معرفی ((ناوه گری)) و… (1)

ای که با نامت جهان آغاز شد!

زادگاهم مهد و عشقم ریشه ام **** تا ابد باقیست در اندیشه ام

معرفی ((ناوه گری))

اشاره : در آغازین روزهای تشکیل این سایت خوب و وزین، قرار بود که مدیران محترم مناطق مختلف جاغوری، دست به قلم برده و زادگاه شان را در گوشه گوشه ای جاغوری زیبا به معرفی بگیرند. که در نهایت از این نوشتار های متعدد و پراکنده یک دایره المعارف بزرگ جاغوری شناسی پدید آید! البته، مدیران مناطق و نیز نویسندگان آزاد می توانستند به نشر مطالب خبری، گزارش ها، تحلیل های علمی، داستان، شعر و… نیز بپردازند، تا سایت حالت خسته کننده نیافته و حال خوانندگان گرامی با نشر مطالب گوناگون رعایت شده و سلیقه های مختلف از این مسیر تغذیه شوند ! . اما، شوربختانه به دلائل مختلف، سایت وزین جاغوری یک از آن هدف بزرگ و ارزشمند خویش، بازماند و مباحث فرعی کاملاْ  فضائی سایت را پر نموده و در آن نهادینه شد!.

شوربختانه تنها تعداد اندکی از مدیران، به این امر بسیار مهم بذل توجه نموده و نوشتاری در مورد آغیل و زادگاه شان به نشر سپردند. در این راستا، نگارنده از معدود کسانی بود که طی سلسله نوشتاری به معرفی((منطقه داوود)) پرداخته و تلاش بسیار به خرج دادم که این معرفی تام و تمام بوده و به مناسبت اشاره ای کوتاهی هم، به کل جاغوری و به ویژه مناطق همجوار داوود در ((ناوه گری)) داشته باشم. امید آن بود که قلم بدستان مناطق مختلف ناوه گری دست همکاری به مدیریت محترم جاغوری یک داده و با پذیرش مدیریت مناطق خود شان، آنها را به معرفی بگیرند. سوگمندانه این آرزو تا حال محقق نشده و کماکان بخش های مهمی از ((ناوه گری)) همانند: زیرک، انگوری، قره، اوتقول و… بدون مدیر مانده اند.

گرچه نگارنده در وبلاگ شخصی ام(ناوه گری) که عنوان اش را از نام این بخش از جاغوری زیبا وام گرفته ام، طی سلسله نوشتاری این بخش مهم از جاغوری را به معرفی گرفتم. بدیهی است که بدلیل جمعی نبودن آن، دوستان کمتری آن نوشتار را به خوانش گرفته باشند. از آنجای که در این سایت(جاغوری یک) تنها مدیرت بخش داوود به عهده ای نگارنده گذاشته شده بود، هیچگاهی به خود اجازه ندادم که در باره ای مناطق دیگر ناوه گری نوشتاری داشته باشم؛ زیرا، ممکن این دامن فراخی هم حساسیت زا بود و هم بهانه ای می شد برای عدم همکاری نویسندگان دیگر مناطق((ناوه گری))، ظاهراً این آواخر گزارش های همکار سخت کوش و پرتلاش مان در مدیرت بخش سنگماشه جناب ((مومن زاده)) عزیز، در نام گیری ((ناوه انگوری)) به جای ((ناوه گری)) حساسیت برانگیز بوده و انتقادات برخی از دوستان را در پی داشته است.

بدون تردید، تحریف تاریخ چه در سطح کلان جهانی، کشوری و ملّی آن و چه در سطح خُرد و منطقه ای آن، تا چه اندازه مخرب و شبهه ناک است که نسل های متوالی را متاثر نموده و ساخته ها و جعلیات به مرور جای واقعیت ها را می گیرند !؟. حتی نام های مشهور و تاریخی همانند: ((گری)) که هم بار نژادی را با خود داشته و یکی از فرزندان جاغوری به شمار می رود، و هم بار جغرافیائی (ناوه گری) را با خود دارد و بخشی مهمی از این دیار زیبا(جاغوری) را تشکیل می دهد. امروزه دچار دگرگونی شده و به جای نام اصیل و تاریخی آن، از نام های مجعول و مجهولی همچون: ((ناوه جاغوری)) یا ((ناوه انگوری)) و… استفاده می شود !؟. غافل از اینکه تحریف نام های مناطق مختلف چه در سطح کلان و ملّی آن و چه در سطح کوچک و منطقه ای آن، نوعی تحریف تاریخی، تاسف بار و تاثرآور بوده و مسلماً حساسیت های این گونه ای را نیز بدنبال خواهد داشت. در نهایت وظیفه ای خود دیدم نوشتاری در معرفی این منطقه مهم از جاغوری(ناوه گری) داشته باشم که گرچند ممکن است برای برخی دوستان تکراری باشد. اما، برای بسیاری مفید و آگاهی بخش خواهد بود. به ویژه به دغدغه های دوستان منتقد نیز، بدین صورت، ارج نهاده خواهد شد. مسلماً نوشتار همکار گرامی مان، در به کار گیری ((ناوه انگوری)) به جای ((ناوه گری)) همانگونه که خودش اذعان داشته بدون تردید تعمدی و خدائی نخواسته از روی کدام غرض نبوده است. در ضمن این نوشتار یک کار علمی- پژوهشی صرف بوده و امید که خوانندگان گرامی نگارنده را به منطقه گرائی یا نژاد پرستی متهم نکنند.

تعریف واژه های « ناوه » و « گری »

ناوه :

ناوه در عرف عام منطقه به سرزمین ناودان مانند گفته می شود که در دو طرف آن سلسله کوه های پست یا بلندی قرار داشته، چنین سرزمین های معمولاً در امتداد این کوه ها، از ارتفاعات به سوی پستی کشیده شده اند. در دیار زیبائی جاغوری چنین جاهای فراوان وجود دارد، که از روزگار دور تا کنون به نام ((ناوه)) یاد می شود، معمولاً این((ناوه)) ها برای شناخت بهتر و تمایز بیشتر به نام اقوامی یاد می شوند که در آن جاها نسل های متوالی زندگی می کنند همانند: ناوه پشی، ناوه شیرداغ، ناوه گری،  و …

گری :

کلمه ای«گری»گرچه در اصل ریشه در نژاد مردم این سرزمین دارد که از گذشته های دور تاکنون ساکنان اصلی این دیار زیبا و قشنگ بوده و هست
ند. اما، امروزه بیشتر به سرزمینی مشخص با ویژگی جغرافیای خاص، اطلاق می شود که علاوه بر سکونت اقوام ((گری نسبی))همچون: زیرک، داوود، انگوری، قره، حیدر، دولت شه و… مردم بسیاری از اقوام ایزدری، اوتقول، لوخک و… با دلایل گوناگون، نیز در این سرزمین سکونت یافته اند، که از نظر نژادی میان آنها و این منطقه اشتراکی وجود ندارد. در دنیای معاصر موارد بسیاری داریم که نام کشور و یا سرزمینی از نام اکثریت ساکنان آنها گرفته شده و اکنون بر تمام مردم آن کشور یا آن سرزمین اطلاق می شود. ولو اینکه برخی از ساکنان آنجا ها، از نظر نژادی با آن نام وابستگی نداشته باشند مانند: هندوستان، تاجیکستان، ازبکستان، ترکمنستان، و… یا جاغوری، پشی، گری، داوود و… ! زیرا، بسیاری از ساکنان این کشور ها هندو، تاجیک، ازبک، ترکمن و… نیستند؛ اما، از ساکنان این کشور ها به شمار رفته و تابعیت آنجا ها را دارند. برخی از اقوام غیر جاغوری در مناطق مختلف جاغوری ساکن اند، که با جاغوری نژادی هیچ گونه اشتراکی ندارند. ولی، در عین حال امروزه از جاغوری جغرافیای به شمار می روند همین روال در مناطق پشی، گری، و… نیز وجود دارد.

