انگیزه علامه مجلسی در تهیه و نگارش کتاب بحار الانوار به عنوان نفیس ترین کتابخانه شیعه در عصر صفوی
پاسخ به اظهارات اخیر دکتر عبد الکریم سروش در باره بحار الانوار علامه مجلسی.
در یک کلیپی که اخیرا در فضای مجازی دست به دست میشود آقای سروش بحار الانوار علامه مجلسی را مملو از خرافات می داند و اظهار می دارد که آیت الله محسنی از علمای افغانستان تمام بحار را پیرایه کرده و در نهایت به سه جلد رسیده است. در پاسخ به اظهارات ایشان لازم است به نکات ذیل توجه شود:
نکته اول: خدمت بس بزرگ علامه مجلسی در حفظ تراث و فرهنگ شیعه
علماى بزرگوار شيعه در طول تاريخ با وجود فشارها، محروميتها و اختناقهاى فراوان زحمات ارزندهاى كشيده و آثارى گرانبها به يادگار نهادهاند. آنان با خون دل خوردنها و زحمات طاقت فرسا نهال تشيع را آبيارى نمودند و اين ميراث عظيم پيامبر صلى الله عليه وآله را به ما رساندهاند. در اين میان هر گاه اوضاع نسبتا مساعدى فراهم مىشد و فشارها بر عليه شيعيان تقلیل مییافت، شكوفايى بى نظير فقها، علما و فيلسوفان شيعه را شاهد بودهایم؛ از جمله اين موقعيتها عصر شيخ مفيد و شيخ طوسى را در حكومت آل بويه و علامه مجلسی در دوره صفویه را مىتوان برشمرد. علامه مجلسى با عنايت به انتساب شاهان صفويه به تشيع و اينكه آنان خود را به ائمه اطهار عليهم السلام منسوب مىدانستند، در جنبههای مختلف بيشترين استفاده را نمود. تأليف بزرگترين دائرة المعارف حديثی شيعه در غير چنين زمانى و با عدم امكانات اقتصادى بسيار دشوار مىنمود. در دوره صفویه شیعیان به خاطر عقاید شان تحت فشار حکومتهای جبار نبودند. از سوی دیگر درگیری شدید بین دولت شیعه مذهب ایران و دولت عثمانیه اهل سنت در جریان بود. در این اوضاع و شرایط شائبهای مطرح بود که گروهی متعصب و افراطی میگویندحالا که قدرت و حکومت به دست شیعه قرار گرفتهاست، بهتر است علیه اهل سنت به جعل احادیث بپردازیم. مرحوم مجلسی احساس خطر کرد و برای اینکه سرنوشت احادیث شیعه مانند احادیث اهل سنت به تکثیر و جعل احادیث منجر نشود، در یک اقدام نیک و با تلاش شبانه روزی با کمک جمعی از شاگردان تمام احادیث شیعه را در یک جا جمع و واعلام کرد که احادیث شیعه خوب و بد آن همین است؛ غیر از این نیست، کسی نیاید بر آن چیزی اضافه کند. بنا بر این علامه برای جلو گیری از تکثیر وجعل احادیث، دست به کار شد و احادیث شیعه را در کتاب بحار الانوار در 25 جلد بزرگ که هم اکنون در قالب 110 مجلد و با تفکیک موضوعات چاپ شده است، گردآوری نمود. از این رو مرحوم علامه مجلسی حق بسیاربزرگی به گردن شیعه دارد. (توضیحات استاد مشکین فام)
گذشته بر آن علامه با خود میاندیشید که تدریس کتب اربعه و توجه به بعضی دیگر ازکتابها چون «ارشاد مفید»، «قواعد علامه» و «صحیفه سجادیه»، تنها این کتب را از خطر نابودی نجات خواهد داد؛ اما برای سایر کتابها، باید چارهی دیگر اندیشید. علامه مجلسی درباره هزاران کتاب شیعه که در کورههای حمام یغماگران و فرهنگ کُشان به خاکستر تبدیل شده بود و نیز صدها نسخه کوچک و بزرگ روایات که از حوادث روزگار مصون مانده یا در کنج صندوقخانهها پنهان شده و یا آنها را به نقاط دور دست دنیا کشیده بودند، دغدغه و نگرانی فراوان داشت. از سوی دیگر تعصب خشک اهل سنت در نابودی ذخیرههای گرانبهای تشیع و احتمال سقوط دولت صفویه به دست دو قدرت بزرگ شرق و غرب اهل تسنن، نفوذ قدرتمندانه صوفیان در