شرحِ مفصل ماجرای درگیری هزارهها و تاجیکها-غزنی وحمله مستقیم پلیس بر مردم
نویسنده: طغیان غرجستانی؛ یکی از شاهدان عینی
#چرایی_درگیری_آغاز_و_سبب_مواجهه
بر اساس اطلاعات اولی، توافقاتی در ولایت صورت گرفته است که بر مبنای آن، کاروانی منسوب به تجلیل از هفتهی شهید و سالروز ترور احمدشاه مسعود؛ قرار نبوده است وارد مناطق نوآباد، قلعهی شهاده، شهرک مهاجرین و قلعه امیرمحمدخان و توحیدآباد گردند. اما کاروانیان، بدونِ درنظرداشت این توافق، به سمت نوآباد رفته و ضمن آنکه به اغتشاش و اختلال نظم عمومی پرداخته است و تفنگهای شان را به صدا در آورده و آلودگیهای صوتی ایجاد نمودهاند، دست به عملکردهای منافی عفت عمومی نیز زده اند! موضوعی که سبب ناراحتی مردم منطقه گردیده و احساسات جوانان شهرکِ نوآباد را بر انگیخته است. ظاهرا در مسیر برگشت آنها، عدّهای از جوانان نوآباد، به سمت کاروان رفته و از آنها -طبعا با ناراحتی و جدیت- خواسته اند که هرچه زودتر منطقه و بازار نوآباد را ترک نموده تا از اغتشاشات بیشتر، جلوگیری صورت گیرد. این درخواستها، با الفاظ ضد اخلاقی و رکیک، از سوی کاروانیان پاسخ داده شده است و سبب درگیری میان جوانان و کاروانیان میگردد. کاروانیان؛ به تخریب اموال مردم پرداخته و با قلدری و زورگویی؛ به سمت دکانها، موترها، کراچیهای دستفروشی و… رفته و سعی کردهاند به آنها دست برد زده و خساره وارد نمایند که این عملکرد شان با پاسخ قاطع جوانان نوآباد روبرو شده، احتمالا تعدادی از آنها مورد لت و کوب قرار گرفته اند.
…
کاروانیان؛ از عرصه خودشان را -حالا بهر نحوی- بیرون کشیده و به سمت شهر راهی شده اند اما در مسیر راه، با هر عابری پیاده و سوارهی هزاره که برخورده اند، دست به اذیت و آزار آنها زده، اموال شان را تخریب ساخته و به هتک حرمت و حیثیت مردم پرداخته اند و در مواردی؛ قلدرمآبانه، به سمت زنان و اطفال، حرکت نموده، عدّه ای را اذیت و آزار داده اند. من و هردو رفیقم، بعنوان شاهد مثال این ماجرا، بلند نمودن و برداشتن دو زن -یکی میانسال و دیگری یک دختر نوجوان- را از زیر پای موترها، یادآوری مینماییم که در همین مدت کوتاه، ضمن آنکه با الفاظ رکیک و منافی عفت عمومی، از سوی کاروانِ رهروان مسعود، مورد هتک حرمت قرار گرفتیم، ضرب و شتم نیز شدیم و رفیق مان حاجی محقق؛ پایش شکست. از آنجا که به سمت نوآباد رفتیم، دستِکم ۴۰ موتر را دیدیم که تخریب گردیده بودند و در مواردی، داخل این موترها -از نوع فلانکوچ و تونس- زنان و کودکان قرار داشتند که طبعا عملکرد کاروانیان، به لحاظ روحی و روانی، بسیار تاثیرات منفی بر آنها گذاشته است. زنان و کودکانی که هم به لحاظ قانون، هم به لحاظ عرفی و هم به لحاظ اخلاقی، مصون از هرگونه تعرض میباشند و مورد حرمت و احترام قرار دارند.
بهر صورت؛ جوانان نوآباد، پس از رسیدن خبرها به گوش شان و رسیدن موترها از شهر، در بازار نوآباد تجمع نموده و یک صدا خواستار پیگیری این واقعه گردیدند. از آنجا که هم نا وقت شده بود و هم شرح وقایع بصورت کامل در اختیار همگان قرار نگرفته بود، فقط یک حرکت بسیار کوچک و محدود، از سوی جوانان منطقه، تا سای گنج صورت گرفت و با مداخلهی بزرگان قومی، در همانجا توقف یافته و مردم -هرچند با بیمیلی تمام و با اجبار- پراکنده گردیدند و به خانههای شان برگشتند.