« گری » در حقیقت یکی از فرزندان جاغوری بوده که امروزه یکی از چهار طایفه ای بزرگی است که جاغوری کنونی را تشکیل میدهند. در عرف عام محل و نیز تاریخ منطقه، جاغوری نسبی به «سه دسته»( گری، یزدری یا ایزدری و باغچری) مشهور بوده ، که به تصریح بزرگان و ریش سفیدان تاریخ دان منطقه، ((گری)) یکی از سه باچه(پسر) جاغوری بوده که خود شش باچه به نام های: دولت شه، انگوری، زیرک، قره، حیدر و داوود داشته است. اکنون که این باچه ها به اقوام بزرگی تبدیل شده اند خود به خانوارهای بسیاری تقسیم می شوند که این خانوار ها از چندین خانواده ای کوچکتر تشکیل شده هم اکنون در مناطق مختلف ((ناوه گری)) زندگی داشته و به همان نام های قومی شان شهرت دارند.

تردیدی وجود ندارد که اطلاق واژه ((گری)) بر این بخش از جاغوری زیبا پیشینه ای تاریخی کهن داشته و به میزان سکونت مردم این سامان در این دیار، از قدمت تاریخی برخوردار است. شوربختانه تاکنون تاریخ مدونی برای جاغوری نگارش و نشر نیافته، وگرنه در تمام اسناد و مدارک تاریخی به یقین این منطقه به نام ((ناوه گری)) درج می شد. ولی تمام بزرگان و ریش سفیدان اکثر مناطق جاغوری که خود تاریخ زنده ای جاغوری اند، هرگاه حافظه ای تاریخی شان را به کار اندازند، به یقین این ناوه را به همین نام(ناوه گری) معرفی خواهند کرد. گرچه گاهی توسط برخی ها، از آن به نام ((ناوه نیرو)) نیز یاد شده است.

برای پرهیز از شبهه ای که پیشترک پدید آمده بود، خوب است بدانیم که واژه ای «جاغوری نسبی یا قومی» با «جاغوری جغرافیای» تفاوت آشکار دارند. زیرا، جاغوری قومی و نسبی تنها شامل کسانی می شود که نسب شان به ((بابه جاغوری)) خاتمه یافته و جز فرزندان جاغوری به شمار می روند. اما، جاغوری جغرافیای عام تر و فراگیر بوده و شامل تمام کسانی می شود که امروزه در این محدوده ای جغرافیای زندگی می کنند. ولو از نظر نسبی و خونی کمترین اشتراکی با جاغوری داشته و یا هیچ گونه اشتراکی با جاغوری و فرزندان آن نداشته باشند. همانند: پاره ای از اقوام مهاجر هزاره که پس از فاجعه ای تاریخی عصر عبدالرحمن خان، بدین سرزمین روی آورده و ساکنان اصلی جاغوری آنان را در کنار شان پذیرفتند، که در تاریخ منطقه از ایشان، به «ناقلین» یاد می شود .

از جمله ساکنان اصلی جاغوری قوم بزرگ«آته» است، که عمدتاً در غرب جاغوری سکونت دارند. این قوم که خود به شاخه های نسبتاً بزرگی همچون : اوقی، مسکه، بابه، دهمرده و… تقسیم شده اند، از گذشته های دور تا کنون در تاریخ جاغوری نقش اساسی داشته و پس از«کشمیرخان داوود» در دوره های مختلف، مقام خانی تقریباً همواره از آن ایشان بوده و در ساختار اداری- سیاسی جاغوری نقش فعال داشته اند. باید دانست که «قوم آته» از فرزندان جاغوری به شمار نمی روند؛ بلکه، از نظر نسبی «آته » برادر «جاغوری» بوده است. بدین لحاظ نمی توان آن را در زیر مجموعه جاغوری نسبی قرار داده و از فرزندان او به شمار آورد.  لذا، جاغوری نسبی به سه دسته «گری ، ایزدری و باغچری» محدود گردیده و از نظر نسبی، برادرزاده های«آته»شمرده می شوند. اما، جاغوری جغرافیای که به ((چاردسته)) شهرت دارند را طایفه های بزرگی همچون: ((آته، ایزدری، باغچری و گری)) تشکیل می دهند به علاوه که مردمان دیگری از غیر جاغوری نیز در این دیار سکونت دارند.

موقعیت جغرافیای :

ولایت غزنی باستان از 18 ولسوالی (شهرستان) تشکیل گردیده که ولسوالی جاغوری یکی از مهمترین و پر جمعیت ترین آنها در حدود 200 کیلومتری شمال غربی شهر تاریخی غزنی قرار دارد. «ناوه گری» به طول حدود ۲۰ کیلومتر و با عرض تقریبی ۵ کیلومتر، یکی از مهمترین مناطق ولسوالی جاغوری است که در جنوب این ولسوالی قرار داشته و از شرق به سمت غرب امتداد یافته است. این سرزمین از شرق به منطقه تمکی و قره باغ؛ از غرب به کوه های قبله تو و منطقه رسنه؛ از شمال به سلسله کوه های ((پیتاو)) و از جنوب به سلسله کوه های ((ماگو)) یا بقولی
((ماه کوه)) محدود شده است .

((ناوه گری)) از مهمترین مناطق جاغوری بوده و از موقعیت استراتژیکی خاصی برای هزارستان و بویژه جاغوری برخوردار است. به گونه ای که می توان از این منطقه ای مهم و حساس، به « دروازه » یا «گلوگاه » جنوبی هزارستان و جاغوری تعبیر نمود. زیرا، این ناوه در آخرین نقطه جنوبی هزارستان و در مرز با مناطق پشتون نشین قرار دارد. در سالهای گذشته بار ها با مسدود شدن راه های مرزی ناوه گری از طرف پشتون ها، ساکنان برخی از مناطق هزارستان، بخصوص مردم جاغوری در محاصره شدید اقتصادی قرار گرفته و بطور وحشتناکی دچار فقر و تنگدستی مواد غذائی شده اند . شاید بتوان گفت: که در دوره های مایحتاج روزانه ای نیمی از مردم هزارستان از راه های این منطقه ( ناوه گری) به جاغوری وارد و از آنجا به دیگر مناطق صادر می شده است .

جمعیت :

« ناوه گری » یکی از پر نفوس ترین مناطق جاغوری است. گرچه آمار دقیقی از تعداد نفوس جاغوری و این منطقه (ناوه گری) وجود ندارد؛ اما، بصورت تقریبی، شاید بتوان گفت: یک پنجم از کل جمعیت جاغوری در این منطقه (ناوه گری) زندگی میکنند. که در مناطق: تُکری گُولنگ، قوماغ، زیرک، داوود، قره، انگوری و اوتقول پراکنده اند. مهمترین منطقه ((ناوه گری)) شهرک انگوری است که در قسمت غربی ناوه گری میان دو منطقه اوتقول و داوود قرار گرفته است. این منطقه از ناوه گری به دلیل موقعیت خاص تجاری بازار انگوری، مردم بسیاری از سایر مناطق جاغوری و غیر جاغوری را به خود جلب نموده که در این دیار سکونت داشته و مشغول کارند. مسجد و مدرسه بازار ولی عصر(عج)در بازار انگوری مهمترین مرکز مذهبی این منطقه است که در آن نماز جمعه و جماعت مرتب برگزار می شود. این مسجد که مهمترین مرکز عبادی بازار انگوری، از زمان ساخت آن، تا کنون به شمار می رود، بدستور حضرت آیت الله العظمی خوئی(رح)توسط مرحوم حجت الاسلام و المسلمین آقای الحاج خرّمی داوود در سال 1364 هـ . ش تأسیس گردیده است. این مسجد علاوه بر مرکزیت عبادی- مذهبی، در سالهای گذشته بدلیل موقعیت ویژه اش، همواره مرکز مهم اجتماعات مردمی در گردهمائی های سیاسی- اجتماعی تمام مناطق((ناوه گری)) نیز بوده است .

