ماهنامه پاتو شماره سی و یکم ثور 1391- از صفحه 1 الی صفحه 13

بنام پروردگار

پاتو :ماهنامه ی علمی ،فرهنگی واجتماعی

صاحب امتیاز:    مجمع فرهنگی نور

مدیرمســــول:  فرهاد اخلاصي

سردبــــــــــیر: نسيمه بهار

هیات تحریر: …………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………….

مراكز پخش: پاتو دوكان علي اكبرمحسني سنگماشه انترنت كلب مومن زاده  انگوري كتابفروشي آشنا

 حروف چین: عادله نظري، احمد هومان

همكاران انترنتي : محترم نصرالله مومن زاده در سنگماشه و محمد علي سروري در اتريش

گپ های این شماره

گپ اول…………………………………………………………………………………………….ص 2

پيام هاي مديريت معمارف و ليسه ذكور……..…………………………………………..ص 3

…ورنه تاريخ تكرار مي شود………………….. ………………………………………………..ص6

زن و جامعه………………………. …………………………………………………………… ص 10

جاغوري و مطبوعات…………………………………………………………………………   ص 11

سر افراز همچون سرو………………………………………………………………………….ص 14

چگونه زراعت پيشه خوبي باشيم؟………………………………………………………….ص 18

ادبيات و شعار …………………………………………………………………………………ص 20

چه خبرها؟ ………………………………………………………………………………………….28

توجه!

v     1:  ماهنامه پاتومطالب همه ی عزیزان را استقبال می نماید.

v     2:   درویرایش وپیرایش مطالب دست باز دارد

v     3:  نظریات مطرح شده الزاما دیدگاه نشریه نیست

v     4:   ومطالب ارسالی باز پس داده نمی شود.

v     5:  ازانتقادات وپیشنهادات سازنده ی دوستان استقبال می گردد.

v     6: با پرداخت 500 افغاني تا يك سال ماهنامه را در منزل خود تحويل بگيريد.

صفحه ۲

ماهنامه پاتو چهار ساله شد .

از عمر دموكراسي در افغانستان بيش از يك دهه مي گزرد و در اين مدت مطبوعات و رسانه ها به عنوان ميوه و بار دموكراسي رشد چشم گيري داشته. ولي منتقدین امور همواره شفافیت، استقلالیت  و فعالیت های رسانه ای این نهادها را تحت سوال قرار داده اند. زيرا وابستگی مالی این رسانه ها به نهاد های تمویل کننده،  بر کار رسانه ها، تاثيرات عميق گذاشته و بعضا از خط فكريي شان به بيراهه كشانده شده اند. زيرا وابستگی مالی رسانه ها باعث می شود، که رسانه ها پالیسی های را دنبال بکند، که از سوی نهادهای تمویل کننده شان برای شان داده می شود، و دنبال کردن این پالیسی ها، سبب می شود که اطلاعات غیرموثق، نادرست، جانب دارانه، به مخاطبین داده شده، و مخاطبین را در قضاوت شان، دچار مشکل بسازند.”  در حال حاضر، رسانه هاي افغانستان از دارایی شخصی صاحب امتیاز تا منابع مختلف داخلي وخارجی  دیگر: گروه‌های سیاسی حاکم، احزاب سیاسی جهادی و شخصیت‌های بانفوذ سیاسی و اقتصادی، کشورهای همسایه و جامعه بین‌المللی، که عمدتاً شامل کشورهای غربی می‌شود).”    پول دریافت می کنند:

