“شورای جهانی هزاره پاسخ به یک نیاز بسیار اساسی و بنیادی در سطح دیاسپورای هزارگی است. با توجه به گستردگی و پراکندگی جمعیت دیاسپورای هزارگی در کشورها و شهرهای مختلف فراهمسازی فرصت و بستری برای هماهنگی و منظمسازی این پراکندگیها از مهمترین و حیاتیترین اولویتهای دیاسپورای هزارگی است. تجربیات تاریخی و مطالعة تجربیات سایر دیاسپوراها نشان میدهد که جمعیتهای مهاجر در فقدان نهادهای هماهنگکننده با بحرانها و مشکلات پیچیدهای روبرو شدهاند که سردرگمی، آشفتگی و بیهویتی مهمترین آنهاست. تجربة حضور دیاسپورای هزارگی در سطح کشورهای غربی زمانی میتواند به تجربة موفق و درخشانی تبدیل شود که این نهاد هماهنگ کننده از کارآمدی، مؤثریت و حمایت بیشتر برخوردار شود. تجربة دیاسپورای هزارهها در پاکستان، و تجربة دیاسپورای یهودی و فلسطینی نشان میدهد که اگر جمعیت دیاسپورا هماهنگ، منظم و در ارتباط با همدیگر عمل کنند، نه تنها مشکل ادغام در جوامع میزبان حل میشود که دیاسپورا به جمعیت پیشگام و مؤثر بر افکار عمومی جهانی میتواند تبدیل شود. دیاسپورای هزارگی در سطح کشورهای غربی با تهدیدات و فرصتهای زیادی پیشروست. تبدیل تهدیدها به فرصتها زمانی میتواند امکانپذیر شود که شورای جهانی هزاره در دور دوم فعالیتخویش با الهام از تجربیات و فعالیتهای گذشته راهحلهای مؤثر برای عبور از کاستیها و دشواریها پیدا نماید.
من نه بهعنوان یک عضو شورای جهانی هزاره که به عنوان یک هوادار عادی آن دست یکایک کسانی را که در این مدت در قالب این شورا بیریا و با انگیزههای انسانی و داوطلبانه در حوزههای مختلف فعالیت کردهاند به گرمی میفشارم و خود را مدیون زحمات و تلاشهای آنها احساس میکنم. هزارهها برای عبور از وضعیت نابسامان کنونی در داخل و خارج راه درازی در پیش رو دارد. تجربیات تاریخی به ما یاد داده است که پیمودن این راه دشوار را تنها با همدلی و درکنار هم بود میتوان به تجربة موفقیتآمیز بدل کرد. من ضمن سپاسگذاری از فعالین شورا برای همة هزارهها و به خصوص اعضای شورای جهانی هزاره موفقیت و سربلندی آرزو میکنم. در پناه حق باشید.”