مذهب :

مردم ساکن ناوه گری را مردم هزاره تشکیل میدهند که همگی متدین به دین مبین اسلام بوده و همچون بسیاری از هزاره ها پیرو مذهب «شیعه دوازده امامی» اند. این مردم از گذشته های دور تا کنون به شدت مذهبی بوده و به همین دلیل همواره از سوی حکومت ها و مردم پشتون (همسایه ای جنوبی) حنفی مذهب، سخت در تنگنای عقیدتی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و… قرار داشته اند ! با وجود محرومیت های گونا گون و فشار های بسیار، این مردم با فداکاری کم نذیر و با دادن صدها قربانی و شهید از سرزمین آبائی و از عقیده و باور های شیعی شان دفاع نموده اند و هرگز از اندیشه و مذهب شان دست نکشیده اند !.

بدون تردید در حفظ و بقای مذهب و اندیشه ای شیعی این مردم ملّا ها، مساجد و منبر ها نقش مهم و اساسی داشته اند. زیرا، به صورت سنتی هر قریه بر خود داشتن ملّا، مسجد و یا منبر را لازم و واجب می دانند. هر «بیله» یا ((ملّا بستی)) که به میانگین 40 تا بالای 100 خانواده در آن شامل هستند، یک ملّا و یک مسجد جامع با یک یا چند مسجد فرعی دیگر دارند، که به صورت سالانه هر خانواده عضو بیله، خود را موظف می دانند که مقداری از حقوق ملّا را بپردازند. در این میان ملّا ها علاوه بر وظیفه ای مهم تبلیغ و ترویج دین و اجرای مراسم های عبادی و مذهبی بویژه مراسم بسیار مهم و حیاتی دهه ای اول محرم و عزاداری شهادت سالار شهیدان امام حسین (ع)، نقش ارزشمند معلم را هم داشته اند، که به تعلیم و تربیه ای کودکان قریه ای مربوطه خود در حد توان پرداخته اند.

به یقین نقش ملّا ها در سواد آموزی مردم و کودکان محروم هزاره و فرزندان مظلوم تشیّع در طول تاریخ این بخش از هزارستان(ناوه گری) قابل انکار نیست. زیرا، مردم هزاره بدلیل محرومیت های نژادی و مذهبی بصورت وحشتناکی در طول دو قرن اخیر به سوی محرومیت و نابودی سوق داده شده و بشدت عقب نگهداشته شده اند. طوریکه کمترین بهره از منافع مادی و معنوی کشور نصیب ایشان گردیده و نه تنها از نصاب تعلیمی مدرن در آنجا خبری نبوده بلکه بصورت های مختلفی از گسترش سواد میان این مردم جلوگیری می شده است. در این میان، پیش از ورود مکتب های امروزی (مدرسه های مدرن کلاسی) بار سواد آموزی تمام مردم هزارستان، جاغوری و ناوه گری بدوش ملّا های مناطق بوده است و همه ای باسوادان کم یا زیاد، نزد ایشان آموزش دیده اند. مساجد و منبر ها علاوه بر نقش عبادی و مذهبی جایگاه تحصیل و تعلیم نیز بوده اند. امروزه با وجود کثرت مکتب ها (مدارس دولتی) هنوز فرزندان مردم در بسیاری از مناطق جاغوری و ((ناوه گری)) به همان شیوه ای سنتی نزد ملّا های هر بیله حداقل سواد ابتدائی، قرآن و احکام دین را فرا می گیرند .

اقتصاد :

اقتصاد منطقه ((ناوه گری)) همچون دیگر مناطق جاغوری و هزارستان هنوز یک اقتصاد روستائی بوده و بر دو رکن مهم کشاورزی و مالداری (دامداری) استوار است. گرچه امروزه بدلیل های گونا گونی همچون: کثرت نفوس، تقلیل منابع آبی و خشکسالی های ویرانگر سالهای اخیر، مهاجرت به خارج از کشور و ورود به عالم کارگری، روی آوری به شغل های دیگر همچون تجارت و دکانداری، رانندگی و حمل ونقل مدرن، کار های کوچک تولیدی همانند: بلوک زنی، موزاییک سازی و اخیراً یک دستگاه سنگ بری در منطقه داوود و مرغداری در دست احداث نیز در همین منطقه و… متداول گشته است. در این میان، بازار انگوری، بازار اشکه داوود و بازار آسیه داوود مهم ترین جایگاه های تجاری و دوکانداری، بیشترین محل های تردد، تجمع و خرید روزانه ای مردم این منطقه را تشکیل می دهند .

باوجود این، بدلیل تدوام جنگ های خانمانسوز، ناامنی و آشوب راه ها، آسیب دیدگی شدید زراعت و دامداری که ارکان اساسی اقتصاد منطقه بوده اند، بیکاری و فقر رفیق همیشگی اکثریت مردم این دیار گردیده و همین بیکاری باعث شده که بسیاری از نیروی کار کشور و از جمله جاغوری و ناوه گری به تمام جهان پراکنده شده و با کار های طاقت فرسا و سخت در خارج کشور، مخارج خود و خانواده ای شان را تأمین کنند. که در حال حاضر بیشترین بار زندگی بر دوش این جوانان غربت زده است که طی سالهای متمادی خارج از وطن و زادگاه شان بسر میبرند و روزانه میلیون ها پول بصورت های گوناگون از سراسر جهان به جاغوری و ((ناوه گری)) حواله می کنند، تا مصارف روزانه ای خانواده های شان را تأمین کنند.

پس از سقوط رژیم طالبان و برقراری نظام جدید، متأسفانه مردم خواسته یا ناخواسته در دام مصرف زده گی و مصرف گرائی افتاده و بدترین حالت ممکن از اسراف، بر زندگی لرزان شان حاکم گشته و ناخودآگاه بسوی مظاهر منفی تمدن غربی کشیده شده اند. به گونه ای که استفاده ای بی جا و نابخردانه از این مظاهر همچون: تلویزیون، ویدئو، آنتن های ماهواره ای (دیش)، ماشین های شخصی دسته دوم جاپانی، موبایل و… گرچه چهره ای زندگی سنتی مذهبی مردم را به شدت تغیر داده وظاهر آرایش کرده و به اصطلاح جلجلی به آن داده است؛ ولی، همین ظاهر زیبا و بزک کرده، قوز بالا قوز گردیده و بر سرعت و میزان مصرف گرائی افزوده است. استفاده نابجا و منفی از آنها تمام ارکان زندگی سنتی مذهبی شان را متأثر ساخته و ارکان خانواده ها و اخلاق آنان را به شدت متزلزل ساخته است! طوریکه تمام کشور از جمله جاغوری و ناوه گری بدون اینکه کمترین سهم را در تولید داشته باشند، شوربختانه بالاترین درجه ای از مصرف را دارند! .