در حال حاضر در افغانسستان، تعداد رسانه های آزاد ( رسانه ایی را می توان آزاد و مستقل نامید که نه به پول و نه هم به دولت وابسته باشند.) انگشت شمار بوده و متباقی این رسانه ها وابستگی به یکی از این نهادها دارد. با این همه، این تنها رسانه های خصوصی نیستند که تحت تاثیر منابع مالی خود قرار دارند، بلکه رسانه ‌های دولتی نیز در این زمینه اثرپذیرند.
مسولان رسانه های دولتی خود هم تایید می کنند، که آن ها در طرح دیدگاه ها و نظرات خود دست باز نداشته و حلقات در ارگ ریاست جمهوری با اعمال نفوذ بالای رسانه ها، مانع ارایه دیدگاه های آن ها می شوند. 
يكي از روزنامه نگاران ادعا كرده بود كه : حلقات در درون دولت در تلاش هستند که با اعمال نفوذ از ارگ، بالای رسانه ها، مانع ارایه دیدگاه های بسیار روشن در ارتباط با تروریستان، و طالبان می شوند، و همین امر سبب شده که رسانه های دولتی عمدتا، بیشتر خنثی عمل کنند، و یا مطالب و تحلیل های ارایه کنند، که بیشتر گنگ و مبهم باشند و پیام واضح و شفافی نداشته باشند.”
مقام های وزارت اطلاعات و فرهنگ نیز پیش از این گفته بودندٰ، این وزارت در تلاش است تا روزنامه‌های دولتی را از این وضعیت بیرون کرده و آنها را “ملی” بسازد.
با تمام مشكلات و نابساماني ها و با این وجود هرچند از یک سو، کمبود و محدودیت منابع مالی سایه سنگینی بر کار حرفه‌ای رسانه ها انداخته و استقلال رسانه ها را به چالش کشیده اما از سوی دیگر دست آن‌ها را در استخدام کارمندان حرفه‌ای نیز بسته است.
ولي ديده شده است كه بر خلاف رسانه هاي دولتي در حال حاضر، تعدادی از رسانه های خصوصی توانسته اند از لحاظ کار حرفه ای و معیاری خودرا به یک حد و نقاطی معین استندردهای رسانه ایی برساند که  به هر ترتیب رسانه های خصوصی پیشتر و پیش قدمتر هستند نسبت به رسانه های دولتی.
توریالی ( زازی ) رییس روزنامه هیواد، نیز این ادعا را می پذیرد و می گوید:” رسانه های دولتی در رقابت با رسانه های خصوصی، بسیار عقب مانده هست، و حتی سرویس های خبری ) رسانه های دولتی ) را کارمندان دولتی هم نمی بینند، اگر رویدادی در کابل اتفاق می افتد، بیشتر مردم متوجه هستند که رسانه های خصوصی، چی گزارشی ارایه می کنند و رسانه های دولتی حتی نمی تواند رویدادهای مربوط به حکومت را به شکل درست آن بازتاب بدهند.” 
با این وجود به نظر می رسد،  تا رسیدن به بهبود کیفیت فعالیت های  حرفه‎ای روزنامه‌های افغانستان که فارغ از جنجال ها و  کشمکش‌های منابع مالی باشد، راه درازی در پیش خواهد بود.

اين در حالیست که تا حال، حدود ۵۰ تلویزیون، بیش از ۸۰ ایستگاه رادیویی و ده ها نشریه چاپی در سراسر افغانستان به میان آمده، اما هزینه های بیشتر شان از سوی نهادها و کشورهای خارجی تامین می شود. و از جمله تلويزون شمشاد كه توسط عمال و جاسوسان پاكستاني اداره مي شوند و تلويزون هاي ديگر نيز هر كدام به يكي از كشورهاي وابستگي دارند.
نشرات و رسانه ها بايد ولو با امكانات كم و اندك از هر نوع وابستگي مالي و خطي  بدور بوده و به اصطلاع بلندگوي براي پخش و نشر افكار و اميال ديگر ان نبوده و خط فكري خود را دنبال نمايند.

ماهنامه پاتو به حيث يك نشريه محلي در چهارمين بهار از عمرش براي رشد استعداد هاي فكري ونوشتاري شاگردان ، بازتاب دهي صداي در گلو گير مانده مردم ، پرده برداري از رخسار گرگان سياسي ، ايجاد فضاي برادري و برابري ، اعتماد و همكاري با توكل بر خداوند و همكاري بي قيد و شرط همكاران گرامي پيشگام بوده و مردم شريف جاغوري را در اين راه فرا مي خواند زيرا نشرات و رسانه ها در جاغوري با اين امكانات و نيرو جايش سخت خالي است. و با اين وضعيت نام فرهنگ و فرهنگي گذاشتن را بر ولسوالي جاغوري ادعاي قبل از وقت خواهد بود.

