابیش در جریان قرار گرفتم دریافتم این است که شورا به رغم کاستیها و نارساییها فعالیتهای چشمگیر و مؤثری انجام داده است که در نبود آن این فعالیتها صورت نمیگرفت. فعالیتهای شورا در زمینة دفاع از حقوق مهاجرین و پناهندگان هزاره در کشورهای مختلف اروپایی، تهیه گزارشهای منظم حقوقبشری مرتبط به مشکلات امنیتی و تبعیض سیستماتیک در داخل افغانستان، برقراری ارتباط و گزارشدهی به نهادهای مؤثر و مهم بینالمللی و اروپایی، دادخواهی برای هزارههای داخل افغانستان به خصوص در قبال مطالبات جنبش روشنایی و برگزاری راهپیماییهای دادخواهانة شکوهمند در کشورهای مختلف اروپایی بخشی از فعالیتهای درخشانی است که شورای جهانی هزاره انجام داده است.
در کنار این فعالیتهای مؤثر و چشمگیر از دید من کاستیهای عمدهای هم در فعالیت شورای جهانی هزاره وجود دارد که فهرستوار به آن اشاره میکنم:
یکم: فقدان منابع مالی
شورای جهانی هزاره یک سازمان گسترده است که شعبهها و شاخههای آن در بخشهای مختلف و کشورهای گوناگون فعالیت دارد. آنچه من تاکنون مشاهده کردهام عدم تناسب میان انتظارات، تقاضاها و نیازهای پیچیدهای دیاسپورای هزاره از یکسو و فعالیتها و اقدامات شورای جهانی هزاره در سوی دیگر است. مشکل از دید من کمبود نیرو یا فقدان انگیزه برای برآوردهکردن این نیازها نیست. مشکل اصلی در اتکای شورای جهانی هزاره به فعالیتهایی است که عمدتاً و اساساً داوطلبانه صورت میگیرد. با توجه به پیچیدگی و دشواری زندگی در کشورهای اروپایی و غربی فعالیتهای داوطلبانه نمیتواند یک سازمان و تشکیلاتی به گستردگی شورای جهانی هزاره را به یک سازمان مؤثر و کارآمد برای برآوردهکردن نیازهای متنوع و پیچیدة دیاسپورای هزارگی تبدیل کند. دیاسپورای هزارگی به برنامهریزی منظم در بخشهای آموزش زبان مادری، هماهنگیهای منظم در سطح دیاسپورا، زمینهسازی برای ادغام در جوامع میزبان، شبکهسازی برای انتقال تجارب و اطلاعات فرهنگی، علمی، اقتصادی، ورزشی و سیاسی نیاز دارند. مانع اصلی بر سر راه برآوردهشدن این نیازها و نیازهای دیگر فقدان منابع مالی و تأمین هزینة نیروهایی است که باید به صورت روزمره، منظم و در چارچوب یک نظم سازمانی بر روی هریکی از این برنامهها کار کنند. انتظار شخص من از کنگرة کنونی این است که راهحل جدی برای تأمین منابع مالی شورایجهانی سنجیدهشود تا با فراهمشدن آن زمینه برای فعالیت مستمر و منظم نیروهای خلاق و با ابتکاری فراهم شود که میتوانند در عرصههای مختلف از فرهنگ و دانش گرفته تا ورزش و هنر دیاسپورای هزارگی را به دیاسپورای خلاق و پیشگام در جوامع میزبان تبدیل کند.
دوم: فقدان رسانه
یکی از کاستیهای عمدة شورای جهانی هزاره فقدان رسانه است. با آن که شورای جهانی هزاره در عرصههای مختلف فعالیتهای مؤثر و چشمگیری انجام داده است اما متأسفانه در بخش اطلاعرسانی و همگانیسازی این فعالیتها در سطح افکار عمومی هزارهها اقدام جدی نکرده است.یکی از پیامدهای اطلاعرسانی ناکافی این بوده است که دستاورد فعالیتهای شورای جهانی هزاره در مواردی توسط سایر گروههای اجتماعی در داخل و خارج مصادره شود. علاوه بر آن دیاسپورای هزارگی فاقد یک شبکة اطلاعرسانی منظم است. با توجه به دستاوردهای مختلف علمی، فرهنگی و اقتصادی دیاسپورای هزارگی در سطح جوامع میزبان وجود یک رسانه جدی و شبکة اطلاعرسانی منظم هم میتواند به ارائة تصویر مثبتتر از هزارهها در سطح جهانی و جوامع میزبان کمک کند و هم میتواند منبعی برای الهام، الگوگیری، آشنایی و فرصتسازی برای سایر هزارهها در داخل و خارج باشد. انتظار آن است که در کنگرة پیشرو این کاستی به درستی کارشناسی شده و با توجه به امکانات موجود برای ایجاد یک رسانه و شبکة قوی و خلاق اطلاعرسانی در سطح دیاسپورای هزارگی راهحلی اندیشیده شود.
