معنای نام برخی از قریه‌ها

معنای نام برخی از قریه‌ها

……..
اَمبُلاق: ام یعنی مادر، سر، بُلاق یعنی چشمه، امبلاق یعنی سرچشمه.

بُلاق‌آیِنگر: چشمة آهنگر.

ایچه: آهنین، قوی، ستبر معنی می دهد.

اُوت‌قُول: چمن‌زار و سرسبز.
شِیرداغ: کوه شِیر، نوعی غذا که از ماست و روغن گاوی درست شود.
لُوتُو: آغیل جمع با خانه‌های نزدیک به هم.
خَوال: خوابگاه رمه در چراگاه.
اُولُوم: جایی که رودخانه هموار شود و بشود با رمه از آب رد شد.
تَیلُوم: اُولُوم پایین.
ناله: قول یا درة تنگ، آغیلی در درون دره در بالاسر.
نِیرُو: منطقه بلند و سرد.
ناوَه نِیرُو: تگاو بلند و سرد، شامل زیرک، داوود، قره، انگوری و اوت‌قول در جاغوری.
ناوَه: جلگة فراخ.
خَرکُش: منطقه‌ای با زمین‌های کشاورزی گسترده.
تَبقُوس: منطقة برف‌گیر و بادخیز.
خَرتِیزَک: منطقه با گیاه تَرتِیزَک کلان.
کُوشه: نگهبانی نظامی.
بُوم: درة باریکِ بادخیز.
شِینیه: محل تلاقی چند رودخانه.
سَنگِماشه: منطقة سنگزار.
سَیخِینه: خانة رودخانه که ریگزار باشد. سَی یعنی رودخانة کوچکتر از رودخانه سنگماشه، مانند رودخانه سنگ‌سوراخ، ریگ‌سَی یعنی ریگ رودخانه.
پِیدگه: پیاده‌گاه سوارکار، پیاده‌گاه لشکر.
قادِی: صخره‌زار، سنگلاخ.
خُشک‌قَلا: قلعة نه چندان بزرگ با دیوارهای به نسبت نازک، قلعة غیر نظامی.
سُوبه: درة پرعلف و سبزه‌زار.
شِیلبِینَک: منطقه‌ای که درخت شِیلبِی یا سِیلبِی داشته باشد.
یاهو!



پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*