دربار و جامعه و نقشههای آنان برای تحریف بسیاری از روایات و بیتوجهی طلاب به کتب روایات و احادیث بیش از پیش آثار اهل بیت را در معرض خطر نابودی قرار داده بود. از این رو علامه مجلسی تلاش همه جانبهای برای به دست آوردن آثار تشیع آغاز کرد به گونهای که او در این تلاش وسیع دویست اصل (و منبع مکتوب) از اصول چهارصدگانه معتبر شیعه را به دست آورد و نفیس ترین کتابخانه تشیع را در بحار گردآوری نمود؛ حتی در زمانی که به علامه خبر دادند نسخه کتاب «مدینة العلم» در یکی از کتابخانههای یمن به چشم خورده است علامه این مطلب را با شاه در میان گذاشت. شاه سفیرانی را با هدایای فراوان و گرانبها نزد پادشاه یمن روانه آن کشور کرد و از او کتاب «مدینه العلم» را درخواست نمود؛ اما متاسفانه هیچ گاه آن کتاب به دلایل نامعلوم به دست علامه نرسید. (امین، سید محسن، اعیان الشیعه، ج ۹، ص ۱۸۳.) علامه مجلسی در ادامه کارهای فکری ـ فرهنگی خود، بسیاری از کتب گذشتگان را که علما در مسائل گوناگون نگاشته بودند احیا کرد و طلاب را به نسخهبرداری از آنها تشویق و ترغیب نمود و کتابهایی که غبار غربت آنها را فرا گرفته و کسی آن را نمیشناخت و مطالعه نمیکرد با دستخط مبارکش در زیر آن مینوشت که این کتاب غریب مانده و کسی آن را نمیخواند». (زندگینامه علامه مجلسی، ج ۱، ص ۱۱۷.)
صاحب بحار گذشته بر آنکه تمام اخبار شيعه را از کتب ناياب خطي که در معرض نابودي بودند، جمع آوري کرد، بيانات و توضيحات ارزشمندي نيز در بسياري از موارد به آن افزوده است و علاوه در اکثر مواضع اخبار عامه را نيز وارد کرده و تفسير نموده است. اما در عین حال فرصت كم و مشاغل زياد علامه مجلسی مانع از آن شد كه به تصحيح روايات بپردازد. به همين علت در مقدمه چنين نگاشت: «در نظر دارم كه اگر مرگ مهلت دهد و فضل الهى مساعدت نمايد شرح كاملى متضمن بر بسيارى از مقاصدى كه در مصنفات ساير علما باشد بر آن «بحارالانوار» بنويسم و براى استفاده خردمندان ، قلم را به قدر كافى پيرامون آن به گردش درآورم.»
حضرت امام خمينى (ره) درباره کتاب بحارالانوار ميفرمايد: «بحار خزانه همه اخبارى است كه به پيشوايان اسلام نسبت داده شده، چه درست باشد يا نادرست، در آن كتابهايى هست كه خود صاحب بحار آنها را درست نميداند و او نخواسته كتاب علمى بنويسد تا كسى اشكال كند كه چرا اين كتابها را فراهم كردي!». [خمینی، روح الله، کشف الاسرار، صفحه ۲۵۰.]
علامه مجلسى قدرت تصحيح روايات و احاديث را به خوبى داشت و در مقام بررسی اسناد روایت و صحت و سقم آن دقیق بود؛ به گونهای كه اين قدرت و ژرف نگرى خود را در کتاب مرآةالعقول به نمايش گذارده است. او در کتاب حلیة المتقین وقتی می خواهد اعمال و اداب روزانه را بنویسد اسناد احادیث را بررسی کرده و تذکر می دهد که این حدیث معتبر است و این حدیث معتبر نیست.
نکته دوم: تقسیم بندی روایات به اعتبار وصف راوی و جایگاه کتاب مشرعه البحار
اگر گفته شد که فلان حدیث صحیح نیست به معنای این نیست که آن روایت جعلی و کذب است. در علم رجال احادیث به اعتبار وصف راوی در سلسله سند حدیث، به صحیح، حسن، موثق و ضعیف تقسیم شده است. چه بسا یک روایت صحیح نیست اما قرائن و شواهدی است که به آن روایت غیر صحیح، اعتبار میبخشد. این تقسیم بندی به لحاظ درجه و میزان اعتبار است. در تعریف هر یک از اقسام روایت آمده است:
روایت صحیح: حدیثی است که همه روایان آن موثق و امامی باشند.
