««ریشخندی!؟»» **** ایلمَک کدی، دَی دَه کدوم؛ چیمَک کدی، دی ده کدوم قیروو که بدبورله کدی، قاش و قبغ تو کَل شونه!؟ **** مینجی کدی، دی ده کدوم؛ قینجی کدی«ایرغه» کدوم اربوو که «قَبَغدَه» کدی، قاش و قبغ ت...
««یک لقمه خون دل!؟»» ***** تازه که آمده بود، خیلی شانس آورد که «عبدالحسن» باچه مامایش، ضمانت اش کرده بود تا مشغول کار شود، وگرنه با آن سن کم و جسم ضعیف و ناتوان، هیچ صاحب کاری حاضر نبود که به او کار ...
««فصل شَلغَم!؟»» بار دیگر فصل برف و یخ رسید یخزیده«کَکرَک»بشد و«شَخ» رسید *** وقت پوشش های شالی گرم و نرم فصل خورش های عالی گرم و نرم *** «فصل شلغم»ها، به دیگلی قُل کند گاهی زردک ها، به دیشکه گُل کن...
«تَوخَنَه باکول من!؟» (گذری به وادی خاطرات کودکانه) با ورود به دهلیز، وقتی چشمان تان به تاریکی عادت میکرد، درب چوبی دو روی، می دیدی که قسمت پشت آن به سمت دهلیز بسیار زمخت و بدقوار و قسمت روی آن به سم...
««هزاره ها، همچنان قرقه تروریستان تکفیری!؟»» سالهای متمادی است که «مردم هزاره» در کویته پاکستان، مورد حملات متعدد و مرگبار تروریستان تکفیری قرار گرفته اند. بدون شک، مردم «هزاره» با ساختار فزیکی خاص خ...
««اعجوبه ای روزگار!؟»» ***** حدود سی سال پیش که «جامعه امام صادق(ع)» کویته، با چند اتاق تازه ساز وکمترین امکانات رونقی چندانی نداشت، با استاد بزرگواری آشنا شدم که در پرهیزگاری و پارسایی نمونه، تندیس ...
((پالوان نامه!؟)) ********* (اندرحکایت[چوکله] پالوان دوستم به چیز پالوان ایشچی!؟) **** برگ یکم:[[ یَل!] ] **** آلا”دوستم”، ای” یَل”ی کار و زار تو جنرال و رهبر، و ازبک تبار!؟...
((یلدا؟!)) ******** دلای مه خون شده از بار ی یلدا اربوو که دور شدوم از شار یلدا **** دلمه برده قدی رعنایی آشیق فدایی بیه و بیلدار ی یلدا **** بیه شی سویه نی، بالا بُلنده مه قربان، نی و نیزاری یلدا **...
««وحدت شرقی، وحشت غربی- عربی!؟»» **** (به بهانه آزاد سازی شهر حلب و پیروزی جبهه مقاومت شرقی) **** برگ یکم:«ژاندارم جهانی؟!» با فروپاشی بلوک شرق و اتحاد جماهیر شوروی(سابق)، گویا عمر جهان«دو قطبی» به س...