صفحه ۳

پيام مديريت محترم معارف جاغوري به ماهنامه پاتو

مسؤلين محترم ماهنامه پاتو!

قدمي كه برداشته ايد استوار، روشنگرانه و خيلي ها با ارزش است. شما اولين نهاد هستيد كه از درون جامعه مان در قلب كوهپايه هاي جاغوري عزيز        (سرزمين پاتو) سربلند نموده به واقعيت كه دردها، مشكلات و صداي ما را انعكاس داديد و زمينه مطالعه را براي هزاران هموطن ما فراهم ساختيد تا خوانندگان اين ماهنامه دردهاي جامعه ما را درك نمايند.

كاملا پرواضح است كه هر حركت در قسمت روشنگري يك گام به پيش بوده و خدمت بزرگي در جامعه محسوب مي گردد.

در ابتدا كار هر حركت شايد كم و كاستي هاي داشته باشد ولي به مرور زمان با حركت هاي بعد و درك مسؤليت در قبال وظيفه مشكلات مرفوع شده، كم و كاستي ها تقليل يافته و حركت مناسب آغاز مي گردد. در اينجاست كه باز يك حركت بسوي تكامل و پيشرونده شكل مي گيرد.

فكر كنم كه ماهنامه پاتو وارد چهارمين سال عمرش مي گردد و اكنون به پختگي نزديك شده است. زحمت كشي و پشت كار مسؤلين و گردانندگان اين ماهنامه اثرات خوبي را در رشد و شگوفايي اين ماهنامه خواهند داشت.

من از شما گردانندگان محترم، خوانندگان عزيز، همكاران مادي و معنوي اين ماهنامه مجدانه تقاضا مندم كه دست بدست هم داده در راه شگوفايي ، غنامندي هرچه بيشتر اين ماهنامه و پروگرام فرهنگي سازي محيط و جامعه ما اقدام نماييد. تا باشد كه در آينده هاي نه چندان دور صاحب چنين مراكز بي شمار باشيم كه بتوانيم نيازمنديهاي جامعه مان را بخوبي جوابگو باشيم.

 بياد داشته باشيد كه: كسي مي تواند در زندگي موفق باشد كه از مشكلات نهراسيده و مثل سنگ زيرين آسيا باشد در اين صورت موفقيت و بهروزي نصيب ما خواهد بود.  والسلام محمد يوسف نايبي مدير معارف جاغوري

پيام استاد حسين علي ذهين سرمعلم ليسه ذكور پاتو

چهار ساله شدن ماهنامه پاتو را به همه مسؤلين، به تمام خوانندگان آن و بعد به تمام فرهنگيان و فرهيختگان مردمم از صميم قلب تبريك و تهنيت عرض مينمايم. مسرت دارم ازاينكه: اين ماهنامه با زحمات و تلاش شبابه روزي و مسؤلانه كارمندان خويش بالاخره توانستند كه مايه هاي ذاتي و غني آفريده شده جوانان و نوجوانان جامعه ما را شكوفا سازند و گوهري در نهاد پنهان شده آنها را تحريك نموده تا زيباتر شعر بگويند، نيكوتر داستان بنويسند، آگاهانه تر تحليل نمايند، خردمندانه ترنقد زنند، باورمندانه تر پيشنهاد نمايند، و در جامعه كه جمود فكري و كج انديشي در فهم حقايق از اساسات آن اند طرح معقولتري را ترسيم نمايند.

در يك جامعه كه از يك سو: جريان فكري متمركر به امر خاص و بر داشت مشخص كه سد از هر نوع امر تازه و فكر جديد مي شود، و از سوي هم كه حاكميت مطلق فرهنگهاي بيگانه در عرصه گوناگون زندگي مردم تبارز يافته و همه مردم را با وجود عدم اطلاعات كافي فريفته خود ساخته، لازم است تا اطلاعات و آگاهي هاي به موقع فراهم شده ، تقديم شود.