روایت حسن: خبری است که روایان امامی و ممدوح باشد؛ اما توثیق نداشته باشند.
روایت موثق: روایان آن توثیق دارند اما برخی از راویان آن امامی نیستند بلکه سنی مذهب اند.
روایت و خبر ضعیف: حدیثی است که راویان آن هیچ یک از خصوصیات فوق را نداشته باشند. از جمله اینکه برخی راویان امامی نیست و توثیق نیز نشده است. (شهید اول، ذکری الشیعه، ج1، ص18)
درکتاب مشرعة البحار نوشته آیت الله شیخ آصف محسنی به روش و مبناى كار مؤلف به نقد روايات کتاب بحار پرداخته شدهاست، مبنای خاص ایشان همانا «وثوق سندى» است. براساس اين مبنا رواياتى در دايره حجيت قرار مىگيرند كه از سند معتبرى برخوردار باشند و رواياتى كه از سند معتبر برخوردار نيستند، در اين دايره قرار نمىگيرند، گرچه داراى مضامين عالى باشند. اما بر اساس روش مشهور فقيهان كه همانا «وثوق صدورى» است، راههای اثبات اعتبار روایت تنها وثوق سندی نیست؛ بلکه در صورت عدم وجود توثیقات، از طریق کثرت روایت، شهرت، متن شناسی و غیره نیز اعتبار روایت به اثبات میرسد (مصطفوی، سید محمد کاظم، کلیات و مبانی علم رجال، ص16)
نکته سوم: خرافه زدایی با خرافه زایی
خرافه و خرافات یعنی چه؟ خرافه ؛یعنی اینکه کسی مطالب خلاف واقع را به مردم القا و تبیین کند؛ از باب مثال به کسی که شانیت و صفتی را ندارد به او آن شانیت و صفت نسبت داده شود و یا در جهت منفی کسی را تخریب کند و به یک صفت نا روا متهم گردد. اگر خرافه به این معنا باشد که هست؛ خود آقای دکتر سروش در این کار سرآمد است او در موضوعات مختلف مانند روحانیت، مداحان، کتاب های مفاتیح الجنان، بحار و … بیشتر به کلی گویی پرداختهاست. از جمله در آن کلیپ به آیت الله محسنی مطلبی خلاف واقع را نسبت داده است وی می گوید آیت الله محسنی کتاب بحارالانوار را در سه جلد پیرایه و خلاصه کرده و بقیه کتاب بحار خرافات است. اولا کتاب آقای محسنی سه جلد نیست بلکه دو جلد است به نام مشرعة البحار و ثانیا این دو جلد خلاصه و تلخیص بحار نیست؛ بلکه فهرستی از کتاب بحار است. نویسنده گزارشی از کتاب بحار را ارائه کرده است. در هر باب چه تعداد و از چه نوع احادیث استفاده شده است. حتی از آوردن متن احادیث خود داری کرده است. بلکه به ذکر شماره احادیث اکتفا کرده است. از این رو نمیشود گفت مشرعه خلاصه و چکیده بحار الانوار است. چگونه میتوان گفت بحار الأنوار، که یک مجموعه بزرگ روایی و تاریخی است و در ضمن آن تفسیر بسیاری از آیات قرآن نیز آمدهاست، در دو جلد خلاصه شده است. در کتاب بحار تا جلد 53 در باره اصول اعتقادات از توحید گرفته تا معاد و امامت همراه با تاریخ انبیا و ائمه علیهم السلام بحث شده است. از جلد 54 تا 66 در باره شناخت جهان و انسان شناسی و تقسیم انسانها بر اساس عقیده و نوع گرایشهای فکری پرداخته شده است. از 67 تا 75 در باره اخلاق و صفات اخلاقی و از 77 به بعد در باره فقه از کتاب طهارت تا باب نکاح اخبار و روایت جمع آوری شده است البته نسبت به باقی ابواب فقه برای علامه مجلسی فرصتی نبوده است..
