هزارههای ایران (6)
از هزاره تا خاوری
……..
سید مهدی فرخ، سفیر کبیر ایران در دربار حبیبالله و امانالله خان حدود نود سال قبل، در کتاب خود «تاریخ سیاسی افغانستان» در تمامی نوشتههایش دربارۀ مردم هزاره، از این مردم به عنوان بربری یاد میکند. او در کتاب «کرسینشینان کابل» نیز وقتی شخصیت ملا فیضمحمد کاتب هزاره را معرفی میکند، اظهار میدارد که این شخص در جذب بربریهای افغانستان به ایران بسیار میتواند سودمند باشد؛ زیرا در آن زمان کشوری قویتر بود که دارای جمعیت انسانی بیشتر باشد و ایران در پاسخ درخواست امانالله خان برای عودت مهاجران، آنانی را که قبلاً در ایران بربری مینامیدند، نامشان را رسمی عوض کردند و به «خاوری» یعنی اهالی دشت خاوران ایران، ملقب ساختند. این تغییر نام، در ماهیت و فکر این مهاجران نیز اثر گذاشت و آنها برای همیشه نسبت به سرزمین اصلی خود بیگانه شدند.
واژۀ بربری در یک صد سال اخیر، تنها از سوی مردم و حکومت ایران به هزارهها اطلاق میشده است. در این باره کاظم یزدانی مینویسد که مردم خراسان در نیم قرن قبل به صداقت و نماز بربری قسم یاد میکردند.
کتابی به نام «حملۀ بربری» با نسخۀ خطی در کتابخانۀ استان قدس موجود است که «ملا شریعتی» از بزرگان ایل هزارههای باخرز خراسان، شرح حال تجاوزهای ایلات تیموری به قوم هزاره و دفاع جانانۀ آن مردم بیباک را در چندین هزار بیت به نظم کشیده است. این کتاب با خط نستعلیق و به اسلوب شاهنامۀ فردوسی سروده شده است.
هزارههای ایران اکنون افزون بر روستاها و شهرستانهای خراسان در بیشتر مناطق شهر مشهد در گلشهر، طلاب، تلگرد و… به صورت گسترده زندگی میکنند.
…………
هزارههای خاوری بازگرداندهشده از عراق
….
ایرانیان خاوری راندهشده از عراق نیز از خاوریهای خراسانیاند. پدران آنها در پی ماجرای کشف حجاب رضاشاه و پس از سال ۱۳۱۴ خورشیدی بدون دریافت شناسنامه به عراق مهاجرت کردند، بعد از سال ۱۳۴۸ توسط رژیم بعث عراق به جرم ایرانی بودن به ایران عودت داده شدند، بسیاری از راندهشدگان اعم از خاوری و غیره در سالهای پیش از انقلاب شناسنامه دریافت کردند. گروهی از این خاوریها که به معاودین عراقی در طلاب مشهد معروف و ساکنند نیز از همان دستهاند
پس از پیروزی انقلاب پس از درخواستها و مراجعات مکرر آنها به ثبت احوال باتوجه به معرفینامۀ استاندار وقت در سال ۱۳۵۸ به ثبت احوال مبنی بر معرفی سیزده خانوار از ایرانیان بازگشته از عراق برای صدور شناسنامه، پس از دو سال تلاش نخست کارت معاودین به آنان داده شد و مقرر گردید تا متعاقب آن شناسنامه صادر شود. به اعتبار همین مدارک خانوادهها در چند انتخابات ایران نیز شرکت کردند سپس سپاه پاسداران برای این خانوادهها چهارپایگاه مقاومت بسیج تشکیل داد و حدود سیصد نفر را به نام رزمنده به جبهه اعزام کرد. اینان از سال ۱۳۶۲ تا پایان جنگ دوازده شهید و بیش از سیوپنج مجروح داشتند؛ اما با تمام تلاشهای گستردۀ این عودتدهندگان عراق هنوز شهروند ایران شمرده نمیشوند.
منبع
خاوری، محمدتقی، مردم هزاره و خراسان بزرگ، تهران: عرفان، 1382.