***
#فردای_هجدهم_سنبله
همان شب؛ وضعیت روحیِ جوانان، غیر عادی بود. احساسات؛ بر آنها غلبه یافته بود و کاملا مشهود بود که عواطف و احساسات شان، بشدت جریحه دار گشته است و عملکردهای کاروانیان وابسته به احمدشاه مسعود را محکوم به ناجوانی، نامردی و بیغیرتی میکردند و از همدیگر خواستار رسیدگی به قضیه شده و درخواست پاسخگویی داشتند.
فردای آن شب، مردم در ساحهای مسمی به سای حاجی مبارز؛ تجمع نمودند و به دلیل اینکه، وضعیت بشدت غیر قابل کنترل بود، بزرگان تلاش داشتند با سخنرانیهای آرام و حرف های منطقی و علیالاصول؛ کنترل وضعیت را در دست بگیرند. اما دریغ و درد، همانطور که گفته شد: از آنجا که جوانان بشدت احساساتی بودند و احساسات شان جریحهدار گردیده بود و عملکردهای رهروان مسعود نیز محکوم به “منافی با عفت عمومی” بود، وضعیت از کنترل خارج گردید و جوانان خشمگین به سمتِ شهر با شور تمام و هیاهو و فریاد حرکت کردند. تمام توان و تلاش مان را به خرج رساندیم که وضعیت دوباره تحت کنترل در آید، ولی ظاهرا خیال خامی بود و غیر ممکن. من و نعمت پرهام، ذکی رحیمی، امیرخانی و دو-سه دوست دیگر ناشناس، پیشِ پای مظاهرهچیها میدویدیم و از جلو رفتن شان -به کمک پولیسهای هزارگی- ممانعت میکردیم، ولی فایدهای نداشت. تنها تاثیری که علیالظاهر گذاشته بود، کند شدن روند پیشروی، بود و بس. مظاهرهچیها در طول طی نمودنِ مسیر -از باب تاکید میگویم: بخاطر غلبهی احساسات بر آنها- بعضی از عملکردهای خارج از قاعدهی تظاهرات مسالمت آمیز را انجام دادند و مظاهره کنندگان در ساحهی حکیم سنایی رسیدند. از آنجا که فریادها زیاد بود و شعارهای احساساتی سر داده میشد، پوستهی امنیتی حکیم سنایی، به سمت مظاهرهچیها شلیک نمود. کمی از گروه اول به عقب مانده بودم، به زمین نشستم و سعی کردم جوانان را نیز وادار کنیم بنشینند. در این هنگام بود که دیدیم متاسفانه، تعدادی فریاد زدند: زخمی داده ایم. عدّهای زخمیها را روی شانههای شان برداشتند و به سمت پوسته پیشروی کردند.
این بار؛ با هردو چشمانم دیدم که پولیسهای پوستهی امنیتیِ حکیم سنایی -ظاهرا تاجیک تبار اند- مستقیما نول تفنگ را به سمت مظاهرهچیها نشانه گرفتهاند و مجددا شلیک کردند و دوباره زخمی دادیم… عملکردهای پولیس تاجیک تبار، در خارج نمودن اوضاع از تحت کنترل، نقش موثر بازی نمود و بر خشم جوانان افزود و سبب گردید که آنان به سمت پولیس سنگ اندازی نمایند. تانکهای وابسته به حوزهی امنیتی ۱، مجددا بی هیچ ابایی شلیک نمودند. خودم دیدم که ذرّهای ترس و اباء، از شلیک نمودن نداشتند و با وجود اینکه با چشمان شان مشاهده میکردند فیرهای شان سبب تلف شدن جان انسان گردیده است، بر فیر نمودن ادامه داده و انگار که از برخورد تیر تفنگ شان به جان چند جوان احساساتی و غیر قابل کنترل، لذت میبَرَند و احساس خوشی و شادی میکنند.
در میانهای ترس و تردید، قرار گرفته بودیم. نمیتوانستیم با زخمیها برویم و نیز نمیتوانستیم صبر کنیم و ببینیم همچنان تلفات میدهیم… مجبورا به نزد آمر امنیت فرماندهی امنیه غزنی رفتم و به او گفتم که جلوی پیشروی جوانان را به هر نحوی میگیریم و از او درخواست کردم که به هممسلکان پولیسش بگوید: از شلیک نمودن دست بردارند و از پیش چشمان مردم دور شوند. تنها تلاشی که ظاهرا نتیجهبخش بود و سبب گردید این پا درمیانی، روند شلیک نمودن را متوقف نماید و پولیسهای حوزهی امنیتی یک، به سمت اتاقهای شان رفته و تانکها نیز به سمت مسیر قلعهی شهاده-خواجه عمری رفتند و در همان نواحی متوقف گردیدند.