در باره وجه تسمیه «کتاب مشرعه» باید گفت: مَشرَعه، مترادف مَشرَع به معنای آبشخور است. محل مناسبی که در کنار دریا یا رودهای بزرگ درست می شد و گاه پله می خورد و پایین می رفت تا اشخاص در سهولت و امنیت، بتوانند از آنها استفاده کنند. “کسی که بخواهد از دریاهای شیرین استفاده کند، باید به مشرعه بیاید؛ زیرا آن جاست که مناسب نوشیدن است. ”
همین طور به لنگرگاه های کنار دریا نیز گفته می شود که برای سوار شدن بر کشتی باید از آن جا سوار شد.
“کسی هم که بخواهد سوار بر کشتی شده و در این دریا حرکت کند، باید از مشرعه سوار شود تا سقوط نکند. ” (مقدمه کتاب مشرعه البحار، ج1، ص11)
بنابراین نویسنده محترم حضرت آیت الله محسنی، با قصد آشنا کردن خوانندگان با محتوای بحارالانوار به تألیف کتاب مشرعه البحار اقدام کرد تا در سر تا سر این دریای مواج همراه خوانندگان باشد و آنان را در بهره گیری از بحارالانوار راهنمایی و یاری دهد. در باره اظهارات آقای سروش در باره کتاب مفاتیح در یک مقالهای دیگر پرداخته خواهد شد. از استاد محترم جناب حجت الاسلام و المسلمین مشکین فام که با توضیحات و راهنمایی خود در تهیه این مقاله نگارنده را یاری کرده است تقدیر و تشکر به عمل می آورم.
محمد خان کاظمی توسلی – دکتری جامعة المصطفی– قم – 5 ثور (ادیبهشت) 1399 ش.
تو از جامع الخر های هستی تو چی میدانی از خرفات تو خودت با دکتر سروش برابر می کنی بی سواد برو درس بخوان تاریخ اسلام را مطابقت بده یک قران را مجلسی ۲۵ قران درست کرده یک ادم امی بی سواد اینهمه حدیث را از کجا اورد پیامبر بجز از قران نباید چیزی دل خود بگوید امروز تکنولوژی است بی سواد
در آیات زیر مشاهده میکنید که خدا بدترین گناهان را خواهد بخشید اما گناه شرک را به هیچ عنوان نخواهد بخشید و میدانید که خدا به آنچه قول داده عمل خواهد کرد. همچنین در این آیات به روشنی مشخص شده ،مشرکان کسانی هستند که هر کسی یا چیزی ، غیر از خدا را صدا میزنند و از او یاری میخواهند یا به او توسل میجویند در حالی که کلمه توسل در قرآن وجود ندارد . در آیات زیر تصریح شده فقط به خدا توکل کنید . خدا از رگ گردن به ما نزدیکتر است . و ادعونی استجب لکم بخوانید مرا تا شما را اجابت کنم.
النساء
إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَن يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَٰلِكَ لِمَن يَشَاءُ وَمَن يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدِ افْتَرَىٰ إِثْمًا عَظِيمًا
محققا خدا گناه شرک را نخواهد بخشید و سوای شرک را برای هر که خواهد می بخشد ؛ ﻫﺮ کس که شرک به خدا آورد به دروغی که بافته ،گناهی بزرگ مرتکب شده است ، !(٤٨)
الجن
وَأَنَّ الْمَسَاجِدَ لِلَّهِ فَلَا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَدًا
ﻣﺴﺎﺟﺪ ﻭﻳﮋﮤ ﺧﺪﺍﺳﺖ؛ ﭘﺲ به هیچ وجه غیر خدا را نخوانید.» (١٨)
النساء
… وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ وَكَفَىٰ بِاللَّهِ وَكِيلًا
و به خدا توکل کن که او ترا بس است. (٨١)
يونس
وَلَا تَدْعُ مِن دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَنفَعُكَ وَلَا يَضُرُّكَ فَإِن فَعَلْتَ فَإِنَّكَ إِذًا مِّنَ الظَّالِمِينَ
غیر خدا را مخوان ﻛﻪ ﺳﻮﺩ ﻭ ﺯﻳﺎﻧﻲ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻧﻤﻲﺭﺳﺎﻧﻨﺪ. ﺍﮔﺮ ﺍﻳﻦ ﻛﺎﺭ ﺭﺍ ﺑﻜﻨﻲ، ﺁﻥﻭﻗﺖ تو هم از ظالمین خواهی بود. (١٠٦)