 در حال حاضر سراسر کشور به یک بازار بزرگ مصرف با سهم بسیار بالا برای کالا های بی کیفیت و دسته دوم کشور های همسایه تبدیل شده است. درست به همین دلیل است که هر چه پول و ارز میلیونی که با خون دل و صرف عمر و نیروی جوانان مهاجر تهیه شده به داخل سرازیر می شود، با بی خردی تمام در مصرف گرائی، انجام مراسم های تشریفاتی میلیونی، رقابت های منفی، استفاده ای منفی از مظاهر تمدن، دعوا های حقوقی و رشوه های میلیونی و… به باد داده شده و تنها نفع میلیاردی آن به جیب کشور های همسایه و کمپنی های وابسته به خارج و خارجی ها می رود !؟. به قول شاعر: کم و گزیده گوی چون در…! بنابر این، به همین میزان در معرفی بخشی بزرگ و مهمی از جاغوری زیبا(ناوه گری) بسنده نموده، نگارنده امیدوار است که این تلاش ناچیز مورد توجه و پذیرش خوانندگان عزیز و جاغوری زادگان گرامی واقع گردیده و برای همگان مفید افتد.

بادآوری چند نکته ای مهم :

۱- به نظر می رسد، وجود پاره ای از قوم بزرگ و محترم ((اوقی)) در منتهی الیه ((ناوه گری)) (اوتقول) باعث شده تا برخی از دوستان و همدیاران مان، ناخواسته تعصب به خرج داده و تلاش کنند تا در گفتار و نوشتار شان، نام تاریخی ((گری)) را از آخر نام اصلی و قدیمی آن(ناوه گری) حذف نموده و با خواندن نام ((ناوه)) به تنهائی، به جای ناوه گری و یا با بکارگیری نام های مجعول و مجهولی همانند: ((ناوه جاغوری)) یا ((ناوه انگوری)) و یا… بر نام تاریخی این منطقه خاک ریخته و درگور تعصب بی جا، مدفونش کنند!. تا از این طریق به خیال خود شان نام اختصاصی این ناوه را حذف کرده و قوم محترم اوتقول را در این ناوه سهیم و شریک کنند. غافل از اینکه، سکونت یک قوم یا چند قوم به نام حقیقی و تاریخی یک منطقه یا یک کشور نمی تواند اثر گذار باشد و هیچ کسی هم نمی تواند ادعا کند که چون نام آبائی ایشان بر این منطقه اطلاق می شده، پس اختصاص به ایشان دارد!؟ .

۲- از جانب دیگر، به کارگیری نام ناوه به تنهائی که یک عنوان عام بوده و برای مناطق مختلف که شبیه ناوه باشد کاربرد داشته و اختصاص آن به منطقه خاصی همچون((ناوه گری)) به یقین شبهه ناک خواهد بود. چون هنگام به کارگیری، بدون شک در ذهن مخاطب ایجاد پرسش خواهد کرد که کدام ناوه؟ زیرا، در میان ده ها ناوه موجود در مناطق مختلف جاغوری که هرکدام برای تمایز نامی خاصی دارند. همانند: ناوه پشی، ناوه لومان، ناوه بوسید، ناوه الیادتو و… این دیار(ناوه گری) نیز نیازمند نام خاصی است که از قدیم برای تمایز، در مورد آن کاربرد داشته است. از جانب دیگر اختصاص ناوه گری به انگوری تنها همانند اختصاص یک منطقه برزگ به بخشی از آن است به عبارتی: انحصار کل ناوه در بخش کوچک آن(انگوری) است گرچه نام و  شهرت انگوری به خاطر مرکزیت تجاری آن میان همگان جاافتاده است. اما، این باعث نمی شود که ما نام اصلی و تاریخی ناوه گری را فدائی شهرت بازاری و تجاری انگوری کنیم ! که تنها بخش کوچکی از ناوه گری بوده و یکی از فرزندان گری به شمار می رود.

۳- ظاهراْ هر سازمان و گروهی چه در دنیای واقعی و یا جهان مجازی به مدیریت نیازدارند، که مدیر  آنجا ها همانند یک صاحب خانه، مسولیت آن سازمان و گروه را به عهده دارند. بر اساس یک قانون نامدون که صاحب خانه حق دارد هر تابلوی را که بخواهد بر دیوار خانه اش بیاویزد و هر آنچه را که نپسندد باید از آنجا بردارد. نوشتار حاضر هم شوربختانه یا خوشبختانه در دام این قانون گرفتار آمده و به تیغ ویرایش و پیرایش، اصلاح گردیده است.

۳- بنده از همان آغازین روزهای همکاری با این سایت وزین و خوب به عنوان خانه ای مجازی جاغوری زادگان، معتقد بودم که هرگز نباید قیچی سانسور حداقل در اینجا به کار افتد، تا در این فضائی مجازی با آزادی کامل، ما مشق همگرائی نموده با رعایت ادب و نزاکت در مسیر خردگرائی و خرد ورزی گام برداشته و هرگز با چنگال توهین و تحقیر صورت هم را نخراشیم و با دشنه ای تهمت و افترا قلب هم را نشانه نرویم و در یک فضائی کاملا باز مدنی، دور میز گفتمان، خردمندانه و تنها با گفتگو قناعت بخش همدیگر باشیم . سوگمندانه ما از این امتحان ناکام بیرون برآمده، و ظاهراْ از فضائی مدنی فرسنگ ها فاصله داریم که حتی کاسه ای صبر مدیر محترم سایت با آن همه صبر و بردباری اش، نیز لبریز شده و به ناچار به جای نظر خواهی فعال، کامنت بازی ها را تائیدی نمودند!؟.

بدرود تا درود دیگر.

نوشته شده توسط مدیریت بخش داود – خرمی

27 دیدگاه برای “معرفی ((ناوه گری)) و… (1)
  1. دوشنبه 23 خرداد1390 ساعت: 5:55

    سلام، انشاالله كه نويسنده محترم از نظرات بعضي از دوستان ناراحت نشوند. به نظر من همه نظرات بالا كار يك يا دو نفر ميباشد. اين نوشته واقعا ميتواند در معرفي مناطق مختلف جاغوري مؤثر باشد. جناب خرمي دست مريزاد، اينها همان خارهاي مغيلان است كه ممكن است نخواهند شما به سر منزل مقصود برسيد، ولي ما شديداً منتظر قسمت بعدي اين نوشته هستيم. از مدير سايت هم ميخواهيم كه لطفا به اراجيف دوستان در مورد برداشتن اين مقاله توجه نكنند. دست حق به همراه تان

  2. دوشنبه 23 خرداد1390 ساعت: 12:59

    بنا بر این دلایل باید ناوه انگوری به همین اسم باقی بماند نه اینکه تحریف شود . بنده مفصلا نوشته بودم ولی متاسفانه اجازه بیشتر از چند کلمه داده نشد.
    1 – اگر ناوه انگوری، به ناوه گری تغیرنام یابد حتقول که شامل گری نیست خذف شده و حیدر شامل ناوه میشود در این میان ناوه شکل ناوه خود را از دست میدهد

    2 – ناوه به اسم ناوه انگوری دارای پشینه تاریخی است.

    3- انگوری مرکز چرخیش اقتصادی وسیاسی تمامی ناوه و ختا ولسوالی های همجوار پشتون نشین خوداست این مسله هم بار معنایی ان را به ناوه انگوری بیشتر کرده

    4- اگر در نوشتار مقاله مطابق فرم و علمی پیش میرود باید در محتوا واژه های بکاربرده شود که اشهر و ذهن همگان به ان اشنا باشد. اگر از پشتون های همجوار هم سوال شود ناوه انگوری را میشناسد نه گری.