…
لحظهای در میانِ سرک عمومی متوقف ماندیم. به زمین نشستیم و وضعیتی پیش آمده را نمیتوانستیم به تحلیل بگیریم. اوضاع روانی جوانان بشدت خراب بود و انتظار و توقع هر کاری از جانب آنها میرفت. حرف از “انتقام و فدا نمودن جان” بشدت زیاد بود و ترس همچنان بر من حکومت یافته بود. ترس از بیعزتی و ترس از فاجعهی انسانی. بخصوص وقتی که پولیس؛ چهار اطراف مان را محاصره نموده بود و نول تفنگ شان را به سمت مان نشانه رفته بودند. راه پس و پیشی وجود نداشت و دیدیم که پولیسهای تاجیک تبار، جانبداری میکنند و ابایی از شلیک نمودن ندارند. دیدیم که چگونه از سوی دولتیها، مورد تهاجم قرار گرفتیم و تلفات دادیم. دردناکتر آن قسمتی بود که پولیس؛ اجازه نمیداد زخمیها را برای انتقالِ درمانی، به یک تانک سوار نماییم و میگفت: اجازه نداریم. یعنی برای نجات جان انسان اجازه نداشتند، ولی برای از بین بردن و تلف ساختن او؟ چرا، اجازه داشتند.
…
نزدیکیهای دوازده بجه، حاجی چنگیز؛ وکیل شورای ولایتی، خودش را به خط اول رساند و با التماس و گاهی نیز با ناراحتی، از جوانان خواست که به جلسه برگردند و بیشتر از این پیشروی ننموده و اجازه دهند جنجالهای پیش آمده از طریق گفتگو حل و فصل گردد و مطالبات خود و مردم شان از این طریق، برآورده گردد. جوانان مجددا با اجبار و با بیمیلی تمام، برگردانده شدند و در مسیر برگشت، به محضی که فرصت مییافتند، تلاش میکردند که بازگردند.
از دنبالهی آنها میرفتیم و وقتی متوجه میشدیم تلاش دارند که برگردند، با التماس و زاری و در مواردی هم با استفاده از تواناییِ -هرچند نداشتهی مان- استفاده میکردیم و مانع برگشت و یا هم مانع انجام عملکردهای خلاف قواعد تظاهرات میگشتیم. جوانان به برگشت و عقبنشینی، رضایت ندادند ولی وادار گردیدند که برگردند و به سمت خانههای شان بروند. در موقع برگشت ما، بزرگان قوم در مسجدِ امام زمانِ نوآباد، گفتگو میکردند و به جلسه نشسته بودند. بر اساس فیصلهای صورت گرفته، قرار است یک کمیسیون، متشکل از نمایندگان ولایت، قوماندانی امنیه، ریاست امنیت و آمریت جنایی و نیز نمایندگان شورای ولایتی تشکیل گردد و به بررسی قضایا بپردازند. مظاهره کنندگان در مجموع؛ ۱۷ نفر زخمی داده اند که متاسفانه وضعیت ۲ تن آنها بشدت وخیم است و به کابل منتقل شده اند و در شفاخانه ایمرجنسی بستری اند.
این شرح مکمل ماجرا است.
#و_اما_چند_نکتهی_قابل_توجه
۱. ما میپذیریم که جوانان احساساتی بودند، ولی باید خاطر نشان ساخت که سبب برانگیخته شدنِ احساسات آنها نیز؛ عملکردهای کاروانیان وابسته به تاجیکها در روز قبل از واقعه میباشد. اما پرسش اساسی این است که پولیس؛ چرا بی هیچ تردید و تاملی بر مردم آتش گشودهاست؟ و سبب گردیده تا آتش خشم مردم و جوانان فوران یابد؟ چه کسی به آنها دستور شلیک را صادر نمودهاست؟ جز قوماندان امنیه؛ کسی دیگری این صلاحیت را خواهد داشت؟ آیا این عمل به معنای تلاش برای بحرانیسازی اوضاع نبودهاست؟ شلیک کنندگان، جز کشتار و تلفسازی؛ چه قصدی دیگری از این عمل شان داشته اند؟ وقتی مستقیما -نه هوایی- شلیک میکردند؟
۲. مردم غزنی؛ تا قبل از حضور خلیل اندرابی -بعنوان فرمانده امنیت- شاهد هیچ نوع گشتزنی های مسلح از سوی مردم این ولایت، در سطح شهر -بصورت عام- و منطقه نوآباد -بطور خاص- نبوده اند. پس از حضور او در غزنی؛ این گشتزنیها دیده میشود، علت و سبب مساله دو چیز میتواند باشد: یا اینکه قوماندان امنیه؛ به حمایت از قومای تاجیکش میپردازد و سعی میکند وضعیت را در غزنی وخیم ساخته و به تفرقه افگنی میان مردم بپردازد و یا هم اینکه مردم و قومای تاجیک تبارش؛ از وجود او سوء استفاده نموده و دست به چنین عملکردهای مخالف قوانین نافذهی کشور میزنند؟ که در هردو صورت، اندرابی متهم و مسئول است و بایستی پاسخگو باشد.
