معنای نام برخی از قریه‌ها

معنای نام برخی از قریه‌ها …….. اَمبُلاق: ام یعنی مادر، سر، بُلاق یعنی چشمه، امبلاق یعنی سرچشمه. بُلاق‌آیِنگر: چشمة آهنگر. ایچه: آهنین، قوی، ستبر معنی می دهد. اُوت‌قُول: چمن‌زار و سرسبز. ش...

اَرغَنداب شمالی زمین‌های مردم مسکه، بابه، ایچه، یارمحمد و قلندر...

اَرغَنداب شمالیزمین‌های مردم مسکه، بابه، ایچه، یارمحمد و قلندر……دو طرف رود ارغنداب تا تنگی بالای خَرنَی، گَزَگ، تُوغَی و وادی ارغنداب شمالی تا بخش بالای زمین‌های داره، مناطقی‌اند که در گذشته مردم هزا...

اَرغَنداب جنوبی (روایتِ علی‌محمد، افسر اردو)...

اَرغَنداب جنوبی(روایتِ علی‌محمد، افسر اردو)……..در زمان مأموریت نظامی، در ارغنداب، با پیرمردی دکان‌داری آشنا شدم که چهره‌اش کمی به هزاره‌ها می‌ماند. برای آشنایی چند بار از دکانش خرید کردم. هر بار که چ...

اَرغَنداب جنوبی بخش پنجم هزارة آقا

اَرغَنداب جنوبیبخش پنجمهزارة آقادر دوران پادشاهی سلطان ابوسعید تیموری (1456 – 1467) هزاره‌ها در قندهار و هیرمند زندگی می‌کردند و دارای قدرت، نام و نشان بودند، چنان‌چه آورده است: «در سال 870 خورشیدی ک...

اَرغَنداب جنوبی بخش چهارم

اَرغَنداب جنوبیبخش چهارم…….هزارۀ دای‌کلان، خلج، زاولی، شاهو، قلندر، دای‌چوپان و شالی از گذشته‌های دور در مناطق هیرمند، نیمروز تا قندهار، ارزگان، زابل و غزنی زندگی می‌کردند. این طوایف به نام ترک بیشتر...

اَرغَنداب شمالی و جنوبی بخش سوم

اَرغَنداب شمالی و جنوبیبخش سوم…….نادر شاه افشار، قندهار را نزدیک به یک سال در محاصره درآورد. وقتی محاصرة قندهار طول کشید، برای این که کمک از شمال قندهار و ارغنداب به حاکمان غلزی و هزاره نرسد، به ارغن...

اَرغَنداب شمالی و جنوبی بخش دوم

اَرغَنداب شمالی و جنوبیبخش دوم……..صفویان، روابط نیک با دولت‌بیگ سلطان، بزرگ هزاره‌ها در ارزگان داشت؛ اما هزاره‌های قندهار و ارغنداب، صفویان را دشمن می‌پنداشتند. دلیل آن دو چیز بود: گرگین خان، مسیحی گ...

اَرغَنداب شمالی و جنوبی : بخش اول

اَرغَنداب شمالی و جنوبی : بخش اول…..ارغند در فارسی و گویش هزاره‌گی خروشان را گویند. ارغندآب، آب خروشان را گویند. ارغنداب، رودخانه‌ای است که از قُوشنَک مالستان سرچشمه می‌گیرد و پس از گذر از جاغوری امر...

ننگ شهید ابوذر از جنگ داخلی در جاغوری

ننگ شهید ابوذر از جنگ داخلی در جاغوری (هر کجا «السوالی جاغوری» است، «ولایت جاغوری» بگوییم و بنویسیم) …….. بزرگی از «شورای عالی نظارت حزب وحدت» در کابل قصه می‌کرد که در بامیان بودیم و هر ر...