سوم: فقدان ارتباط مؤثر با بدنة دیاسپورا
شورای جهانی هزاره تاکنون بیشتر رویکرد نخبهگرایانه داشته است. فعالیتهای عمدة شورا در سطح نخبگان محدود بوده و در سطح بدنة اصلی دیاسپورا با رویکردی از بالا به پایین (top to bottom) عمل کرده است. دستکم تا آنجایی که من در انگلستان مشاهده کردهام شورا با مردمان عادی و فعالان کمیونیتیها حتا تماس محدودی هم نداشته است. مشکلات و موانع پیشروی فعالین شورا برای برقراری ارتباط قابل درک است. اما اگر قرار است شورا به سازمان و تشکیلات جدی و مؤثر در سطح کل دیاسپورای هزارگی تبدیل شود و چتر واقعی برای کل هزارههای مقیم کشورهای غربی باشد، در آن صورت باید راهحلی برای عبور از این دشواریها و موانع پیدا کند. از دید من وجود رسانه و شبکة اطلاعرسانی مؤثر، تأمین منابع مالی برای اجرای پروژههای اساسی از قبیل پروژة زبان مادری تا حد زیادی میتواند برای عبور شورا از این موانع مؤثر باشد. انتظار من این است که در کنگرة دوم شورا برای چگونگی عبور از این موانع و برقراری ارتباط بلاواسطه با کمیونیتیها و انجمنها و بدنة عادی دیاسپورای هزارگی نیز راهحلی اندیشیده شود.
چشمانداز
تأسیس شورای جهانی هزاره پاسخ به یک نیاز بسیار اساسی و بنیادی در سطح دیاسپورای هزارگی است. با توجه به گستردگی و پراکندگی جمعیت دیاسپورای هزارگی در کشورها و شهرهای مختلف فراهمسازی فرصت و بستری برای هماهنگی و منظمسازی این پراکندگیها از مهمترین و حیاتیترین اولویتهای دیاسپورای هزارگی است. تجربیات تاریخی و مطالعة تجربیات سایر دیاسپوراها نشان میدهد که جمعیتهای مهاجر در فقدان نهادهای هماهنگکننده با بحرانها و مشکلات پیچیدهای روبرو شدهاند که سردرگمی، آشفتگی و بیهویتی مهمترین آنهاست. تجربة حضور دیاسپورای هزارگی در سطح کشورهای غربی زمانی میتواند به تجربة موفق و درخشانی تبدیل شود که این نهاد هماهنگ کننده از کارآمدی، مؤثریت و حمایت بیشتر برخوردار شود. تجربة دیاسپورای هزارهها در پاکستان، و تجربة دیاسپورای یهودی و فلسطینی نشان میدهد که اگر جمعیت دیاسپورا هماهنگ، منظم و در ارتباط با همدیگر عمل کنند، نه تنها مشکل ادغام در جوامع میزبان حل میشود که دیاسپورا به جمعیت پیشگام و مؤثر بر افکار عمومی جهانی میتواند تبدیل شود. دیاسپورای هزارگی در سطح کشورهای غربی با تهدیدات و فرصتهای زیادی پیشروست. تبدیل تهدیدها به فرصتها زمانی میتواند امکانپذیر شود که شورای جهانی هزاره در دور دوم فعالیتخویش با الهام از تجربیات و فعالیتهای گذشته راهحلهای مؤثر برای عبور از کاستیها و دشواریها پیدا نماید.
من نه بهعنوان یک عضو شورای جهانی هزاره که به عنوان یک هوادار عادی آن دست یکایک کسانی را که در این مدت در قالب این شورا بیریا و با انگیزههای انسانی و داوطلبانه در حوزههای مختلف فعالیت کردهاند به گرمی میفشارم و خود را مدیون زحمات و تلاشهای آنها احساس میکنم. هزارهها برای عبور از وضعیت نابسامان کنونی در داخل و خارج راه درازی در پیش رو دارد. تجربیات تاریخی به ما یاد داده است که پیمودن این راه دشوار را تنها با همدلی و درکنار هم بود میتوان به تجربة موفقیتآمیز بدل کرد. من ضمن سپاسگذاری از فعالین شورا برای همة هزارهها و به خصوص اعضای شورای جهانی هزاره موفقیت و سربلندی آرزو میکنم. در پناه حق باشید.
با احترام
محمداسلم جوادی
26/می/2017
انگلیس – شهر ناتینگهام