صفحات ماهنامه پاتو محل تلاقي آن اطلاع دهي و اطلاع گيري است . هرچند تدوين و سرهم ساختن اين آگاهي ها براي تازه نويسان ما قريب به يك ممارست مي ماند ولي بازهم گوياي از آداب و رسوم، معارف و هنر، اساطير و ضرب المثل، شعر و ادبيات، عادات و عنعنات مردم ما و چشم انداز مردم ما اند. ما اميدواريم كه جوانان و نوجوانان ما براي رسيدن به پختگي كامل نويسندگي خويش اين راه را به همياري مسؤلين ماهنامه پاتو پيش ببرند زيرا تعهدات شما متضمن جامعه ي پوياي ماست.

در اخير از تلاش رسالت مندانه مسولين وهمه كارمندان ماهنامه پاتو و همه دوستان كه به نحوي اين نشريه را كمك هاي مادي و معنوي كرده اند سپاس و قدر داني بي پايان را به عمل آورده و موفقيت بيشتر شما را استدعامنديم.

                          با احترام حسين علي ذهين سرمعلم ليسه ذكور پاتو

صفحه ۴

پـازل امنیت کــی کامل می شــود؟      مصطفي همتی

ناگفته هویدا ست که گوشت، پوست و خون انسان افغانی از بیماری های مزمن زیادی رنج می برد و اینک کارد به استخوان رسیده و استخوان در گلو، یک بند را بگیری هزار بند دیگر می نالد. این بیماری به شدت آزارش می دهد، بدون تردید تداوم آن او را از پا در خواهد آورد و آنگاه مرگ او گویی پایان فاجعه خواهد بود.

 سالها  یکی پس از دیگری، به سرعت باد سپری می شود اما این تن مجروح و بیمار همچنان به ناز طبیبان زمانه ی خود نیاز مند است. طبیبان زیادی از گوشه و کنار عالم آمده اند بر بالین این بدن نحیف، رنجور و از پا افتاده اما کاری از پیش نمی برند. من نمی گویم کل اگر طبیب بودی سر خود دوا نمودی چون طبیبان حاذقی اینجا جمع اند طبیبانی که قرن ها است این بیماری ها را در سرزمین های خویش مداوا و علاج نموده اند و هم نمی گویم بیماری از گونه های ناعلاج است. بیمارانی زیادی در گردو بر ما درمان شده اند و نه تنها اینک سرپا ایستاده اند بلکه کم کم خود مدعی طبابت اند و ما هم نیازمند ناز آنان شده ایم.

 من از خود می پرسم بر ما چه رفته است؟ حکیمان و طبیبان بلخ و هرات و غزنین کجا رفته اند که مادرشان به حالت احتضارافتاده است و ضجه هایش را که به بلندای بابا وهندو کش و پامیر است کسی نمی شنود؟! نکند ما به عزای مادر وطن بنشینیم!  چرا بساطی بزمی بر پا نمی شود؟

شاعری دیگر از بوی جوی مولیان نمی سراید، گویی بوستانی نمانده است تا سروی قصد آن کند! و چرا رقص مولانا در افق با شکوه وطن نیست تا افغانستان را به همان شکوه و مستی خراسان به وجد  آورد و مادر وطن درد را فراموش کند و برای فرزندان پیشانی بلند اش بخندد و ا
ز شکوه دیروز و دشواری فردا بگوید ، راه را نشان مان دهد و دعای خیرش را بدرقه راه  مان کند؟ نه کند مادر نفرین مان کرده باشد؟ ما گذشته را که فراموش کرده ایم و گویی آینده هم فراموش مان شده است زیرا هیچ نشانه ی از بهبود اوضاع دیده نمی شود. این خود نشانگر آن است که برای آینده برنامه ی نداریم و چاره ی نمی اندیشیم . نکند منتظریم دیگران وطن مان را وطنی بسازد که رؤیا پروران در رؤیاهای خویش می پروراند!. دریغا که این فقط رؤیای زیبای است که در برهوت خیال زیبا می نماید اما عالم واقع چیزی دیگری است عالم واقع زندگی است زندگی در فاجعه که با آن بیدار می شویم و با آن به خواب می رویم نکند فاجعه ما را به خواب ابدی ببرد.