    5- سنت طوری است که پدر به اسم فرزند کلان خود به جامعه مفرفی میشود گر چند دولتشه کلان است ولی انگوری فرزند دوم گری و ناوه به این اسم مسما شده

    کبیر معین

  3. دوشنبه 23 خرداد1390 ساعت: 16:17

    بلی دوستان ناوه انگوری نام تاریخی است که نه تنها در افغانستان بلکه در تمام جهان حالا معروف است.

  4. دوشنبه 23 خرداد1390 ساعت: 17:25

    البته مه به گری و انگوری کار ندارم، فکر میکونوم ناوه گری تاریخی تر و منطقی تر بنظر میرسد، اینکه ذهن و اندیشه ما مردم بسیار ظاهری و کوتاه است، آن مشکل نام تاریخی گری نیست بلکه بیخبری و نادانی و یا حسادت ماست، ما مردم خیلی کوتاه بین هستیم آنچه را در ظاهر میبینیم فکر میکنیم همه حقیقت و واقعیت دنیا همان است. البته از آقای خرمی تشکر و ممنون استیم که در بخش معرفی جاغوری عزیز و هزارستان ما را هوشیار وبیدار میکند، یک نویسنده و تاریخ نویس فقط واقعیتها را می نویسد و این مربوط خواننده هست که چگونه قضاوت میکند، فکر میکونوم ایشان یک تحلیل و اقعی از تاریخ این منطقه نوشته است حالا که شما همان نام تاریخی اصلی گری خوش دارید یا نام تجارتی و بازاری انگوری را خوش دارید مربوط به ظرفیت خود شماست. مگر صادقانه باید از همه مدیران این سایت بخصوص اشخاص مثل خرمی، رحیمی مومن زاده و محمدی و شریعتی صحر و…… تشکر و قدردانی کنیم.

    کبیر معین محترم لطفا حافظه و گذشته تاریخی را با خرید و فروش روز مره بازاری که ما فعلا شاهدش هستیم به معامله نگیرید، داشته ها و حقیقت تاریخ را با ذهنیت و شناخت روز مره گی عوام فرق دهید، معلوم است که یک موتروان پشتون وقتی از مقر حرکت میکند میگوید بازار انگوری یا ناوه انگروی میروم چون آنها نه از تاریخ ما میداند نه گذشته ما را دوست دار بداند، و حتی بعضی اوغانای بازاری کل جاغوری را بنام انگوری میشناسند، چنانچه امروز نام کهنسال و تاریخی و قدیمی بلخ باستان بیشتر به مزارشریف موسوم و رواج دارد، پس منکر شدن از بلخ جفا نیست؟ این دلیل مثل دلیل شما دلیل نمی وشد که چون مرکز تجارت و و بازا و شهر و خرید و فروش در اطراف مزارشریف است باید بلخ را فراموش کنیم.

  5. سه شنبه 24 خرداد1390 ساعت: 0:6

    پیام:
    سلام دوستان . مطلبی که تحت عنوان (ناوه گری) در این سایت به نشر رسیده مرا واداشت تا مزاحم شما شوم و وقت شما خواننده عزیز را بیگیرم . اول عرض کنم که من از نگاه خونی و شاید هم طایفه وی هیچ ار تباطی با او تقول ندارم . اوتقولی ها اوقی و بعد آته اند ، من نه اوقی ام ونه آته ، اما چند نسل است که در او تقول زنده گی میکنم و هیچ گاهی احساس بیگانه گی با مردم اوتقول ، انگوری ، داود ، زیرک ، لو خک و حیدر نکرده ام . اما مقاله فوف مرا لحظه ای به اندیشیدن فراه خواند . وقتی خواندم ……اقوام ایزدری، اوتقول ، لوخک و….با دلایل گوناکون!!!!( چه دلیلی غضب ، بخشش ، ترحم و …..) ….که از نظر نژادی میان آنها و این منطقه اشتراکی و جود ندارد. !!!!!!! را خواندم بر آن شدم تا در برابر این مزخرفات که می رود تا دایره المعارف جاغوری شناسی را تشکیل بدهد ایفای مسو لیتی بکنم

  6. سه شنبه 24 خرداد1390 ساعت: 0:6

    چه فرق میکند که به هر اسمی باشد فعلا که انگوری یا گری در جهان که چه عرض کنم در افغانستان هم مشهور نیست .اگر جاغوری را هم بشناسد به بد نیتی وبی عرضگی میشناسد پس بهتر است به القاب بد اصلا از خیرمشهور شدن بگذریم
    این پسرای که اسم شون رو بردید چه گلی به سر جاغوری زده که حالا سر اسم اصلیشون دعواست .گذشته هرچه بوده گذشته مرد باشیم وآینده رو بسازیم

  7. سه شنبه 24 خرداد1390 ساعت: 0:14

    از گردون اوتقول تا تکری گولنگ به نام ناوه نیرو یاد میشده و در اینده هم یاد خواهد شد . گری یکی از دسته های جاغوری و مردم شریف و زحمت کشی است که در ناوه نیرو با یزدری ، لوخک ، پشی ، شیرداغ ، اوقی ، ارز گانی ، مقری و…از آغاز زنده گی اجتماعی باهم بوده اند و خواهند بود و ریشه های مشترک نژادی با هم داشته اند ودارند و آن اینکه همه هزاره اند ، و البته در مورد لوخک اگر خواستی آدرس ایملت را بده تا برایت معلومات بدهم . یک آدم هوشیار و عاقل و بدون غرض و مرض چرا باید وقت اش را ضایع کند و در درون جامعه بزر نفاق بپاشد و حساسیت های منفی را تحریک کند . گیرم اگر ناوه نیرو را ، شما آ قای خرمی در مقاله بعدی تان ، ناوه خرمی بخوانید ، کدام گره از مشکل بسته جامعه هزاره را می توانید باز کنید ؟ . جز ایکنه عقده منفی خانوار گرائی تان را ارضا کنید چه دست آوردی می توانید داشته باشید ؟. شما از آقای شیخ خرمی یاد آوری میکنید که مسجد بازار را بنیان گذاری کرده ، اما از شیخ واحدی (اوتقول) ومدرسه اش که در سطح افغانستان معروف بود و خیلی از بزرگان امروزی دین و مذهبت از آن مدرسه فارغ شده یادی نمیکنی ، از شیخ علی شفا معروف به شیخ لالی انگوری که در دور و زمان خودش بزرگ ترین طبیب عصرش بود اسم نمی گیری ، از استاد شریفی او تقول وکیل شورا که در پارلمان از زبان ات دفاع کرد و امروز همه دری زبانان از او با عزت و احترام یاد می کند ، یادی نمیکنی .

