««بانوی آب و آفتاب!»» امشب ز روی ماه تو، روشن بود عرش برین امشب ز بوی گل رخ ات، گلشن بود عرش برین تو اختر پرنور حق، روشن ز تو جان و جهان ! ماه ی«شب چار و دهش»، گشته خجل و شرمگین خورشید به رخ ماه تو، ...
«مادر مرد !» ****** این شیر زن بزاد چون «جوهر مرد» در عمق نگاه اوست صد گوهر مرد *** تا قاف قیامت هیچ ناید زین پس این گونه شیر زن و آن «مادر مرد!؟» **** یکمین سالیاد درگذشت غم انگیز اسوه ای صبر و بردب...
««برف کوچ؟!»» ***************** حاجی قدرت بزرگ ده هرچه اصرار کرد به خرجش نرفت که نرفت، برفباری چند روزه مهمان اجباری اش کرده بود، شب ها به یاد «گُلبخت» و تنها دخترش «گُلپری» به خواب می رفت. وقتی رفت ...
««فصل شَلغَم!؟»» بار دیگر فصل برف و یخ رسید یخزیده«کَکرَک»بشد و«شَخ» رسید *** وقت پوشش های شالی گرم و نرم فصل خورش های عالی گرم و نرم *** «فصل شلغم»ها، به دیگلی قُل کند گاهی زردک ها، به دیشکه گُل کن...
«تَوخَنَه باکول من!؟» (گذری به وادی خاطرات کودکانه) با ورود به دهلیز، وقتی چشمان تان به تاریکی عادت میکرد، درب چوبی دو روی، می دیدی که قسمت پشت آن به سمت دهلیز بسیار زمخت و بدقوار و قسمت روی آن به سم...
«هزاره ها، همچنان قرقه تروریستان!؟(2)» **** کشتار «هزاره ها» توسط تروریستان تکفیری تنها به «هزاره های پاکستان و هزاره های ساکن شهر کویته» محدود نمیشود، طی سال اخیر مراکز و همایش های هزاره ها در این ط...
««هزاره ها، همچنان قرقه تروریستان تکفیری!؟»» سالهای متمادی است که «مردم هزاره» در کویته پاکستان، مورد حملات متعدد و مرگبار تروریستان تکفیری قرار گرفته اند. بدون شک، مردم «هزاره» با ساختار فزیکی خاص خ...
««اعجوبه ای روزگار!؟»» ***** حدود سی سال پیش که «جامعه امام صادق(ع)» کویته، با چند اتاق تازه ساز وکمترین امکانات رونقی چندانی نداشت، با استاد بزرگواری آشنا شدم که در پرهیزگاری و پارسایی نمونه، تندیس ...
((پالوان نامه!؟)) ********* (اندرحکایت[چوکله] پالوان دوستم به چیز پالوان ایشچی!؟) **** برگ یکم:[[ یَل!] ] **** آلا”دوستم”، ای” یَل”ی کار و زار تو جنرال و رهبر، و ازبک تبار!؟...