صفحه ۵

ما در وطن خویش بی وطنیم انسانی که با فاجعه چشم می گشاید و در فاجعه بزرگ می شود وبافاجعه می میرد اصلا واژه وطن برایش مفهومی دارد؟ و یا می تواند بی وطنی را درک کند و آرزوی وطن کند؟مگر آنکه تعریفی جدیدی از وطن ارائه کنیم و بگوییم وطن یعنی کشتار، جنایت، نسل کشی ، آوارگی مدام ، مرگ ،توپ ، تانک، گلوله، یتیمی، بی خانمانی و در یک کلام وطن یعنی فاجعه که ما ناگزیراز آنیم و باید با آن خو کنیم بجای آنکه برآن مسلط شویم و رفاه ، ثبات و آسایش و امنیت را جایگزین آن کنیم.

امنیت از واژگانی است که برای نسل من و شاید نسل های دیگربعد از ما اینگونه باشد واژه ی که هرگز معنا و مفهوم آن برای ما روشن و قابل درک نیست. اینکه کی این گم شده ارزشمند را بدست می آوریم ظاهرا حالا حالاها باید انتظار کشید اما انتظار چی و چه انتظاری؟ نمی دانم، هیچ چیز معلوم نیست مایییم و کویر سرد ، بی روح، مبهم  و بی پایان انتظار. براستی این کشور در کدام مقطع از تاریخ خودش چنین فرصت های طلایی را که در این دهه ی اخیر در اختیارش بود داشته است؟ کی این سرزمین و حاکمان آن چنین فرصت ها و امکانات را در اختیار داشته که نتوانسته امنیت کشور را تامین کند چرا باید باز هم همچنان انتظار کشید تا مگر معجزه ی اتفاق افتد نفس مسیحایی بدمد، عصای موسایي بغرد و کشتی نوحی در طوفان حوادث بداد مان برسد و نجات مان دهد! گزارشات و صحبت های مسؤلین امنیتی کشور در پارلمان بسیار نا امید کننده بود معلوم نیست ملیارد ها دلار پولی که آبروی مردم این کشور به پای آن گذاشته شده است به کجا رفته و حمایت های همه جانبه جامعه جهانی از روند کنونی چه ره آورد و بهره ی برای مردم ما داشته است؟! این همه تجهیزات و تسهیلات جنگی و نظامی که در اختیار حکومت قرار گرفته چه شده است! که اکنون بعد یک دهه هزینه، کمک و انتظار همگانی در روز روشن، بیخ گوش رئیس جمهور و وزرا نه ولایات و ساحات دور دست انفجار های مهیب رخ می دهد و ده ها انسان بی گناه و مظلوم به خاک و خون کشیده می شود و خود کاخ ریاست جمهور در تهدید کامل امنیتی قرار دارد.

 حمایت ها و کمک های جامعه جهانی و مردم کشور درکنار دیگر تسهیلات و امکانات لازم برای تربیت و تجهیز اردو و پلیس ملی در طول این سالها در اختیار دولت افغانستان قرار داشته است. اما متاسفانه امنیت نه تنها تامین نشده است که همچنان گراف ناامنی رو به بالا است و پازل امنیت کامل نشده و همچنان کاستی ها از جانب مقامات مسؤول برجسته سازی می شود تا از رهگذر آن از پذیرش بار مسؤولیت ها شانه خالی کنند.

امید می رود دیگر رهبری کشور همکاری پارلمان و نهاد های مدنی، سیاسی ، اجتماعی و نیرو های دلسوز وطن   بصورت جدی مانع فرصت سوزی های چندین ساله شود وبا ایجاد نقطه ای عطف در اوضاع کشور بگونه ی عمل کند تا در زود ترین زمان ممکن اصلی ترین وابتدایی ترین خواسته و نیازمردم که امنیت باشد تامین گردد.

 بدون تردید صداقت، تعهد، ایمان و وجدان بیدار مسؤلین امر از یک سو  همکاری  بی دریغ و همه جانبه مردم از جانب دیگر می تواند در تحقق این امر مهم نقش بسزا و ارزنده داشته باشد و بدون همکاری و مساعدت همه جانبه داخلی و خارجی دست رسی به این مهم امر دشواری خواهد بود.