  8. سه شنبه 24 خرداد1390 ساعت: 0:15

    از تحریف تاریخ سخن میگوی اما از مدافعین عزت و شرف مردمت یادی نمیکنی . در جنگ جوری (سال 1333) و جنگ سال 1371 مردم اوتقول به تنهای در برابر بزرگ ترین تجاوز دشمنان که از ، قلات، شاه جوی، زابل ، و تمام گیلان ، برای قتل و غارت مردم هزاره و جاغوری کمر بسته بودند و مردم اوتقول به تنهای دربرابر آن تجاوز ایستاده گی ومقاومت کردند ، شهید دادند زخمی دادند و تو ( نویسنده ناوه گری ) حتی یک بار برای گرفتن احوال مردم اوتقول سرت را از کلکین خانه ات ، در داود بیرون نکردی ، هیچ کس از تو گله نکرد . اما وقتی امروز می آی و با این مقاله ات مو جودیت برادر و جان فدای عزت و نا موست را زیر سوال می بری و جدان های آگاه و با احساس را به در د می آوری . من نمی گویم تو مزدوری بیگانه ای . نه ، هرگز و بلکه میگویم ، ندانسته بزر نفاق می پاشی . تابکی گری ، یزدری ، آته ، اوقی ، پشی و ……..؟؟؟؟؟

  9. سه شنبه 24 خرداد1390 ساعت: 1:19

    اقای خرمی سلام . از شما تشکر که این قدر زحمات را مقتبل میشوید و گزارش برای برادران مقیم خارج تهیه نموده و بر معلومات شان می افزاید.
    راستی یکعده بنام ناوه که پیشوند انگوری میکنند حسایسیت نشان داده و بر اشفتگی و بر افروختگی از خود نشان داده که ادم خیال میکند براستی در حق دیگران ظلم شد.
    گیرم که اقای مومن زاده و باقی دوستان ناوه انگوری بنویسد شما دوستان و قومان چه گلی را به اب خواهی داد و ایا براستی در شرایط کنونی مشکل هزاره ها جاغوری نوشتن تحت نام ناوه انگوری است ؟
    دولت مردان اوغان طی دونیم قرن شمارا تحت نام افغان و یا اوغان هویت ملی داده و حتا در خیلی جا های افغانستان اسم مناطق را از نام فارسی به پشتو تبدیل کرد مثل سبز وار هرات که بنام (تورغندی هرات ) و دها نام دیگر را میتوان نام برد و هیچ کسی پیدا نشد که یک مقاله کو چک در وبسایت جاغوری 1 دراین مورد تحریر کند .
    مگر شما غا فیل ازین هستید که دولت کرزی هم اکنون تلاش دارد که چند ملیون هزاره را در افغانستان در کنار باقی اقوام دیگر تذکره فقط تحت نام اوغان توزیع نماید . حتا یک وزیر و یا وکیل تان در پارلمان هم عرض اندام نکرده که چرا ؟؟
    و یا اینکه شما صاحب نظر ها نو شته میکردید که تا هنوز هم خود را در خواب خر گو شی زده اید . اقای مومن زاده دفعه دیگر اگر بنو یسد ناوه سنگیماشه یاو…
    چه خواهد شد باز بلوا و سر وصدا !!!!
    ای خود کش بیگانه فربی و بیگانه پرستی !!! خدا کند که سانسور نشود .

  10. سه شنبه 24 خرداد1390 ساعت: 11:11

    خدمت آقای خرمی سلام تقدیم میکنم و بعد از عرض سلام امیدوار هستم که از خواب دگماتیسم قبیله گرایی بیدار شوید. جناب خرمی! امروز در سطح ملی هزاره بودن مطرح است نه گری و حوتقلی بودن. فکر نکنم کسی در مورد علاقه نشان بدهید که تاریخ گری را و آته و بابه و نمی فامم فلان وبمدان را مطالعه کند چون در قدم اول این تواریخ بصورت مستند وجود ندارد و درقدم دوم در جریان دهه های گذشته قوما محترم ما همانند کرم ها گور آنقدر در این موارد به جان هم در افتادند که در نتجه باعث ضایع شدن حیات صد ها تن گردید که تاهنوز هم این مسایل مزخرف درمیان مردم موجود است به نظر بنده در سطح بین المللی نام کشور ها در طول تاریخ تغیر خورده و ناوه گری که به انگوری شده باعث افسوس شما شده و یا اینکه یک منطقه چرا به نام حوتقل مسما شده و این ها چرا در این منطقه ساکن شده اند. به نظر من دوستان اگر قلم می زنند و یا واقعا نویسنده هستند روی مسایل کلان حداقل به سطح ملیت هزاره قلم بزند اگر نه بحث روی حوتقل وگری یک بحث بی معنا است و یا اینکه انگوری تعدادی زیادی از مردمان غیره را بخود جای داده این در حالی است که در قانون اساسی ما واضح بیان شده که هر تبعه افغانستان می تواند به هر نقطه کشور سفر و نموده و مسکن اختیار نماید و در حالیکه از دید شما این درسطح ناوه گری قابل قبول نسیت نمی دانم بحث روی این موضوعات در سایت تا چه اندازه اهمیت دارد؟ امیدوارم دوستان محترم در نوشته های شان حداقل یک هزاره باقی بماند چون تاریخ گواه است که زمانیکه یک مصبیتی آمده عوامل بیرونی از هیج یکی سوال نکرده که برارد توگری هستی یا آته یا تو ساکن اصلی ناوه هستی یا نه و بسا مسایل دیگر است که لازم نمی بینم در این جا ذکر کنم امید وار هستم که این بار ما شاهید نوری کور ها نباشیم..

  11. سه شنبه 24 خرداد1390 ساعت: 11:24

    باسلام خدمت تمامی دوستانیکه دست به قلم برداشته و میخواهد ما را با اقدام خیر شان در جریان مسایل زندگی مان اطلاع رسانی کند.

    مه فکر میکنم ما به قدر کافی در افغانستان و خصوصا در میان قوم خود مشکل داریم. باید اجازه داده شود به کسانیکه برای مدت طولانی انواع رنج ها را کشیدند و امروز اندک تبسم که در لبان شان دیده میشود از انان نگریم .
    فعلا بزرگترین خدمت که ما دست اندر کاران قلم میتوانیم به جامعه خود بکنیم این است که، همان ارامش نسبی را که مردم به ان دست یافته، از انان پس نگریم. این شاید برای کسانی مثل اقای خرمی، بزرگترین خدمت میبباشد که ذهن ما در انتظارش است. ادم های مثل اقای خرمی به حباب اب می ماند که مسیرش را با اندک باد تغیر میدهد.
    ما مردم عادی اگر رنج بود هم در خود جاغوری تحمل کردیم اگر شادی بود هم اگر طالب حاکم شد باز در جاغوری بودیم اگر کرزی امد هم حال اگر کو چی ادعا داره که هزاره جات مال ماست باز، ما هستم که خواهد رزمیدیم و تو از ایران خواهد نظاره کردی…
    اگر ناوه به همان اسم قبلی خود که ناوه انگوری است باقی بماند مامشکل نداریم. ولی تغیر اسمی ان راکه خرمی در نظر داره خیلی مشکل ساز است برای ما که همیش در جاغوری بودم . ما بسیار به مشکل توانستم که اندک وخدت را در جاغوری در اقوام حفظ کنیم . گر چند خودم از انگوری نیستم ولی دلایل را که جناب معین بیان داشتند خیلی هم به جا میدانم خصوصا ان ماده راکه پیش بینی کرده بود شکل ناوه با تغیر اسمی تغیر یافته تنش ها یا حساسیت های قومی را افرایش میدهد. ما در بخش نظرات این را عملا دیدم.

  12. سه شنبه 24 خرداد1390 ساعت: 11:42

    سلام به همه

    خوب است که همه دست به دست هم داده مشکلات را بر طرف کنیم نه اینکه مشکل خلق کنیم شاید فردا، دوست داشته باشی که ناوه را ( ناوه خرمی )در مقالات بعدی خود بنگاری.