۳. مجددا تاکید میکنیم که مسئول برانگیختاندنِ احساسات جوانان هزاره؛ گشتزنیهای مسلحانه، غیر قانونی، بی مورد و منافی با مسایل اخلاقی کاروان متعلق به تاجیکها در منطقه نوآباد بوده است. از این رو؛ هر عملی که از جانب آنها سر زده باشد و حملِ بر مخالفت با قوانین گردد، ذمّهی آنهارا مشغول نمیتواند و هرگونه مسئولیت، متوجهِ عاملین اصلی میباشد و ذمهی جوانان هزارگی، از پذیرش مسئولیت، به لحاظ قانونی فارغ و مبراء خواهد بود. بخصوص که نیروهای پولیس، به جانبداری پرداخته و بی هیچ تردید و تاملی و صرفا بخاطر شنیدن شعارهای احساساتی، به سمت جوانان و مردمِ مظاهره کننده شلیک نموده است.
#و_اما_مطالبات_مردم
یک) گفته آمدیم که عملکرد کاروانیان وابسته به سالروز ترور احمدشاه مسعود؛ ضمن آنکه غیر قانونی و بی مورد بوده است، در تضاد با مسایل اخلاقی نیز بوده و آنان در بازار نوآباد به عملکردهای منافی #عفت_عمومی پرداخته اند. علاوه بر این، عناصر فرصتطلب تلاش دارند تا تقصیر را بر گردنِ مظاهرهچیها بیندازد و تا کنون، دروغهای زیادی را بافته اند و به دهان رسانهها داده اند. مردم عزتمند و سرفراز نوآباد، بخصوص جوانان همیشه در صحنهی این خطه، خواستار اعادهی حیثیت شان بوده و بزرگان تاجیکها، بایستی از مردم نوآباد عذر خواهی نمایند. قطعا این عمل، در جلوگیری از شکافهای بیشتر و تفرقههای قومی، موثر واقع خواهد شد.
دو) کاروانیان هجدهم سنبله؛ به تخریب اموال مردم پرداخته اند و دهها عراده موتر را تخریب نموده اند، به کراچیهای دستفروشی -در بازار غزنی- دست برد زده، اموال آنها و دکانهای مستقر را به هدر داده اند و به خودِ دکانداران نیز آسیب رسانده اند. مردم؛ خواستار جبران خسارات شان میباشند.
سه) ما با جدّیت تمام؛ خواستار جلوگیری از رفتارهای اینچنینی و گشتزنیهای غیر قانونی که سبب اختلال نظم عمومی و آرامش مردم میگردد، در آینده هستیم و با تاکید اعلام مینماییم که مردم نوآباد و دیگر مناطق هزارهنشین، از رفتارهای غیر قانونی و عملکردهای کاروانیان هجده سنبله، بشدت ناراحت اند و در آینده این نوع رفتارها، به هیچ عنوان برای آنها قابل قبول نخواهد بود و علیه این دست از عملکردها، با جدیت و قاطعیت خواهند ایستاد. دولت مکلف است در این خصوص با مشورهی مردم، تصامیم لازم را اتخاذ نماید.
پایانه) مردم با جدیت تمام، خواستار پیگیری وقایع و شناسایی عوامل و مسببان اصلی اتفاقات روزهای ۱۸ و ۱۹ سنبله هستند. آنان از اداره محلی درخواست دارند که بیهیچ تاملی، فورا به دستگیری عوامل ۱۸ سنبله و نیز به پاسخگویی در مورد عملکرد پولیس، در نزدهم سنبله بپردازد. سپردن آنها به پنجهی قانون و تعقیب روند محاکمه از سوی نمایندگان تعیین شده، از دیگر خواستهای مردم ما میباشد و اگر روند رسیدگی متوقف گردد و یا مطلوب و قابل قبول نباشد، مردم در قسمت رسیدگی به مطالبات شان بیتفاوت نمینشینند و مسئولیت هر اتفاق بعدی؛ به دوش مسئولین خواهد بود.
والسلام
۱۳۹۹/۶/۲۰.
هزاره ولد