به جای حاشیهپردازی، به اصلاحات بنیادی اداری در حکومتمحلی جاغوری، فکری شود.
………..
یک: فساد اخلاقی، فساد اداری، سوءمدیریت، بیتدبیری، رشوت و دزدی اموال مردمی توسط حاکمان محلی درد مزمن در تمام ادارههای دولتی در سراسر افغانستاناند. در بسیاری از مناطق به خاطر ترس، مصلحتاندیشی و آبروی منطقه و اداره از آنها چشمپوشی میشود و فساد ادامه مییابد. اینکه مردم جاغوری علیه این بیداد برخاستهاند، نشان از توانمندی، دوراندیشی، عقلانیت و خردجمعی این مردم دارد. باید از این حرکت حمایت شود. اینکه فساد اخلاقی و اداری افشا میشود، از آن جلوگیری میشود، ننگ و بیآبرویی برای یک منطقه نیست، عزت، سربلندی و نشان از آگاهی و خردجمعی مردم آن منطقه دارد. مردم جاغوری برخاستهاند که از فساد گسترده در ادارة محلی و بخش نظامی آن جلوگیری کنند، این باعث شادمانی است و باید از آن حمایت شود.
دو: مشکلات پیشآمده در جاغوری، ریشه در گذشته دارد که به خاطر مصلحتاندیشیها، کتمان شده بود و اکنون چون زخمچرکین دهان باز کرده است. زخمهای چرکینی ارباببازی، رقابتهای منفی احزاب و گروههای سابق، حریفبازی قوماندانان، رقابت و منطقهگرایی وکیلان و سراناحزاب سیاسی در کابل و بازیهای تلخ دولتداری در کابل برای گماشتن افراد خود در جاغوری، بدون در نظرداشت مصالحجمعی مردم و… که اکنون زخم دهان گشوده و باید فوری درمان شود. مرهم گذاشته شود نه این که بر آن نمک پاشیده شود.
سه: اکنون باتوجه به شرایط پیش آمده به جای حاشیهپردازی باید به اصلاحات بنیادی در ادارة محلی جاغوری فکری شود. باید تمام عواملی که باعث این حادثه شدهاند، شناسایی و برای برطرف کردن آن اقدام گردد.
چهار: اختلافات میان چهاردستة جاغوری، اختلافات مردمی نیستند، اختلافات اربابان و فرصتطلبان است. باید جلو آنان گرفته شود. قول داده شود که هرکه به اختلافات چهاردسته، منطقه، سمت، قول و قریه دامن بزند، طرد شود و پاسخ قاطع داده شود.
پنج: کارشناسان فیسبوکی به ویژه آنانی که بدون شناخت از منطقه، تحلیل میکنند، این کار را نکنند. اصلا چه لزوم دارد که دربارة هرچیزی نظر بدهیم. برخیها بیماری نظر دادن دارند که خدا درمانشان کند.
شش: از فرصت پیشآمده که باتأسف تلخ و سنگین بود، استفادة درست شود که نتیجة آن محو فساد اخلاقی و اداری در حکومت محلی جاغوری باشد. دست اربابان، قوماندانان، افراد فرصتطلب و عقدهای، بازیگران قول، قریه و سمت، بازماندگان احزاب و گروههای سابق و احزاب کابل گرفته شود و دولت مجبور شود که توجه جدیتر به حکومتمحلی داشته باشد.
هفت: در کنار این فرصت به خواست عمومی هزارههای غزنی که باید یک ولایت داشته باشند، شود. مهم نیست نام آن چه باشد، در کدام منطقه باشد. مهم این است که خواست مردم، شهیدان و بابه مزاری که ولایت شدن جاغوری، بهسود و پنجاب بود، برآورده شود و حق مردم ستانده شود.
یاهو!