  13. سه شنبه 24 خرداد1390 ساعت: 19:13

    بعد از این ولسوالی جاغوری را هم اته بوگید او مردم بی عقل اگر معیار به اساس اکثریت است پس در ولسوالی جاغوری هم قوم اته بیشتر است چقدر احمقانه است این نوشته ها کمی بهوش بیایید او مردم خو رفته

  14. سه شنبه 24 خرداد1390 ساعت: 21:5

    دوستان گرامی از موافق و مخالف درود بر شما ! بسیار عجبب است که برخی از اسامی همانند: هزاره ، گری و… چندان حساسیت زا است که برخی حتی تنها با دیدن این اسامی عنان اختیار از کف داده و زمام کشور وجود شان را به دست احساسات می سپارند! مسلما هر جا احساسات غلبه کرد خرد پا پس می کشد. واقعا جای تاسف است که برخی از شما بزرگوران حتی یک بار با دقت نوشتار نگارنده را نخوانده اید!؟ بلکه تنها همین که چشم تان به واژه ((گری)) در عنوان مقاله برخورد نموده، شوربختانه عنان از کف داده، صدای وامصیبتای تان گوش فلک را کر کرده است!؟ به نظر بنده هرگاه دوستان معترض با بردباری یک بار نوشتار نگارنده را بخوانش می گرفتند، قطعا از آتش شعله ور درون شان کاسته می شد طوریکه دود تلخ آن نه به چشم خود شان می رفت و نه دیگر مراجعین گرامی را می آزرد!؟ و از طرفی به خوبی به منظور بنده نیز پی می بردند! اعتراض برخی از اینان چندان دور از واقع است که نه به اصل مقاله ربطی دارد و نه به موضوعات دیگر! برخی از دوستان بزرگواری مثل علی حسین هم لطف نموده درست و منطقی پاسخ دیگران را داده اند که نیازی به پاسخ دوباره ای بنده نیست! برخی از این نوشتار چون از روی احساسات نوشته شده و سرشار از تعصب کور قومی و منطقه ای بوده و جز اهانت نامه های بیش نیستند. لذا، ارزش پاسخ دهی را نداشتند. چون این توهین نامه ها از اشخاصی صادر شده که معمولا مرغ ایشان یک پا دارد. در واقع این اهانت ها بیشتر به خود شان برمی گردد تا به نگارنده به قول معروف : از کوزه همان بیرون تراود که در اوست !!؟ معترضان گرامی اگر حرفی منطقی دارید بنده در خدمتم وگرنه در میدان فحش و ناسزا و تهمت وافترا شرمنده ام ، خوشبختانه یا شور بختانه تا کنون چندان وارد این مقوله نشده و پیشینه ای در این زمینه ندارم . بدورد.

  15. سه شنبه 24 خرداد1390 ساعت: 21:31

    سلام به همه
    از نوشته اقای خرمی که در بخش نظرات نشر شده چنین نتیجه میشود که این نوشته برای مخاطب های فوق دانشگاه نوشته شده، هرکس نه میتواند به نقد ان نایل اید، چون اقای خرمی ادم از خود راضی است و فکر میکند که انچه را که من نوشتم درست و هرانچه را که دیگران میگوید هیچ است.
    متاسفانه ما در افغانستان مشاور خوبی برای دیگران هستم ولی صد حیف که خود ما ان را عملی نه میکنم. وقتی خرف از حسادت و تعصب است شمااز پیشگامان ان هستید که میخواهید یک بار دیگر در جاغوری روی این موضوع خون رخته شود.
    فکر میکنم اگر از نوشتن دایره المعارف که تو در نظر داری بگذری خیلی خدمت کرده ای . اگر براستی اهل کار و خدمتی صداقت را در نوشتارت فراموش نکن دراین ما دست تو رامیگریم …ما خاک پای هر کسی هستم که او یک دقیفه در فکر مردمش است…

  16. چهارشنبه 25 خرداد1390 ساعت: 1:29

    دوستان چرا ما هر موضع را به هزاره و هزارگی وصلت دهیم، این یک موضع ساده و معرفی از یک منطقه جاغوری است، نه دسته و قوم و آته و جاغوری گرایی.
    ما اول باید خود خانه خود، آغیل خود فامیل و منطقه خود را بشناسیم بعدا در سطح هزارکی فکرو تلاش کنیم، شناخت و معرفی مناطق جاغوری به معنایی گری و آته و اوقی و موقی گرایی نیست. اگر ما همیشه از هزاره بگویم و از هزاره پاینتر همدگر را نشناسیم وای بحال ما.
    اگر ما اینقدر هزاره گرا هستیم پس در قدم اول نام این سایت خلاف هزاره دوستان کورکورانه است، باید بجای جاغوری1 هزاره1 نام کزاری میشد، این دوستان که در مورد پاطو نوشتند باید از پاطو نه بلکه از هزاره مینوشتند. دگر باید هیچ کس حق ندارد از از مناطق مختلف هزاره جات چیزی بنویسد اگر نوشت مثل خرمی به این و آن متهم کرده بجای تشکری چند فحش نثارشان کنیم..
    شما برادران که اینقدر حساس شده اید آیا خود شما به حساسیت و حسادت منطقه و دسته و قوم گرفتار نیستید؟ خدا وکیلی اگر نمی بودید اینقدر تند و احساساتی عمل نمی کردید.
    فکر میکنیم آقای خرمی فقط وظیفه مدیریتی خود را اداه و منطقه را فقط معرفی کرده است.

  17. چهارشنبه 25 خرداد1390 ساعت: 1:58

    بعد از عرض سلام خدمت اقای خرمی محترم ودیگر دوستان عزیز جاغوری یک ، باید دوکلمه ی را راجع به این مطلب اقای خرمی بنویسم.
    ما در بسیاری موارد مفاهیم نژاد و قوم و طایفه و قبیله و خانوار را اشتباه میکنیم.
    1- نژاد عبارت از یک کتله بزرگ انسانی اند که دارای مشخصات فزیکی مشابه باشند و عبارت است از نژاد سفید ، سیاه و زرد که هزاره ها در مجموع شامل نژاد زرد میشوند واین نژاد یکی از قدیمی ترین و پرنفوس ترین نزاد در جهان است. نژادهای سفید وسیاه را هم دوستان میدانندو ضرورت به توضیح مفصل نمی باشد.
    2- قوم عبارت از یک مجموعه یا جمعیت بشری است که برعلاوه وجوهات مشترک فیزیکی دارای تاریخ ، عنعنات، زبان و فرهنگ مشترک باشد که در این بخش هم تمام هزاره ها شامل قوم هزاره گردیده و از سایر اقوام نژاد زرد جدا میگردند.
    3- طایفه یا قبیله عبارت از بخشی یک قوم است که برعلاوه ی دیگر مشخصات بالا دارای نسب مشترک یعنی در دور دوست های نزدیک فرزند یک پدر باشند و هزاره ها دارای 22 طایفه که به اصطلاح ما بنام دای یا دی یاد میشود میباشند.
    4- دسته عبارت از بخشی کوچکتری یک طایفه میباشد که دارای قرابت سلبی مشترک نزدیکتر از طایفه باهم اند.
    البته دسته هم به خانوار یا خانواری تقسیم میشود و الی آخر ..
    ادامه دارد