صفحه ۶

……….وگرنه تاریخ باز تکرار می شود  روح الله طغیان

تعليم و تربيت ازاهداف عالي انبياء و ضرورتي اجتناب ناپذير در رشد و تعالي انسان و جامعه و امر واجب در اسلام است.(1) زير بناي تمام اكتشافات و ترقيات بشر محسوب مي شود. اقتصاد شكوفا، سياست پوياو صنعت و تكنولوژي مترقي در تمام كشورها را تعليم و تربيه بوجود مي آورد؛ زيرا پايه و اساس علم و معرفت مي باشد.

« علم از ديدگاه اسلام، پايگاه معرفت خداوند و اساس ايمان است. و گزينشها در اسلام بر اساس تعليم و تربيت صورت مي گيرد. غايت ارزش هرانسان به ميزان علم اوست. از اين رو دانش اندوزي از ارزشهاي والاي اجتماعي در فرهنگ اسلامي به شمار مي رود. و بدون خلق چنين ارزشي، اميد به توسعه و پيشرفت و تكامل مادي و معنوي در جامعه نمي توان داشت. (2) » از اين جهت امروزه تمام هم وغم كشورهاي در حال توسعه بر اين است تا معارف را كه وسيله و محل كسب علم است مورد توجه بسيار قرار دهد و بيشترين بودجه ي مالي شان را براي ارتقاي كمي و كيفي آن اختصاص مي دهد تا بتواند بر نيروي خلاق و توانمند بشري كشورشان سال به سال بيفزايد.

        آنان واقعا بر اين باور صحيح رسيده اند كه فرزندان امروز ، پدران و مادران آينده و اطفال امروز مردان تصميم گيرنده فرداي كشور شان است. و وطن مستلزم اين است كه نسلهاي آينده انسانهاي با تحصيل و علم و معرفت و صاحبان تجربه هاي فني باشد. و هم چنين آنان درك نموده اند كه: « توسعه در سرمايه، فن آوري ، سطح پس انداز ونرخ سرمايه گذاري خلاصه نمي شود.» (3)

 و از اين جهت) « توسعه انساني مقدمه بنيادي توسعه اقتصادي دانسته شده است.» (4)

ولي متاسفانه كشورهاي جهان سومي و كشورهاي كه مدت مديدي تحت استعمار بوده اند مشكل عمده شان عدم درك ارزش اين نهاد ( تعليم و تربيه) با بركت است. و تنها چيزيكه در اين كشورها ارزش ندارد مكتب و نهاد تعليم و تربيت است.

          افغانستان از زمانيكه كشوري به اين نام در جغرافياي اين كره خاكي بوجود آمده اند و مرزهاي جغرافيايي شان به محدوده ي سياسي فعلي محدود شده اند چندان روي خوشي به اين نهاد نشان نداده اند. (5) و ميانه خوبي با ان نداشته اند. وبعد از هرچند سالي شاهد جريان معارف ستيزي، مكتب سوزي و معلم كشي در اين سرزمين بوده ايم . البته اگر هم گاهي توجه به مكاتب مي گرديد و ليسه هاي بنيانگذاري شده است با كمال تاسف هميشه در قبضه اي قومي خاص قرار داشته و كتله هاي بزرگي از جوامع افغانستان از اين حق مسلم بشري شان محروم نگه داشته مي شده است. طبق شواهدي تاريخي اين ظلم وبي عدالتي در حق قوم هزاره ( كه 25 فيصد مردم افغانستان را تشكيل مي دهد) بيشتر اعمال شده است. (6) « هاشم خان اخته عموي ظاهر خان در دوران صدارت خود طي فرمان 875 به وزارت معارف مخفيانه دستور مي دهد كه از دخول فرزندان مردم هزاره در مكاتب عالي خصوصا مكاتب عسكري جلوگيري نماييد.(7) آقاي عبدالحسين مقصودي يكي از وكلاي دور دوازدهم شوراي ملي از ولسوالي ناور چنين مي نويسد: « يكي از وكلاي سابقه هزاره جات به من گفت كه: جهت گرفتن مكتب در پنجاب دايزنگي دست به كار شدم. بعد از طي مراحل آن پيش وزير معارف رفتم، وزير موصوف به من گفت: وكيل صاحب راستش اين است اگر در هزاره جات مكتب ليسه بدهم ، خاندان سلطنتي به من خنده مي كند.» (8)

