وضعیت حساس وحساب کتاب دقیق
وضعیت حساس، خطرناک و سخت نیازمند حسابوکتاب دقیق با عقل سرد است. این روزها تحولات به سرعت اتفاق میافتد، میخواهم چند نکته از مسایلی را که به فکرم میرسد با دوستان درمیان بگذارم:
۱- به نظر میرسد که مقاومت پنجشیر، سرآسیمه و بدون حسابوکتاب معقول شکل گرفته است. هیچ جبههای در افغانستان بدون نظرداشت زنجیره اکمالات و حمایت خارجی بخت موفقیت ندارد. تا آنجایی که دیده میشود، در مقاومت پنجشیر نه زنجیره اکمالاتی وجود دارد و نه از حمایت خارجی جدی خبری است. در این صورت پیامد عملی و میدانی مقاومت، به کشته دادن نیروها و کادرها و آوردن لشکر نظامی چند هزار نفری بالای خانه و کاشانه مردم است. هزینه چنین عمل ناسنجیده برای مردم پنجشیر سنگین خواهد بود.
قیام ملیای هم که اعلان شده است، در عمل منجر به قیام سرتاسری موثر و فراگیر نمیشود، فقط باعث میشود که فعالترین و داغترین هواداران احمد مسعود در سطح کشور شناسایی و قربانی شوند.
عمل ناسنجیده و بدون حسابوکتاب و کربلاسازی وضعیت هزینه سنگین دارد و در عمل، بازی کردن با جان، مال و زندگی مردم است. کسی که فرمان میدهد و در نقش فرمانده است، باید مد نظر بگیرد که در قبال قربانیها چه دستاورد محسوس و بهدردبخوری میتوان داشت. در غیر آن بازی غیرمسوولانه و هزینه بیحسابوکتاب از جان و مال مردم است. مبارزه تنها یک شکل ندارد که اگر مبارزه میکنیم حتما باید مسلحانه و با پکول و کلاشنیکف باشد. اعتراضات گسترده مدنی، تعامل و مذاکره کارا با قدرتهای جهانی و منطقوی و بازی زیرکانه با امکانات فراهم در یک شرایط جدید هم میتواند مبارزه باشد. مقاومت مدنی در شرایطی نتیجه بهتر از مقاومت نظامی میدهد.
۲- فعلا هیچ گزینهای بهتر از تعامل با وضعیت جدید نیست. با رفتن خارجیها و فرار دولت غنی، غیر از گزینه وضعیت جدید، مقاومت پنجشیر است. اول، این مقاومت با این حسابوکتاب فعلی در عمل دستاوردی به غیر از هزینه وارد کردن بر مردم ندارد. بر فرض که پیروز هم شود، پیامد بهتری از دهه نود، بعید است که داشته باشد. وضعیت جدید تا حالا فاصله زیادی با کابوس و ورژن دهه نود خود داشته است. این وضعیت اگر به همین شکل ادامه یابد، با توجه به واقعیتهای افغانستان قابل تحمل است و بهتر از این است که ما سر حمایت از جبهه مقاومت پنجشیر قمار بزنیم.
مخصوصا موقعیت هزارهها را باید دیگران درک کنند که ما نمیتوانیم سرنوشت خود را با یک مقاومت بیحسابوکتاب پیوند بزنیم که در حال شکست است و هیچ چیزی برای دادن به هزاره، غیر از هزینه ندارد.
۳- قدرتهای منطقوی موثر به شمول دو نیروی جهانی، چین و روسیه از وضعیت جدید حمایت میکنند. ایران و پاکستان حامی طالبان هستند. آمریکا و غرب نیز از این وضعیت راضی به نظر میرسند. این اجماع به نفع افغانستان است. در افغانستان قصه استقلال مفت است و نیروهای داخلی توان و پتانسیل مدیریت افغانستان را ندارند. بهتر همین است که در این مقطع از تاریخ، سرنوشت افغانستان به همسایهها واگذار شود. مدیریت سودجویانه همسایگان بهتر از جنگ ویرانگر نیروهای داخلی است.
فعلا شرایط افغانستان کاملا توسط همسایهها رقم زده میشود. هزارهها تنها در صورتی در آن محافل حساب میشوند که کشوری روی هزاره حساب کند. احتمالا ایران تنها گزینه باشد. هزارهها باید رابطه با ایران را جدی بگیرند و نگذارند که این رابطه آسیب ببیند.
جعفر عطایی