ما متهم هستیم؟

  بنام خداوند!

 ما متهم هستیم؟!.

  راجع به استبداد، چه از گونه قبیله یی، مذهبی؛- و یا حکومتی آن در افغانستان به شکل پیوسته نوشته اند؛  و نوشته ایم. که، این  نوشتن ها نیاز عصر و زمان ما است!.  استبداد در این سرزمین ریشه بس عمیق تاریخی را دارا میباشد، و آن را باید از زوایای مختلف به تحلیل و بررسی !ش گرفته و به باز شناسی اش پرداخت…! آری نقاب از چهره استبداد باید درید!!

در یک محیط استبداد زده، رد پای استبداد در همه جای آن نمایان است! حتی؛- در اکادمی علوم آن! در این جا اگر در خدمت  استبداد و اندیشه ها ی وی قرار نداشته باشید، کار تان با کرام الکاتبین میباشد…!

آنچه را که در این اواخر، اکادمی علوم افغانستان تحت عنوان« اطلس اقوام و یا دایرةالمعارف آریا »  به دست نشر سپرده است، نیز حقیقتا جز تراوش تعفن اندیشه های فاشیستی ” ارباب ستم  ” در این سرزمین، چیز دیگری نه میباشد! چنین عملکرد ها، نی تنها ثبات و همدلی را در این سرزمین به تحکیم نه میگیرد، بلکه افغانستان را به سوی تجزیه و تقسیم بندی های جدید جغرافیایی میکشاند!

از قدیم ها استبداد« قوم غالب» در افغانستان کوشش نموده اند تا ملیت های تحت ستم  و حاشیه قدرت  در این کشور  را در گونه های مختلف از تحقیر و کوچک شمردن های آنان، تحت سیطره و نفوذ؛ و قیمومیت خویش نگهدارند! این عمل آنان، یک چنگ روانی هدف مند و دوام دار تاریخی بوده،  که عامل مهم در تداوم، و بقا حاکمیت استبداد در این کشور مرهون همین موفقیت ها میباشد…!

استبداد از گذشته ها تا به حال، هرآنچه در توان داشته اند، در جهت تداوم و بقا حاکمیت خویش انجام داده اند؛ که صد البته و به شهادت تاریخ، در این راستا موفق هم بوده اند!. و حال؛  سوال در این مطرح است که، ما در این راستا  موقعیت مان در کجا قرار دارد؟! ما مظلومین تاریخی تاریخ سرزمین افغانستان!!

آیا در پروسه استبداد، این تنها مستبد است که عامل استبداد میباشد؟! آیا علت و معلول ی در این جا مطرح و تاثیر گذار نه بوده اند؟ آیا بدون ظلم پذیری کتله یی از انسان ها؛ ظالم ی میتواند موجودیت حقیقی پیدا بنماید…؟!

من این دایرةالمعارف جدید را ندیده و نه خوانده  ام. اما میگویند که در آن به اضافه تقلب در چگونه گی ارقام درصدی نفوذ اقوام ساکن در افغانستان؛ ملیت هزاره را مردم چموش، بی اتفاق، و از بقایای چنگیز و….به معرفی گرفته اند!

این که هزاره را از بقایای چنگیز خان میدانند، به هیچ عنوان با واقعیت های عینی جامعه هزاره هم خوانی ندارد! استبداد حاکم از این ترفند، در جهت ایجاد تفریق و پراکنده گی در گستره زبان پارسی در افغانستان استفاده ابزاری نموده اند. که این عمل آنان پدیده جدید تاریخی نه میباشد!

قابل یاد آوری میباشد؛ که شرف و افتخار نیاکان استبداد قبیله در افغانستان، به هیچ عنوان برتر از جنایات چنگیز خان در گستره تاریخ نه میباشد! چنگیز خان جنگجوی فاتح تاریخ میباشد که عمل کرد وی با کشتار و خونریزی ها توام بوده است. که معمولا فاتحان تاریخ چنین عمل نموده اند.  اما نیاکان استبداد قبیله یی در افغانستان، ماسوای نیرنگ، وابستگی به قدرت های خارجی و فروختن کشور و مملکت، کور کردن همدیگر و ملت و جامعه را به زبونی کشاندن و تخم نفاق و فتنه کاشتن و… کارنامه دیگری از خود به یاد گار نه گذاشته اند.!!

من متهم میکنم!

 بودن استبداد یک فا کت تاریخی ما است! و استبداد پذیری مان، فا کت دیگر آن! این یعنی؛- این هر دو روی یک سکه اند!!

قوم غالب؛ در غرور شمله و خشتک خویش؛  در موجودیت حاکمیت بدون چون چرا و مطلق سه صد ساله خویش بر ما مینازند!.   و ما؟؟! تداوم این حاکمیت بر اساس کدام علت تا هم اکنون استوار بوده است؟ خدمت گذاری؟ صداقت؟ افتخار و شرافت و..؟؟. مگر تداوم چنین حاکمیت ها غیر از  خصلت بز و گوسفند گونه گی ما بوده است؟؟! این ما بوده ایم که چنین حاکمیت ها را پذیرفته ایم و آنان نیز حکومت نموده اند. ما سواری داده ایم و آنها سوار شده اند…! و  حال در کجا روان هستیم؟! مگر نه آنکه چند تا دزد بیسواد و شقی ترین تروریست ها دارند سرنوشت  ما را تعیین نموده و بر ما تکلیف تاریخی تعیین مینمایند!

در دایرةالمعارف ما هزاره ها را چموش، لجوج، بی اتفاق، نا منسجم و نا مطمئن و..به معرفی گرفته اند! مگر ما غیر از آنیم؟؟

چند صبا یی که آزاد و رها بوده ایم؛ مگر نه آنکه کفتار گونه شکم هم را دریده ایم و جان و مال همدیگر را به تاراج برده ایم؟!!  جنگ و خشونت های پیاپی ثبت کار نامه تاریخی ما است؛- دوست  را از دشمن نتوانسته ایم به تشخیص بپردازیم  و همچون اله ابزاری از ما استفاده برده اند و…! کدام قوم  و ملیت دیگر مثل ما هزاره ها  عمل نموده اند؟! و حال! اسطو ره سازی، شخصیت پروری؛ و جبهه گیری  های مان در کدام راستا استوار می باشد؟! ما هزاره ها همواره  در چنبره حقارت تاریخی خویش گیر مانده و با  نیروی احساس؛ « نه عقل » عمل نموده ایم!

نیاز عصر ما است؛ تا پیش از ان که بر سر دیگران، و منتقدین مان مشت بکوبیم، و خاک در چشم خود و تاریخ و جامعه بزنیم، به اصلاح نگری خود بیندیشیم! ور نه؛ ما هستیم و تداوم سلطه استبداد و زنده گی توام با زبونی و خفت تاریخی …!

+;نوشته شده در ;پنجشنبه یکم تیر 1391ساعت;0:39 توسط;میر احمد لومانی; |;


2 دیدگاه برای “ما متهم هستیم؟

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*