  18. چهارشنبه 25 خرداد1390 ساعت: 2:0

    بحث آقای خرمی هم روی شناخت یکی از مهره های ستون فقرات جاغوری که عبارت از گری است میباشد و هیچ هدف دیگری برتری جویی و شئونستی را در بر ندارد. اگر ما تمام مشخصات یک قوم را میخواهیم بدانیم باید بصورت عمومی و خصوصی (جزء وار )آنرا مطالعه و ملاحظه کنیم. بیایید هرکدام ما از دسته و طایفه و منطقه خود بنویسیم و آنرا به دیگر دوستان معرفی کنیم. فکر میکنم که در ذات خود اینکار بدی نخواهد بود در صورتیکه ما خیلی منفی بافی ننماییم و بغیر از انتقادهای تخریبی کار و پیشنهاد سازنده و تعمیری راهم یاد داشته باشیم. بدبختی ما جاغوریها در این است که با دو کلمه سواد خواندن و نوشتن هرکدام خودرا فیلسوف و پروفیسور زمان احساس نموده و روی همین ملحوظ که ناشی از رقابت ناسالم منطقوی است همدیگر خودرا تحمل کرده نمیتوانیم . ما هنوزهم فرهنگ تحمل پذیری و آموزش و آمیزش را یاد نگرفته و زیر بارصدها مرض اجتماعی ناشی از عقب مانی خمیده ایم.. وقتیکه ما ناوه میگوییم آیا میشود که همین ناوه را بنام یک جژء یاد کنیم. ناوه ی لومان ، ناوه ی المیتو ، ناوه ی سنگماشه و ناوه ی گری کاملاً یک حرف منطقی است. نیرو ممکن است که صفت گری باشد زیرا در بسیاری موارد در جنگهای جوری و دیگر جنگهابا اوغانان همین ناوه پیشقدم و در صف اول سنگر بوده اند و بهمین خاطر هم نیروی جاغوری بشمار میرفتند و هنوز هم به شمار میروند.
    دوستان عزیز ! شمارا بخدا بیایید که نیروی خودرا بجایی مصروف کنید که از آن کار و اسفاده مثمر صورت بگیرد. روی مسایل گری و انگوری چسپیدن و متهم کردن یک نویسنده و محقق را که باصد خون دل یک مطلب را تهیه میکند به شونیسم و تنگ نظری و طایفه پرستی ، شرم است..
    آقای خرمی! ما دیگر هم منتظر دیگر مطالب مفید شما راجع به طایفه های جاغوری هستیم.
    موفق باشید!

  19. چهارشنبه 25 خرداد1390 ساعت: 22:58

    دوستان گرامی آقایان زردادی و علی و احمد شاه درود بر شما! از نیک بینی و نیک اندیشی تان جهانی سپاس، نظرات تان درست و متین است جای بسی خوشی است که بزرگوارنی همچون شما ها عالمانه به نقد نشستند و خردمندانه نظر داده و در دام حسادت ها و رقابت های منفی اسیر نشده و حداقل به هدف اصلی نگارنده پی بردند! جناب زردادی از راهنمائی های تان در مورد ساختار نژاد و قوم و … کاملاَ بجا، مناسب و آموزنده بود. امید که همگان دیو تعصب را از خود دور نموده و واقع گرا و حقیقیت بین باشند. بدرود .

  20. پنجشنبه 26 خرداد1390 ساعت: 9:54

    خیلی اعتماد به نفست ضعیف است عزیزم که از نشر یک نظر میترسی اول یک خیلی ترسو هستی برای دفاع از خود چیزی برای گفتن نداری نظریه ها را که مخالف میل بود نشر نمی کنی که مبادا ………..

  21. جمعه 27 خرداد1390 ساعت: 10:38

    آغای گلزاری گرامی درود بر شما ! راستش را بخواهید بنده از همان آغاز که همکار این سایت شدم با هرنوع سانسور بازی مخالف بودم ! تا اینکه تازه قلمان عفت قلم و بیان را آلوده کردند و مدیر محترم سایت ناچار شد علی رغم میل باطنی ما و خودش مثل باقی سایت ها اینجا را نیز تائیدی کند. هم اکنون نیز راه برای نظرات انتقادی سازنده باز است و مسلماَ به توهین نامه های سوزنده ترتیب اثر داده نخواهد شد. تازه اینجا مدیریت دارد مثل هر خانه ای که صاحب دارد. نگارنده تنها در حد مدیر منطقه ای اختیارات محدودی دارم . اگر نظریات جناب شما واقعا نظر بوده که حتما سانسور نخواهد شد و اگر فحش نامه یا توهین زا بوده که قطعا نشر نخواهد شد. به تجربه دریافتید همین نظر فوق که از شماست چون عادی است نشر شده و مسلماَ نظریات دیگر تان که از نشر نشدن آن گله دارید از چوکات قانون سایت بیرون بوده وگرنه مسلما ما نظاره گرش بودیم میخواهی نشر شود خردمندانه، دوستانه و سازنده بنویس ! آنوقت نشرش یقینی است . بدرود.

  22. جمعه 27 خرداد1390 ساعت: 17:26

    متاسفم از چنین وقت صرف کردنهای بیجا!
    البته بد نیست و اقلا نشان میدهند که ما د رکجای تاریخ قرار داریم و درچه مرحله از درک و فهم قرار داریم!

  23. چهارشنبه 2 آذر1390 ساعت: 22:30

    خدا بزرگ های مارا از ما نگیرد
    داوود سرخوش می خواند:
    تا که مابهسود تو جاغوری او دیزنگی موشه
    کارهای رنگ وارنگ ضر ازرگی موشه
    یالی ام امو ناوه که باشه هم از مه یه هم از تو و در کل ازمو
    تا که ما گری تو باخچری او یزدری موشه
    کارهای رنگ وارنگ ضد جاغوری موشه
    بازم اگه آته نگفتم از خاطر وزن شعر بود

  24. از تعصب تا توانستی اینجا نام از حوتقول نیاوردی
    بعدش بیگویم شما برای جاغوری چه کردین همین را بیگوید برای ما؟ در وقت جنگ حتا زن و بچه خود گذاشته مردم حوتقول را به تیغ دشمن برابر میکنید خون ما میدهیم دفاع ما از جاغوری میکنیم در سرزمین که هرکس خون میدهد حق از همان مردم است شهدای حوتقول فراموش نمیشود آرمان هایش ما ادامه میدهیم. وقتی که جاغوری ولایت شود ناوه یک ولسوالی جاغوری خواهد بود نام از “ناوه گیری” چه و چه اون وقت یادش بخیر! یا به گفتگو ویا به هر نوع نام ولسوالی “ناوه” ویا یک نامی دیگر بالایش گذاشته خواهد شد.

  25. از تعصب تا توانستی اینجا نام از حوتقول نیاوردی
    بعدش بیگویم شما برای جاغوری چه کردین همین را بیگوید برای ما؟ در وقت جنگ حتا زن و بچه خود گذاشته مردم حوتقول را به تیغ دشمن برابر میکنید خون ما میدهیم دفاع ما از جاغوری میکنیم در سرزمین که هرکس خون میدهد حق از همان مردم است شهدای حوتقول فراموش نمیشود آرمان هایش ما ادامه میدهیم. وقتی که جاغوری ولایت شود ناوه یک ولسوالی جاغوری خواهد بود نام از “ناوه گیری” چه و چه اون وقت یادش بخیر! یا به گفتگو ویا به هر نوع نام ولسوالی “ناوه” ویا یک نامی دیگر بالایش گذاشته خواهد شد.

  26. در ادامه نوشتارم بیگویم همه همه نظراتت جز به ناوه ناوه گری تاختی آیا دیگر مردم اینجا هیچ زندگی نمیکنه‌قربانی دیگران میدهد تحمل نام شما میکنید ناوه گیری غیر ممکن است
    ما میتوانیم سر” ناوه” کار کنیم ویا ناوه نیرو هم بهترین است همچنان تغییر نام

پاسخ دادن به غریب همسایه لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*