اَرغَنداب شمالی
زمینهای مردم مسکه، بابه، ایچه، یارمحمد و قلندر
……
دو طرف رود ارغنداب تا تنگی بالای خَرنَی، گَزَگ، تُوغَی و وادی ارغنداب شمالی تا بخش بالای زمینهای داره، مناطقیاند که در گذشته مردم هزاره از طایفة مسکه جاغوری زندگی میکردند. این مناطق به نام سرزمین «داره» معروفاند. باشندگان این مناطق که به مسکه پایین یا «تینهمسکه» معروفاند، پس از نبرد با عبدالرحمان از این مناطق کوچ داده شدند و زمینهای آنان به پشتونهای کاکر داده شدند.
مردم «تینهمسکه» برخی به کویته در پاکستان کوچیدند و عدهای از آنان به خراسان ایران رفتند. آنانی که در کویتة پاکستان کوچیدند بیشتر در مریآباد زندگی میکنند و آنانی که در خراسان رفتند بیشتر باشندگان پساکوه، چناران و فریماناند و به خاوری معروفند. برخی دیگر از مردم «تینهمسکه» در جاغوری در میان «بلنهمسکه» جابهجا شدند و برخی دیگر به مالستان، یکاولنگ، دایکندی، درهصوف، چمتال و دولتآباد در ترکستان ساکن شدند که استاد «بصیر احمد دولتآبادی» تاریخنگار یکی از آوارگان «تینهمسکه» است.
پشتونهای کاکر هنوز مالیات به نام مردم مسکه میدهند و قبرستانها، قلعهها، چشمهها، درهها، کوهها هنوز به گویش هزارهگی و به نام مردم مسکه یاد میشوند.
پشتون کاکری در بازار بابه جاغوری شکایت داشت که هزارههای جاغوری با این که خیلی آب و زمین ندارند؛ اما خوب و امروزی زندگی میکنند و ما که آب و زمین فراوان داریم، فقیر و گرسنهایم. دکانداران گفته بودند که چون روی زمین غصبی و حرام زندگی میکنید و این زمینها از آن مردم هزارهاند. پشتون کاکری گفته بود که ما حاصلات زمین مردم مسکه را میخوریم. مردم مسکه علیه شاه زمان که نمایندة خدا بود، بغاوت کردند، کشته و فراری شدند، زمینهایشان به ما داده شدند و بر ما حلال است، حرام نیست.
….
زمینهای مردم بابه
دو طرف رودخانة ارغنداب شمالی از دوآبی بخش بالای زمینهای داره و تمام منطقة تناچوب(تنهاچوب) و رودبارهای آن، متعلق به مردم «بابهتینه» جاغوری بودهاند. این زمینها اکنون در اشغال پشتونهای بنگش و ترهکی به نام ملایعقوب و پشتونهای خروتی که از قبیلة عبدالرزاق و دادمحمدخان کوچی، است.
….
زمینهای مردم ایچه
دو طرف رودخانة غوغه یا جنگلی از منطقة غوجور و جنگلی تا دوآبی رودخانة سنگماشه و جنگلی از مردم «تینهایچه» جاغوری بودهاند که اکنون در اشغال پشتونهای خروتیاند. منطقة غوجور و جنگلی از مردم «ایچه بالا» بوده است که اکنون در اشغال پشتونهای خروتیاند.
…..
زمینهای یارمحمد
زمینهای (تورگو، توگمی، تابوت، شیله، گلزار، ناهورتوغَی، چایآهو، بیدقول، آبخوشه، نوجوی، خواجهرمبوکه) از مردم یارمحمد (طایفۀ خردکزایده که شامل: پیری، شفیه، داوور، رکنی، بارام) میشود، بودهاند. این زمینها اکنون در اشغال پشتونهای ترهکی، خوجوک، بنگش و دیگر طایفههای پشتوناند. در این مناطق قلعۀ میرطالبخان، قبرستان و سنگرهای مردم هزارهها هنوز باقیاند. پیریشفِه و میرطالبخان از بزرگان طایفة یارمحمد بودهاند که مزار آنان اکنون در همین مناطق است.
…..
زمینهای قلندر
زمینهای (دُمجوی، اُولُوم، علیداد، خاکایران که شامل: آواری، وَرآباد، بَکی، ابلیتو، شیخجی، چناران) و دیگر مناطق قلندرنشین میشود، اکنون در اشغال پشتونهای علیخیل، عبدالرحیمزایی، اطوال، خوجوگ و اندر هستند. طایفۀ قلندر با سیوهفت شعبه، پای یا خُرد طایفه، اکنون در سراسر هزارستان بیشتر در جاغوری، شیرداغ، سیرو، باغچار، کویتة پاکستان و خراسان ایران زندگی میکنند.
در تمام مناطق اشغال شده، چشمهها، خانهها، قلعهها، سنگرها، قبرستانها، درختان، کوهها و کوتلها، قریهها و قولها به همان نام سابق هزارهگی خوانده میشوند. بیشتر پشتونها هنوز به نام طایفۀ قلندر، مسکه، ایچه و بابه مالیات زمینهایشان را پرداخت میکنند. تنها در دوران طالبان و پس از آن، خاکایران(خاکیران) را خاکافغان نامگذاری کردهاند.
منبع
- کاتب هزاره، علامه فیض محمد. (1393). سراجالتواریخ، جلد سوم، تهران، عرفان.
- ل. تیمورخانوف، مترجم عزیز طغیان.(1372). تاریخ ملی هزاره، اسماعلیان، قم، پانوشت استاد عزیزالله رحیمی.
- روایتهای شفاهی از بازماندگان مردم مسکه، ایچه، بابه و قلندر.
- یادداشتهای استاد عزیزالله رحیمی.