به سوی صلح(6)

به سوی صلح(6)FB_IMG_1620287701516

جناح های سیاسی مطرح امروز افغانستان، دیدگاه‌های مختلف در مورد ساختار سیاسی افغانستان پساصلح دارند. جناح‌های سیاسی عمدۀ پشتون‌ از رئیس جمهور اشرف غنی تا رئیس جمهور سابق حامدکرزی و حلقات متصل به او و گروه طالبان و حزب اسلامی حکمتیار همگی خواستار نظام سیاسی متمرکز هستند. تمرکزطلبی جناح‌های مختلف و حتی متضاد پشتون قابل درک است. نخبه‌گان سیاسی پشتون همیشه حفظ هژمونی قومی را با نظام سیاسی متمرکز پیوند زده اند. از این رو هر نوع غیر متمرکز سازی هراس دارند و درست در زمانی که بحث اساسی ساختار سیاسی مطرح است، دور از انتظار نیست که تمام جناح‌های سیاسی پشتون‌ محور مشترک پیدا کنند. بنابراین دیدگاه نظام ریاستی متمرکز حامیان جدی و قدرت مند دارد. طرفداران نظام متمرکز با اعتماد به نفس کافی و گاه حتی با خشونت و تهدید از این سیستم دفاع می‌کنند. معنای دیگر سخن گفتن با تهدید و خشونت در دفاع از ساختار سیاسی متمرکز این است که در عقب این ساختار هژمونی، سلطه و منافع قومی نهفته است و جز این، ساختار متمرکز فاقد هر نوع منطق حقوقی و اداری است. به دلیل همین نگاه هژمونیک و زورگویی نهفته در پس طرح نظام متمرکز است که سایر گروه‌ها ذی نفع نیز به جای آنکه معایب این ساختار را افشا و طرح های جای گزین را مطرح کنند، راه مماشات با این طرح را در پیش گرفته اند. حامیان این طرح امیدوارند که در اجلاس پیش رو و نیز در مباحثات احتمالی که بر سر ساختار سیاسی آینده در خواهد گرفت، موقعیت مسلط خود را حفظ کند. واقع اما این است که نظام متمرکز سیاسی هیچ دست‌آوردی جز فساد و استبداد نداشته و اکنون اگر نظام در استانۀ سقوط و فروپاشی ایستاده است، این وضعیت بیشتر معلول تمرکز قدرت و فساد و استبداد ناشی از آن است تا قدرت و فشار مخالفان.
با توجه به تجربه بیست سال گذشته وقت آن رسیده است که نخبه‌گان سیاسی به یک بدیل ساختاری مناسب فکر کنند. مواضع دیگری هم در مورد ساختار سیاسی نظام آینده وجودد دارد که بایستی به آن ها نیز در بخش‌های بعدی این نوشتار اشاره شود. تا بعد.
علی امیری



پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*