       خوانندگان محترم اوج حق خوريها، عدالت كشيها و در عين حال نهايت جهالت قوم حاكم را متوجه شده اند كه به چه ميزان تلاش صورت مي گرفته اند تا اين مردم را هم چنان ريسمان بدوش نگه دارد و حتي براي منافع خود شان هم فكر نمي كرده اند كه يك خادم هوشيار خيلي بهتر از يك خادم جاهل و بي سواد اند. با چنين انديشه وتفكر كه تا كنون هم جريان دارد ( طالبان و حزب اسلامي نمايندگان آن است) آيا اميد به توسعه در افغانستان وجود دارد و كمتر از آن آيا اميد به برقراري امنيت ( با مردميكه كاملا به صورت بدوي زندگي مي كند) مي رود؟ توسعه با علم امكان پذير است و علم با رشد تعليم و تربيت. كونار ميردال ( برنده جايزه نوبل اقتصادي در سال 1974 ) مي گويد: شروع برنامه ي توسعه ملي، بدون گسترش سطح آموزش كشورها و رها كردن توده هاي مردم در غفلت و بي سوادي، بي ثمر است. (9)

      بزرگان كشور آنانكه صادق و وفادار به اين آب و خاك و بومند. بايد متوجه اين < /p>


3 دیدگاه برای “ماهنامه پاتو شماره سی و یکم ثور 1391- از صفحه 1 الی صفحه 13
  1. چهارشنبه 31 خرداد1391 ساعت: 9:48
    بسیار عالی ؛ موفقیت بشتر شما را خواهانم. بنده یک پشنهاد به جناب آقای اخلاصی دارم و ان اینکه خوب خواهد بود که در هنگام طرح محتویات ماهنامه حسن ، برادشت و علاقه مخاطبین با کتگوری های خاص مدنظر گرفته شود و کوشش شود برای همه اقشار مانند : جوانان ، پدارن ما که سواد خواند ن دارند و لی نمی توانند موضوعات سقیل را تحیلل نمایند، زنان و بلا خره برای نو جوانان طرح شود مانند موضوع خوبی که شما در این شماره تحت عنوان زراعت پیشه خوب نشر نمودید و فکر میکنم حقوق بشر و سیاست وامثالهم هم مهم است ولی به نظر من کوشش شود تا ماهنامه زیاد تر مردمی شود و مطالب که نشر میشود نویسنده گان از میان اقشار مختلف باشد تا باشد آنها هم تشویق شوند و ماهنامه هم رنگین تر شود. باز هم از زحمات تان اظهار سپاس می نمایم

  2. چهارشنبه 31 خرداد1391 ساعت: 14:7
    سلام خدمت خوانندگان محترم مشکل که در ارتباط دیزاین این شماره از ماهنامه به وجود آمده عمدی نبوده و به زودی این مشکل بر طرف می شود. دوست همکار ماهنامه اقای مومن زاده مسول ویرایش در انترنت است از ایشان خواهشمندیم که به زودترین فرصت خوانندگان محترم را از این تشویش نجات دهند. با عرض معزرت از اینکه شماره 32 هم چاب شده و توزیع گردیده و تا حال شماره 31 درست نشر نشده خوب این از مشکلات باشندگان پاتو است که از نعمت انترنت و برق محروم است. تمام بازتاب دهی ماهنامه پاتو در انترنت محصول تلاش مدیریت سایت جاغوری یک اقای مومن زاده است. از شما اقای نظری عزیز که پیشنهاد خوب داشتید و از جمله دوستان تشکر می کنیم. نظریه نیک شما را به جان خریده و روی ان در اینده ها بیشتر توجه می کنیم. انشاالله به امید روشنی و….

  3. شنبه 24 تیر1391 ساعت: 19:36
    از برادر اخلاصی عزیز کمال تشکر را دارم که یاد داشتهای بی سرو سامان مرا در نشریه وزین پاطو به نشر سپرده اید. انگشتان و بازوان تان پرتوان باد.

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*